سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دو سروده - مودب میرعلایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : MEHREGAN OSKOUI OSKOUI

عنوان : وقتی که به خانه برگشتم
JAN E HAGHEAT RA MIGYAD. EN DOST...
ZIBA O TAVANA..
MEHREGAN

YEK SOUROUDEH JADID AZ MEHREGAN OSKOUI..
تقدیم به کمال رفعت صفایی
که یادش چون چشمه ای زلال در من میجوشد





وقتی که به خانه برگشتم

وقتی که به خانه برگشتم
این شعر را می نویسم
واژه‌ ها در من بمانید
اگر چه ....نمی مانید
ولی در معنا ی خود
همینطور بجوشید

چونان چشمه پنهان در دل کوه ساری دور
مرا از یاد مبرید
واژه ها

***

وقتی به خانه برگشتم

ظرف‌ها را می‌‌شویم
کتابش را میخوانم
این شعر را به او تقدیم میکنم
حق اوست
حیف که رفت
چند سالش بود؟

کمال رفعت صفایی

پنجاه ...دو , سه بیشتر نداشت
نامی هم از او برده نشد
پیاده رفت
و

پیاده رفتن را یادم داد

درست نمی گویم کمال جان

درست نمیگویم؟

اگر تنها زمین بود "

و هیچ کشوری نبود

من اکنون ناگذیر نبودم

تا درختهای کودکیم را

از پشت مرز‌ها بشنوم
*
"..

***

وقتی که به خانه برگشتم

سروده , طولانی ات را
منظومه ات را
در کهکشانها
در می نوردم
وقتی که به خانه برگشتم

.......
* Az akhareen ketab e kamal e Rafat e sSafaie Be name Piyadeh.
۲۶۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست