سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

درباره جنبش جاری - محسن حکیمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کارگر دوست

عنوان : یعنی مشکل انقلاب این بود اجازه مصادره هتل ها را به"کارگران" ندادند
کاشکی مسائل به همین سادگی بودکه نگارنده خواسته تلقین کند. چپ اتفاقا از کودکی وماجراجویی خود ضربه خورد و نه اینکه چون درحد انتظار آنارشیتی برخورد نکرد.
۲۶۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : خواننده نظرات

عنوان : اخبار روز گرامی، نظرات را کمی بطرف راست سوق دهید تا مفهوم باشد. مرسی عزیزان پر کار.
آی اخبار روز، دوباره ستون نظرات به ما نگاهی چپ دارد و نمی دانم چرا به ما چپ چپ نگاه می کند. والله نه من و نه هیچ نظر دهنده ای یا خواننده ای بدی ای در حق این صفحه روا داشته است که اینچنین با نگاه چپ چپش ما را مورد غضب خود قرار داده است. از لجی که نسبت بما پیدا کرده است اینبار بیش از هر دفعه ی دیگری آخرین واژه های هر سطری را از ما پنهان کرده است.

اخبار روز گرامی، نظرات را کمی بطرف راست سوق دهید تا مفهوم باشد. مرسی عزیزان پر کار.
۲۶۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : neday democrasy

عنوان : نقش مارکسیست ها در تمام جنبش های ایران از میرزا کوچک خان تا کنون همین نقش منفی و مضر بوده .
http://www.radiofarda.com/content/F۸_TURKEY_BRAZIL_REACTION_TO_CLINTON/۲۰۵۵۹۱۹.html
خیلی جالب است که هنوز بعضیها فکر میکنند چپ مخصو صا مارکسیست های ایرانی اصلاح پذیرند . اینها همان قدر خوش خیالند که آنها که فکر میکنند مذهبیهای سیاسی اصلاح پذیرند .
چپ و مذهب هر دو بنیاد گرا و اصول گرا هستند . به محض اینکه مورد پرسش واقع شوند فورا به اصول بنیادی منجمد لا یتغیر خود رجوع میکنند . این اصول طوری طراحی شده اند که هیچ تغییری را اجازه نمیدهند .
مثال در مورد انقلاب و تغییر
تغییر فقط تو سط طبقه کارگر مسلح به ایدیولوژی طراز نوین دیکتاتوری پرولتاریا میسر است . هر حرکت دیگر منشا بورژوازی دارد و به منظور فریب طبقه کارگر است !
انقلاب کارگری با خشونت سرما یه داری را نابود میکند . هر حرکت پارلمانتاریستی و مسالمت جویانه منشا بورژوازی دارد و به منظور فریب طبقه کارگر است !
بنابر این چون هیچ انقلاب واقعی با مشخصات فوق هیچ کجا نه اتفاق افتاده و نه امکان اتفاق دارد پس مارکسیست های ایرانی نقش تخریبچی را در تمام حرکت ها از جنبش ملی دکتر مصدق تا انقلاب ۵۷ تا جنبش دموکراسی خواهی امروز بازی میکنند .
آنها مصدق را بازیچه دست امریکا میدانستند چون می خواست نفت شمال را هم مثل جنوب ملی کند .
آنها با بازرگان و بنی صدر مخالفت هیستریک کردند و با اشغال سفارت امریکا کشور را به خاک سیاه نشاندند چون بازرگان و بنی صدر مثل مصدق دنبال منافع ملی بودند که طبعا با منافع شوروی جور در نمی آمد .
در جنبش اصلاح طلبی هم آنها ابتدا به اصلاح طلبان مثل خاتمی و نوری و سروش و تحکیم وحدت و ... حمله می بردند چون نظام حاکم روابطش با روسها محکم و با امریکا شکر آب بود .
بعد که با کروبی و نوری قضیه حاد شد و تحکیم با بزرگانی چون زید آبادی و توکلی و بهاره هدایت و میلاد و ... به سمت لیبرال ها چرخید و از آنطرف احمدی نژاد سیگنال داد به امریکا برای مذاکره باز این مارکسیست ها دچار در هم ریختگی ایدیولوژیک شدند . به فکر چاره افتادند تا موسوی اصول گرای چپ رو ضد امریکا را با جو سازی به عنوان اصلاح طلب به جنبش آزادی خواهی تحمیل کنند . و کردند .
بعد به فکر خنثی ساختن احمدی و اصلاح طلبان افتادند . آب به آتش جنبش ریختند تا اصلاح طلبان را خنثی کنند و هم زمان جلوی نزدیک شدن احمدی نژاد را به امریکا با ضد تبلیغات گرفتند .
حالا که احمد ی نژاد با سر سختی دارد از طریق برزیل چپ و ترکیه لیبرال ریشه روس گرایی در ایران را میزند و روس ها به دلیل ماهیت دلال صفتشان معامله با امریکا را پور سود تر از معامله با ج ا می بینند و به اندازه کافی ایران را غارت کرده اند مارکسیست ها دچار سر در گمی شدید شده و به همه حمله میکنند .
نقش مارکسیست ها در تمام جنبش های ایران از میرزا کوچک خان تا کنون همین نقش منفی و مضر بوده .
۲۶۴٣٣ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : احسن مروتی

عنوان : به امید روزی که روشنفکران ما «زمینی » شوند.
امان از دست این روشنفکران ! این را می نویسم که نشان دهم بعداز ۳۰ سال هنوز از تاریخ و زندگی نیاموخته ایم و در عالم هپروت و رویاهای ناممکن ادای «انقلابیگری » را در میاوریم.
مجله آرش ۶ سئوال را فرموله کرده و در اختیار فعالان سیاسی قرار داده و نویسنده ی محترم این نوشته جناب حکیمی قبل از اینکه به فکر «پاسخ » باشد خود سئوالها را را «زیر سئوال » برده :
« امیدوارم این حق و اجازه را به من بدهید که پاسخ به پرسش های شما را با نقد این پرسش ها آغاز کنم..............................
.........................من برای پاسخ دادن به پرسش های شما ابتدا می باید آن ها را نقد می کردم یا در واقع، به زبان ساختارشکنان، می باید ساختار مهندسی شده و ایدئولوژیک آن ها را می شکستم تا بتوانم به آن ها پاسخ دهم. فقط با شکستن این ساختار می توانستم آزادی لازم برای پاسخ دادن به سئوال های شما را پیدا کنم. اکنون و پس از این نقد احساس می کنم این آزادی را به دست آورده ام و می توانم پرسش های شما را، آن گونه که خود می خواهم و نه آن گونه که شما خواسته اید، پاسخ گویم. »

۱- جنبش جاری جنبشی صرفا ضددیکتاتوری نیست. ..
۲- ترکیب طبقاتی جنبش جاری، غیرکارگری نیست. ....
۳- ضدیت صرف با دیکتاتوری لزوما به نفع کارگران نیست. ...
۴- در متن یک جنبش صرفا ضددیکتاتوری به رهبری بخشی از طبقه سرمایه دار («اصلاح طلبان») نه تنها نمی توان وزن طبقاتی کارگران را تقویت کرد بلکه هرگونه تلاشی در این زمینه هیچ نتیجه ای جز ریختن آب به آسیاب سرمایه داری ندارد....
۵- وضعیت حاشیه ای «چپ» در جامعه ایران، صرف نظر از آن بخش از آن که معلول سرکوب خونین توسط رژیم های شاه و جمهوری اسلامی است، همان چیزی است که این «چپ» مستحق اش بوده است. «چپ» در جامعه ایران نه فقط در جنبش کنونی بلکه جز در مقاطعی گذرا، که آن هم معلول شرایط خاص داخلی و بین المللی بوده است، در طول تاریخ خود همیشه در حاشیه بوده است. علت این حیات حاشیه ای نیز ماهیت رفرمیستی این «چپ» است. ..
۶- پاسخ این پرسش را نیز فکر می کنم در خلال پاسخ های بالا داده باشم. انقلاب بهمن به این دلیل شکست نخورد که «چپ» آن را رهبری نکرد. اتفاقا برعکس. به این دلیل شکست خورد که طبقه کارگر فریب «چپ» را خورد به این دلیل شکست خورد که طبقه کارگر زیر علم یک بخش از طبقه سرمایه دار علیه بخش دیگر آن سینه زد. به این دلیل شکست خورد که طبقه کارگر با هویت طبقاتی اش، با مطالبات ضدسرمایه داری اش، با شوراهای انقلابی اش و با افق الغای کارمزدی اش وارد مبارزه نشد، و آنجا هم که این کار را کرد ( مثلا در جریان تصرف انقلابی خانه ها و هتل های سرمایه داران فراری در شهر تهران برای سکونت در همان اوایل انقلاب) علاوه بر آن که توسط دولت تازه به قدرت رسیده جمهوری اسلامی سرکوب شد و به ضرب اسلحه از این خانه ها و هتل ها بیرون انداخته شد، با هو و جنجال و مخالفت همین احزاب و سازمان ها و گروه های «چپ» رو به رو شد که فریادشان در مورد «چپ روی» (چپ روی طبقه کارگر!!) و این که «مرحله انقلاب ، دموکراتیک است و نه سوسیالیستی» گوش فلک را کر کرده بود. بزرگ ترین و عبرت آموزترین درسی که می توانیم از تجربه انقلاب بهمن بگیریم و در مورد جنبش کنونی به کار بندیم تا این جنبش به شکست نینجامد، همین است. » پایان نقل قول .

به امید روزی که روشنفکران ما «زمینی » شوند.
۲۶۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست