از : پ پیمان
عنوان : پاسخی کوتاه به منقدین نوشته آقای دکتر نجومی
برخی از خوانندگان با شیوه های خود به نوشته آقای نجومی ایراد گرفته و از ایشان می خواهند که مردم چه باید بکنند؟
بطور نمونه در نوشته یکی از منقدان می خوانیم:
"رهبری در دست اندیشه اصلاح طلب مذهبی ست. هدف غایی آن ،اگر پیاده شود، اصلاح نظام حکومت با کم و بیش حقوق شهروندی ست."
اول- رهبری کدام جنبش در دست اندیشه اصلاح طلبی است؟ خود آقای میرحسین موسوی که خود را پیرو آیت اله خمینی می داند و اعتقاد دارد که حکومت اسلامی از مسیری که آمام خمینی تصویر کرده بود منحرف شده !!! در جائی می گوید ، من رهبری نهضت سبز ( جنبشی است اسلامی و حسینی ) نقل به معنی هستم . اینکه برخی از روشنفکران اسلامی و غیر اسلامی تلاش می کنند لباس رهبری جنبش دمکراتیک مردم ایران را به تن ایشان و همفکران ایشان بنمایند حرف دیگری است.
دوم - دنباله روی مردم از این فرد یا آن فرد بیماری جانکاهی است که پس از ۱۴۰۰ سال از حاکمیت فرهنگ اسلامی در ایران هنوز در ایران زنده است و دلیل آن ناآگاهی مردم است. به همین جهت قبل از اینکه به مردم به گوئیم چه باید بکنند باید آنان آگاه شوند که پشت حرف و پیام های افراد چه چیز پنهان شده و با چشمان باز در این حرکت و یا آن حرکت شرکت کنند. این دوستان باید از خود سوال کنند که چرا انبوه مردم و روشنفکران چپ و راست به دنبال خمینی راه افتادند و عده قلیلی بودند که به دنبال خمینی و افکارش را نیفتادند . اگر بخش بزرگی از مردم آگاه بودند که خمینی چه می خواهد و چه می گوید( مراجعه کنید به مقاله های آقایان ماشا اله سلیمی و مقصود نیا در باره خمینی در اخبار روز) شاید امروز این فاجعه بزرگ در میهن ما رخ نمی داد. به همین جهت اشخاصی چون آقای دکتر نجومی به این مساله بطور ریشه ای پی برده و نمی خواهد که اشتباه ناگوار سال ۵۷ بار دیگر تکرار شود. جامعه ما نیاز بیک رنسانس فرهنگی و شناخت از فرهنگ حاکم بر ایران و ماهیت واقعی حکومت اسلامی دارد. نگاهی به پیاه های روشنفکران و دانشجویان دانشگاه ها بپردازید تا ببینید که تا چه حد این اقشار از درک و شناخت ماهیت حکومت اسلامی و احکام فقهی و اسلامی به دورند.
سوم - دوست عزیزی مطرح می کند:
"آقای موسوی و کربی و خاتمی میخواهند نظام موجود را اصلاح بکنند و با تاکتیک و استراتژی مورد پسندشان در رهبری جنبش سبز قرار گرفته و پیش میروند. درون نظامیها با روشهای خودشان مسایلشان را با حکومت حل و فصل میکنند نه با روش من و شما. و این شیوه هم در کار آنان بسیار درست و نتیجه بخش است."
اینکه این آقایان می خواهند نظام را اصلاح کنندو با تاکتیک و استراتژی مورد پسندشان در رهبری جنبش سبز قرار گرفته اند ( البته از نظرمنقد این مقاله)درست است ولی اینکه این آقایان " و ... در کار آنان بسیار درست و نتیج بخش است " جای بحث است و اشکال در همین جا است که آیا جکومت جمهوری اسلامی در چهار چوب تفکرات اسلامی اصلاح پذیرایت یا نه . آثا می توان با ادعای پیروی از افکار خمینی حکومت اسلامی رحمانی ساخت یا یک توهم است. این است وظیفه اندیشمندان که راه را از چاه نشان دهند و توهمات و بحران اندیشه این آقایان را به دیگران نشان داد.
چهارم - اینکه چه باید کرد؟ بنظر من میرسد که شکیبا بود و در شکیبائی فعالیت های زیر را انجام داد:
۱- کار فرهنگی و آموزش سیاسی گسترده در عرصه های مختلف از گذشته و حال تاریخ و فرهنگ ایران
۲- نقد نظرات و باز کردن صحبت های چهره های شناخته شده جنبش ضد دیکتاتوری بخصوص نظرات افرادی چون خاتمی ها، میرحسین موسوی ها،کروبی ها ، سروش ها، کدیورها، گنجی ها و ... که خود از پیروان خمینی بوده و امروز هم از نقد افکار خمینی واهمه دارند و در حال تعقیب حکومت اسلامی رحمانی هستند. نوشته های نجومی ها، نقره کارها، ماشاله سلیمی ها و افراد دیگری که در باره قانون اساسی حکومت اسلامی نوشته های جالبی منتشر کرده اند.
۳- نوشتن مقالاتی در اهمیت حقوق بشر و نقض حقوق بشر در کتاب دینی مسلمانان و اهمیت جدائی دین از حکومت و نقد احکام قر آنی در رابطه با نقظ حقوق غیر مسلمانان و زنان و احکام قتال جنگ و خشونت و نفرت نسبت به دیگر اقوام و ادیان
۴- پیدا کردن شیوه های مبارزه توسط اقشار مختلف در ایران و تشکیل سازمان های دمکراتیک صنفی، سیاسی و دمکراتیک در شرایط ویژه ایران و در نهایت همکاری و هم آهنگی بین آنان برای طرح خواست های مشترک
۵- نهراسیدن از طرح سوال از شخصیت های شناخته شده سیاسی که مدعی آزادی بیان و اندیشه و فعالیت احزاب و سازمان های سیاسی و صنفی در چهاچوب قانون اساسی هستند. و از آنها بخواهند که در عمل روز مره تغییر و تحول فکری و عملکردشان را نشان دهند. بطور مثال اگر آقایان کروبی و میر حسین موسوی مخالف زندان کردن و مخالف اعدام انسان های آزادیخواه و در بند هستند چرا مواضع شان را در باره زندانیان سیاسی و اعدام شدگان دوره امامت خمینی و زمانیکه خودشا در حکومت بودند و مسولیت های بالائی داشتند روشن نمی کنند؟
با احترام و تعمیق و گسترش آگاهی در میان مردم
دکتر پ. پیمان
۲۷۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : باخته
عنوان : تشکر
جناب نجومی. ممنونم از جوابتان. نوشته شما راجع به طالقانی این سوء تفاهم را بوجود می آورد که طالقانی درست فکر می کرده و یا آدم خویی بوده و یا جزو طبقه(یا قشر) روحانی نیست. بنظرم می توان ثابت کرد که افرادی مثل طالقانی یکی از پایه گزاران این رژیم فاشیستی اسلامی هستند و طالقانی را هم برای بزک کردن رژیم اوایل انقلاب (وقتی که از زندان آزاد شد) بعنوان روحانی "مترقی" به مردم تحمیل کرد. چون همین طالقانی مجلس خبرگان را بکرسی نشاند. در نتیجه عملش همان قدر ارتجائی بود و این مصیبت را برای مردم ایران بوجود آورد.
خیابان تخت جمشید شده خیابان طالقانی. بعد از این رژیم اکثریت مردم حاضر نیستند خیابان طالقانی را تحمل کنند.
شاد باشید
۲۶۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : فیروز نجومی
عنوان : پاسخ به باخته
جناب باخته متاسفانه دقیقا نمیدانم راجع به چه موضوعی باید نظر بدهم؟ اینکه بنی صدر انتصابی بوده اس؟. یا اینکه وا داشتن طالقانی به سکوت صحت نداشته است. در مورد بنی صدر حتی اگر انتصابی هم بوده باشد زیاد تفاوتی ندارد، نظام تاب تحمل او را نداشت و همچنانکه حتی طالقانی را بخاطر رابطه اش با مجاهدین را نمیتوانستند تحمل کنند. غرض این است که پایه های نظام تک صدایی از زمان امام آغاز گردید.
۲۶۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : راحل پیشنهادی ( در پیوند به پیام پیشین)
در جنبش موجود یا اصطلاحاً سبز به طور کلی سه نوع اندیشه عمل میکند:
۱- اسکولار اصلاح طلب.
۲- اسکولار سرنگونی طلب.
۳- اصلاح طلب مذهبی.
رهبری در دست اندیشه اصلاح طلب مذهبی ست. هدف غایی آن ،اگر پیاده شود، اصلاح نظام حکومت با کم و بیش حقوق شهروندی ست.
اینجا جای « تشکل صف مستقل اندیشه اسکولار و همبسته با کل جنبش» خالی ست. چکار باید کرد؟ جبر چنبش و حرکت و زندگی ایجاب میکند : عامل های یک و دو با حفظ صف مستقل خود «حول حد اقل حواسته ها» توافق و همبستگی نظری و تشکلاتی ایجاد کنند.
چگونه؟ ۱- همکاری سازمانهای سیاسی و مدنی سراسری تحت یک نام انتخابی
۲- به رسمیت شناختن برابر حقوقی ملیتهای ساکن ایران ، و جذب تشکلات آنها به همکاری.
۳- اعلام موجودیت اوپوزیسیون متشکل اسکولار ایران با اهداف مستقل و همبسته با جنبش موجود.
اگر این کمبود ها رفع نشود باز هم مثل سال ۵۷ هیچ نیرویی اپوزیسیون اسکولار و دموکرات را به حساب نخواهد آورد. و چه بسا سر کوبش هم خواهد کرد.
با احترام به نویسنده مقاله و دوستانی که در پی رهایی از استبداد و آینده بهتری برای مردم ایران هستند.
۲۶۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : باخته
عنوان : توضیح حکومت کهنه نشده ولی با چه شیوه ای؟
"البته پیش از آن نیز آیت الله طالقانی را نیز به سکوت واداشته بودند. در همان زمان بود که بنی صدر، رئیس جمهور منتخب مردم برای حفظ جان، آبرو و حیثیتش، مجبور بود مخفیانه از کشور بگریزد."
این دو خط نوشته شما خودش همش پر غلط و ایدولوژی است.چرا؟
طالقانی خودش خبرگان را در مقابل مجلس موسسان مطرح کرد.
بی صدر هم منتخب مردم نبود. در آن دوران مثل حال زنان حق انتخاب شدن ( رئیس جمهور) را نداشتند. پس انتخاباتی نبود. بلکه انتصاب بود.
شما لطفن نظر خود را در همین جا مطرح کنید. وگرنه شما را دموکرات نمی دانم . هر چند بیشتر نوشته های شما با ازرش هستند.
۲۶۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : با طرح اصل « قداست جان وخرد انسان» درفرهنگ ایران، میتوان رژیم اسلامی را سرنگون ساخت
درفرهنگ اصیل ایران ، جان وخرد انسان، مقدس هستند و هیچ قدرتی حق ندارد آنهارا بیازارد . اگر خداهم چنین امری بکند ، اهریمن است و به خدائی پذیرفته نمیشود . با طرح « قداست جان وخرد انسانی » درایران ، رژیم اسلامی ،سرنگون ساخته میشود ، و قدرت آخوندی ، درآینده به کلی ازبین میرود . آنها دیگر نمیتوانند فتوای جهاد وقتل و ... بدهند، و قدرت خود را از دست میدهند . این یک اقدام برجسته تاریخی است . دوستان بیائید ،بیانیه ای با این اصل، به عنوان « برترین اصل قانون اساسی ِ» آینده ایران ، بنویسیم وپیشقدم شده آنرا امضاء کنیم ، تا بزرگترین انقلاب مردمی را درایران راه بیندازیم
۲۶۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : توضیح حکومت دیگر کهنه شده
آقای نجومی رهنمودتان چیست؟ به آقای موسوی و اوپوزیسیون اسکولار. شما چیزی در این مورد ننوشته اید.« مسئله توضیح حکومت دیگر کهنه شده است. »بگویید چکار باید کرد؟ آقای موسوی و کربی و خاتمی میخواهند نظام موجود را اصلاح بکنند و با تاکتیک و استراتژی مورد پسندشان در رهبری جنبش سبز قرار گرفته و پیش میروند. درون نظامیها با روشهای خودشان مسایلشان را با حکومت حل و فصل میکنند نه با روش من و شما. و این شیوه هم در کار آنان بسیار درست و نتیجه بخش است. شعار شما برای شرایط آنها غلط و نادرست است. من و شما باید به فکر شرایط خومان باشیم و اهداف کوتاه و بلند مدت اوپوزیسیون اسکولار را در این میدان توضیح داده و پیش ببریم. بگویید چه پیشنهادی دارید؟ اینکه : مردم! دنبال آنها راه نیفتید باز فریبتان میدهند، مشکلی را حل نمیکند. و کسی هم به سخن شما توجه نمیکند. آلترناتیو نشان بدهید. ندارید؟ پس تقصیر خودمان است. آیا بهتر نیست به این درد و چاره اش بیندیشیم؟ با احترام.
۲۶۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۹
|