یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ترفندهای امنیتی برای ایجاد وحشت - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Behroz mahan

عنوان : این ایمیل برای من از طرف یک انسان دیپلمه بسیار خوش قلب و طرفدار جنبش سبز رسید که فرصتی یافتم این را اینجا به اطلاع دوستان برسانم
اقرار نامه برای دولت جمهوری اسلامی ، و طلب بخشش از هموطنان و جنبش سبز :
من قبل از اینکه دستگیر شوم وحکومت بخواهند با اجبار ، زور ، تهدید ، فشار به خانواده ، تجاوز ، اهانت ، و انواع شکنجه به اقرار بکشانند و مرا به شوو تلویزیونی بکشانند تا بر علیهه خودم و افکارم و ارزش هایی که معتقدم ضد آنرا حرف بزنم و دیکته های آنها را باخانم که مصلا من جاسوس امریکا و بیگانه هستم و از این قبیل ، از دوستان هموطن خود ، یک عذر خواهی میکنم
من یک انسان هستم و فقط میخاهم که انسانی زندگی کنم با شرافت انسانی و آزادی و استقلال که به ما وعده داده شده بود زندگی کنم من میخاهم حقوق شهروندی خود که در یک جامعه مدنی ، به ما قولش داده شده بود زندگی کنم اکنون مرا به خاطر همان قولی که انقلاب به ما داده بود میگیرند اسیر میکنند زندان با شکنجه میکنند از انسانیت تهی میسازند مغز مرا از خرافات و دروغ پر میکنند و از ما آدمی مثله حیوان با مغز گچی میخواهند بسازند جالب اینکه این کار را با اعتقادات خود ما ، و از همان اسلام و شیعه بر خود ما انجام میدهند ، و وقتی اعتراز میکنیم محرومیت از تحصیل ، محرومیت ازهر حقوق اولیه که داریم میکنند و یا زندان و شکنجه و اعدام نصیب ما میشود .

ای خدا ، اکنون که دادرسی در ایران نیست به چه کسی باید پناه برد ؟ مرا تحمیق میکنند به کی باید این را بگویم که نمیخاهم احمق باشم مگر خودت به ما ، نعمت عقل و شعور عطا نکردی ؟ مگرای خدا ، به ما وعده ندادی که جایگاه انسانیت نصیب ما میشود ؟ مگر به ما وعده عدل و داد ندادی؟ مگر به ما وعده ندادی که چناچه بنده خوب تو باشیم پاداشی بزرگ نصیب ما میشود آیا این بود آن پاداش ؟ میدانم که حرف مرا و گله این بنده خود را میشنوی این ناسپاسی نیست فقط در خواست عدل میکنیم ما جنبش سبزم ما خشونتی نکرده یم ما حتا در مقابل خشونت آنها ، باز خشونتی نخواهیم کرد دیگر چه باید بکنیم تا بتوانیم فقط به صورت یک انسان با حقوق شهروندی زندگی کنیم و بر ما کسی حکومت کند که عادل باشد ؟
ما آمده بودیم تا ایرانی آباد ، سربلند ، با افتخار ، بدون جنجال ، سبز ، شاد ، و خوشبخت در کنار هم بسازیم
خدایا من انسانم و خودت به من پوست و استخوان و گوشت و احساس دادی اینها مال شکنجه نیست اینها زیر شکنجه ، طاقت ندارد از هموطنان عزیزم از قبل طلب بخشش میکنم که اگر مرا به تلویزیون آوردند این شخص ، دیگر خود من نیست گوشتی است که زیر شکنجه و تجاوز طاقت نیاورده است و اقرارش هم بی اعتبار است
به جمهوری اسلامی هم، از حالا اقرار میکنم که اقرار من زیر شکنجه ، اعتبار ندارد و به درد تو هم دیگر نمیخورد
از همه ایرانیان عزیز هم میخاهم که در وصف اقراری که زیر شکنجه بدست میاید و اعتبار ندارد نمایش نامه ها بنویسند وبرای دوستان جنبش سبز من و باقی زندانیان سیاسی که اکنون در زندان زیر شکنجه و اقرار به سر میبرند تلاش خود را به هر نحوی برای آزادیآنها انجام دهند
۲۶۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست