یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

طبقه ی کارگر پس از انتخابات دهم: انزوا یا ائتلاف؟ - محمد مالجو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آ. ائلیار

عنوان : طبقه کارگر و ستمکشان
هر سیاستی که ناقض استقلال و تشکل و اتحاد و ائتلاف طبقه کارگر با دیگر طبقات و اقشار و میلتهای تحت ستم جامعه در راه رفع استبداد و برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی باشد غلط و بیراهه رویست .
۲٨۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : درک ایده آلیستی از موجودیت و عمل طبقه کارگر
آیا طبقه کارگر در ایران نقش خاصی متمایز با سایر طبقات در ایران بازی می کند؟ و این نقش خاص از چه چیز ناشی می شود؟ مقالاتی از این دست و نویسنده آن کماکان، بدون توجه به ساختار اجتماعی اقتصادی آن، و صرفا بر اساس کلیشه ها ذهنی این نقش را برای طبقه کارگر، اگر بتوان تعریفی از کارگران ایران به عنوان یک طبقه اجتماعی ارائه داد، قائل است. حتی بر فرض این که در دوران مدرن طبقه کارگر نقشی همچنان قدرتمند در صحنه سیاسی بازی می کند سه علت را می توان برای آن ذکر کرد: نخست گستردگی طبقه کارگر در جوامع کلاسیک سرمایه داری که در آن ها کارگران بیشترین تعداد را تشکیل می دهند، دوم نقش حیاتی و محوری آن ها در پروسه تولید کالاهای مادی و معنوی که به آن ها موقعیتی بی بدیل می دهد، و سوم ماهیت اجتماعی تولید در جامعه سرمایه داری که باعث برهمکنش بخش های متفاوت طبقه کارگر شده و عمل طبقه در سطح ملی را ممکن می کند. حال باید دوستانی که رسالتی پیامبرگونه برای طبقه کارگر ایران قائل هستند توضیح بدهند این سه فاکتور را چگونه می بینند. از نظر اینجانب اولا طبقه کارگر در ایران، کشوری با ساختار سرمایه داری وابسته و اقتصاد نفت محور هیچگاه اکثریت عددی را تشکیل نداده علی الخصوص که در سال های اخیر طبقه کارگر به نوعی آب رفته و هزاران واحد تولید تعطیل و پرولتاریا را به کاسبکارانی از قبیل راننده ، دستفروش و دکه دار و غیره تبدیل کرده است، دوم، طبقه کارگر ایران، به دلیل نفت محور بودن اقتصادش و میل آن به واردات و نه تولید، فاقد نقش حیاتیی است که کارگران در کشورهای کلاسیک سرمایه داری و حتی کشورهای سرمایه داری وابسته که اقتصاد تک محصولی ندارند می باشد. سوم آن که سرمایه داری در ایران چون تاریخا ظهوری درونگرایانه نداشته و شاخه های گوناگون آن بیشتر طبق نیازهای انحصارات عظیم سرمایه داری جهانی در دهه ۵۰ شکل گرفته فاقد ارتباط ارگانیک می باشند که برهمکنشی آنی و متقابل را بین آن ها ممکن سازد که به طریق اولی به کارگران ایران پیوستگی لازم برای عمل اجتماعی در عرصه ملی را بدهد. در ایران تنها بخشی از طبقه کارگر که نقشی متفاوت دارد کارگران صنعت نفت می باشد که آن هم معمولا توسط حکومت ها به نوعی راضی نگه داشته می شود تا از شرکت در جنبش های اعتراضی منصرف شود. بنابراین تصور یک رسالت ویژه برای طبقه کارگر هنوز در درک ایده آلیستی دوستان از تاریخ و اجتماع را دارد. آن ها هنوز به جای نگاه به واقعیت های صلب و سخت از یک سری مفروضات که به نظر خودشان قطعی است شروع می کنند و نتایج اتوپیک خود را یکی پس از دیگری بر آن ها بنا می گذارند.
۲٨٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست