سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آقای کروبی هیچ می‌دانید خاوران کجاست؟ - مهدی اصلانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مهدی اصلانی

عنوان : خاوران
حمید بوطاریان و دیگر دوستان عزیز. بهانه کشتار وحشتناک سال شصت در وجه غالب محاربه بود و نه ارتداد. که قسما به اکثر گروه های چپ برانداز نسبت می دادند، حال آن که در سال شصت و هفت تمامی چپ های اعدام شده منتسب به گروه های برانداز مانند اقلیت پیکار و.. یا غیر برانداز مانند حزب توده و اکثریت و...را به تمامی به بهانه ارتداد اعدام کردند و نه محاربه. بر اساس حکم مشخص خود خمینی و احکام شرعی دفن غیر مسلم در گورستان مسلم جایز نیست از همین رو می دانیم تمامی اعدام شده گان چپ در سال شصت و هفت سر از خاوران در آورده اند. بحث بر سر آن نیست که قبل از این تاریخ کسی را در خاوران دفن نکرده اند. تعدادی از منیسوبین به نیروهای چپ های اعدام شده در سال شصت که ارتدادشان مسجل بود را با نبش قبر به خاوران انتقال دادند. اما بسیاری از چپ های اعدام شده را در گورهای بی نشان در بهشت زهرا و گورستان های دیگر دفن کرده اند به ویژه در شهرستان ها محل دفن چپ های سال شصت گورستان های عمومی بوده است. من توضیحاتی تکمیلی بر اساس بضاعت دانسته هایم را در کلاغ و گل سرخ آورده ام. نیاوردن نام زنده یاد حمید آزادی علتی جز آنکه و ی را نمی شناختم و هرگز با وی هم بند نبودم نداشت در ضمن ایشان در سال شصت و نه شصت و هفت اعدام شده بود اسامی مورد اشاره من در مقاله نگاه به کشتگان شصت و هفت داشت مانند همایون آزادی. با صمیمیت و حرمت مهدی
۲۶۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حمید بوطاریان

عنوان : آقای اصلانی گرامی !
ممنون از نوشته ی خوبتان . چند نکته بخاطرم رسید فکر کردم پُر بی جا نباشد که مطرحش کنم .
۱ - اولین جانباخته که در گلستان خاوران - این مایه شرم و خون آشامی حکومت اسلامی و شخص خمینی رذل - که تا ابد بنام ننگین حکومت اسلامی نوشته شده است مدفون است شاعر آزاده و انقلابی خلق های ایران سعید سلطان پور است که پس از تحمل شکنجه های دهشتناک و قرون وسطائی بوسیله جلادان اسلامی تیرباران شد .
۲ - قبل از کشتار وسیع - جِنو ساید - در سال ۶۷ خاوران محل دفن تک قربانی ها و جانباخته گان بوده است . و از ۶۷ به بعد است که تبدبل به محل دفن دسته جمعی عزیزانمان میشود .
۳ - آقای اصلانی گرامی شما در مورد همایون آزادی نوشته اید و اما در مورد حمید آزادی برادرش که در گلستان خاوران مدفون است و در سال ۶۰ به قتل رسیده چیزی ننوشته اید . ممکن است علت را سئوال کنم !؟
برایتان پیروزی و سر افرازی آرزو می کنم .
۲۶۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣٨۹       

    از : روزبه

عنوان : در کل با شما موافق هستم
مهدی عزیز از پاسخ به سوالم متشکرم. به نظر شخص من افراد نباید برای مسائل سیاسی زندانی بشوند چه برسد که اعدام شوند. برای افرادی که در دادگاه عادلانه محکوم شوند و شرکت آنها در قتل و آزار و تبهکاری علیه مردم به اثبات برسد من اعدام را جایز و عادلانه می دانم. افرادی مانند لاجوردی و حاج داود رحمانی شکنجه گر و یا ایادی رژیم را که در قتل عام ۶۷ شرکت داشتند را دادگاه عادلانه مردمی حق دارد به مرگ محکوم کند و از ادامه زندگی این نکبت ها جلوگیری به عمل آورد. در اروپا نیز تا حدودی اعدام عوامل جنایتکار رژیم هیتلر و موسولینی را تاریخ شاهد بود. کشورهای اروپایی اکنون که شرایط سالهای فاشیسم را ندارند می توانند اعدام را نفی کنند اما در سالهای نخست پایان فاشیسم امکان این کار بسیار سخت می بود. کشور ما ایران هنوز در دوران فاشیسم خود بسر می برد و نباید ایادی فاشیست رژیم ملایان را در روز آزادی از زیر ضربه عادلانه مردم دردمند ایران رها کرد.
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای مهدی عزیز و با تشکر از تحریر کتاب بسیار وزین "کلاغ و گل سرخ". با آرزوی سرنگونی رژیم فاشیست ملایان شیاد!
۲۶۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مهدی اصلانی

عنوان : اعدام قتل عمد است
آقای روزبه باسلام. مرادم از پاسخ به رفیقم گلی و گفتن اینکه اعدام حتا یک نفر جنایت علیه بشریت است را در ارتباط با جرم سیاسی یا بهتر است بگوییم دگراندیشی به کار بستم اما من به شخصه با هر قانونی که بر اساس آن بتوان حق حیات را به هر دلیل و اتهام و جرمی از کسی سلب کند مخالفم. من اعدام را نوعی قتل عمد دانسته و با آن مخالفم. در قوانین اساسی کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام یامرگ بعنوان نقض حقوق بشر مجازاتی غیر انسانی و ضد بشری تعریف شده است. در حال حاضر ۱۴۱ کشور عضو سازمان ملل متحد، مجازات اعدام را لغو کرده‌اند. از این میان، ۹۲ کشور، اعمال این مجازات را، نه تنها در زمان صلح، بلکه حتی در دوران جنگ، و بدون استثناء برای همه جرم‌ها غیرقانونی می‌دانند. اما همچنان ۵۱ کشور عضو سازمان ملل متحد، به اعمال مجازات اعدام ادامه می‌دهند. بیشترین موارد اعدام، در سال‌های اخیر در چین، ایران، عربستان سعودی، کره شمالی و ایالات متحده آمریکا اعمال شده است. با سپاس از توجهتان
۲۶۲۰۹ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : روزبه

عنوان : عدالت برای قربانیان
آقای مهدی اصلانی عزیز:
طبق معمول از خواندن مقاله شما خوشوقت شدم اما یک نکته را نمی توانم با شما موافق باشم. مهدی عزیز شما نوشته اید که: "فکر کنم لازم به توضیح نباشد که حتا اعدام یک نفر نیز جنایت علیه بشریت است "!
اعدام عموما مجازات مناسبی برای بسیاری از جرائم نمی باشد اما آیا کسانی را که دست به جنایت بر علیه انسانهای بسیاری زده اند را چرا نباید اعدام کرد؟ شما با این گفته خود عدالت را برای قربانیان محروم می کنید. کسانی که دهها و صدها انسان را به قتل رسیدند باید اعدام کرد و این را جنایت علیه بشریت دانست. اتفاقا آنهای را که جنایت علیه بشریت دارند را نباید از مرگ نجات داد و باید با اعدام این جانیان عدالت را برای قربانیان آنها میسر کرد.
۲۶۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بهروز آبادان

عنوان : ۶۰ یا ۶۷ مسٸله این نیست!
مهدی عزیز، اصل نوشته تو در بیاد داشتن آن دلاوران به خاک افتاده است که امثال "کروبی" و " موسوی" آن را منکر هستند. اما تو هم بعنوان نویسنده این مقاله همانطور که خانم جهانگیری نوشته، دچار اشتباه شده ای، من فکر می کنم، این اشتباه صرفا بخاطر، بعد تبلیغاتی و گستردگی نوشته ها درباره کشتار عام انقلابیون در تابستان ۱۳۶۷ است. متاسفانه اکثریتی ها و توده ای ها همیشه منکر کشتارهای وحشتناک سال های اوایل دهه ۱۳۶۰ بوده اند و در بسیاری از ادبیاتشان، جنایات رژیم را از ۱۳۶۷ به بعد می دانند. با تاسف بسیار این توهم همچنان باقی است و زمانی که تو در مقاله ات به صراحت در باره خاوران می نویسی که " این مکان تا پیش از تابستان سال شصت هفت مکانی بود معمولی هم‌چون دیگر اماکنی از این دست. اما امروز محلی است برای فراموش نکردن. " دچار اشتباه بدی شده ای.
بسیار بیشتر از شهدای تابستان ۱۳۶۷ زندان های گوهر دشت و اوین از اعدامی های سال های پیش از آن در این گورستان دفن کرده اند. حتی جنازه شهید محمد تقی شهرام را از بهشت زهر نبش قبر کردند و به آنجا منتقل نمودند. تمام شهدای سازمان پیکار که در زندان های تهران بودند و بیش از نیمی از شهدای این سازمان می شوند در این گورستان دفن شده اند. با توجه به این که در کتابت به تعدادی در حدود ۴۵۰ نفر از وابستگان سازمان های چپ اشاره کرده ای، تنها شهدای پیش از سال ۱۳۶۷ سازمان پیکار در این گورستان دفن شده اند، بیش از ۳۰۰ نفر است. سازمان های دیگر نیز به همین نسبت هستند. کمی از خاطرات مجید نفیسی درباره دیدار در خاوران در سال ۱۳۶۰ را بخوان، متوجه می شوی که خانواده ها بسیار پیشتر از سال ۱۳۶۷، هر هفته و هر جمعه آخر سال در آنجا جمع می شده اند. یاد همه آن رهروان راه آزادی، انسانیت و برابری گرامی باد.
۲۶۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مهدی اصلانی

عنوان : پاسخ به دوست
گلی عزیزم! عزیز. بارها گفته ام و این بار برای توجه تو نازنین تکرار می کنم"خاوران تنها گورستان مرگ فروشان نمی باشد بلکه مشهورترین آن است"این اشتهار و شهرت چند مشخصه دارد که مهمترین آن گورهای جمعی است که در تمامی آیین ها نشان از جنایت آشکار علیه بشریت دارد.و این امر پس از اعدام های سال شصت و هفت و تعداد بالای اعدامیان چپ در یک دوره کوتاه رخ داد. فکر کنم لازم به توضیح نباشد که حتا اعدام یک نفر نیز جنایت علیه بشریت است اما مراد من از هویت خاوران شناسنامه این گورستان به عنوان مکانی برای فراموش نکردن متوجه موضوعی دیگر بود. درست است که پس از اعدام های سال شصت تعدادی از اعدامیان را و نه همگی را در خاوران دفن کرده اند. اما امروز بر همگان دانسته است که تمامی متهمین چپ تهرانی را که در دو زندان گوهر و اوین به جرم ارتداد در سال شصت و هفت اعدام کردند در خاوران پنهان آرمیده اند. من آن چنان که در کتاب خاطراتم مفصل آورده ام هرگز بر خلاف برداشت تو که مرا با نیش قلم ات و البته با تاسف به بی انصافی و "طیفی خاص" منتسب کرده ای نگفته و مدعی آن هم نشده ام که خاوران تنها دفن گاه اعدامیان شصت و هفتی است.در ضمن تصور می کنم تو بهتر از من می دانی و بدان آگاه که در تابستان شصت و هفت تنها یک طیف خاص را اعدام نکردند که خاوران گورستانی متعلق به طیفی خاص تلقی شود. از پیکاری و توده ای و اقلیت و اکثریت و رنجبر و کو مه له تا... تو که این ها را بهتر از من می دانی. از خودم اطمینان داشتم و تصور می کردم تو نازنین نیز چون من دیگربا اتکا به ادبیات تو با یک طیف خاص وداع گفته ایم؟ درست فکر نکرده ام؟ به هر حال از اینکه موجب تاسف تو شدم متاسفم
۲۶۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : گلرخ جهانگیری

عنوان : باز هم فراموشی! یا....
دوست عزیز مهدی جان، یک اشتباه وقتی از یک طیف مشخص همیشه تکرار شود، نیتی را پشت سر دارد. خاوران از سالهای دور و به خصوص در سال ۶۰ همواره عزیزان مان را در خاکهای خود جا داده است. هرگز آنجا که می گوید، "این مکان تا پیش از تابستان سال شصت هفت مکانی بود معمولی هم‌چون دیگر اماکنی از این دست."واقعیت ندارد. می شناسم مادرانی را که از سال ۶۰ هنوز به آنجا می روند. بعضی ها هم دیگر در کنار ما نیستند. دوست من ۲۲ سال نیست. نمک روی زخم کی می پاشید؟ چگونه می توانید، به این راحتی همه چیز را فراموش کنید؟ به خاطر همه ی کسانی که در خاوران خفته اند، حق جعل تاریخ را نداریم.
۲۶۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : محمد ریاحی

عنوان : آب را گل نکنید
تغاری بشکند ماستی بریزد
جهان گردد به کام کاسه لیسان

خدا را شکر که همین آقای موسوی و کروبی حرکتی کردند تا شما هم از سوراخهایتان در بیائید و مدعی شوید. بابا ما که این بیست و چند ساله چیزی ازشما نشنیدیم، چی شد که حالا یادتان افتاده؟
خواهشان آب را گل نکنید
۲۶۱۱۵ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نیاز

عنوان : بگذارید هزینه بدهند!
آقای اصلانی شما یکی از نویسندگانی هستید که من برایتان بی نهایت احترام و اهمیت قایلم. براستی که ادعاهای شما و حق کشی هایی که اصلاحطلبان امروزی مانند کروبی و موسوی اردبیلی در آن سهیم بوده اند، قابل انکار نیست، نگذارید این خاطره ها فراموش شوند و در زنده نگهداشتن آنها بکوشید. فقط من نتیجه گیری شما را نمیفهمم. اتفاقا از طرفی برای رسیدن شما به هدفتان که مجازات این افراد باشد، بد نیست که همین موسوی و کروبی و همین مرد جنایتکار موسوی اردبیلی را گوله دم توپ کرد که اینها هم ذره ناچیزی از آنچه سر مردم آوردند خود نیز بچشند و اقلا کمی هزینه بدهند. چرا میخواهید کروبی اردبیلی را به صحنه نکشد، اینکه به نفع مردم است که اینها خودشان را گوشت دم توپ کنند. بگذارید این موسوی اردبیلی هیکل سنگین خود را تکانی بدهد و مجبور بشود دهانش را باز کند و هزینه بدهد. البته تا آزادی در ایران وجود نداشته باشد نمیتوان کاملا فهمید که افکار عمومی چند درصد دنبال چه نوع آلترناتیوی هست. اما این را با اطمینان میتوان گفت که مردم دیگر دیکتاتوری مذهبی را نمیخواهند. امروز هم اگر دنبال موسوی و کروبی افتاده اند اما بروشنی از آنها عبور کرده اند. نوبت پاسخگویی این "اصلاحطلبان" هم خواهد رسید، اما امروز باید به شجاعت کروبی -که البته هرگز به پای منتظری نرسیده است- آفرین گفت که در همین حد هم جلوی دیکتاتوری مطلقه ایستاده است. سکوت او بنظر شما به نفع کیست؟ ایا او دهانش را ببندد شما بیشتر خوشتان میاید یا اینکه اگر مردم بتوانند او را ابزاری برای ابراز نارضایتی خود کنند؟ مثالی دیگر میزنم: همسایه بدجنسی میاید خانه شما را آتش میزند و بعد که بخشی از خانه و زندگی شما سوخت، بهردلیلی -گیریم فرصت طلبی- کردار خودرا تغییر میدهدو میاید کمک شما و کوشش میکند با آتش خاموش کن خودش آن را خاموش کند. آیا شما باید در این موقعیت بگذارید آتش را خاموش کند بعد حسابش را برسید یا جلوی او را بگیرید و گناهش را به سرش بزنید؟ بله حتما توبیخش کنید. حال گیریم همان زمانی که دارد آتش را میکوشد خاموش کند - که این چندان با عقل جور در نمیاید- اما حسابش وقتی برسید که با کمک او آتش را خاموش کردید.
۲۶۰۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست