یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سخنی با آقای محمد اعظمی - سیامک طاهری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : زنجانی

عنوان : اینرا باید اضافه کنم که من همیشه چپ بوده و خواهم ماند.
آبی که راکد بماند می گندد و باید مرتب در حرکت باشد تا زلال بماند. چپ هایی هم که با همه تجارب عینی و ملموسی که در این ۳۱ سال در ایران و جهان داشته اند و عمدا خود را با واقعیت ها تطبیق نداده همانند همان آب راکد گندیده اند. اینها جوابگوی نیازهای امروز ایران و ایرانی نیستند و هیچ تفاوتی با موسوی و انصارش که خواستار بازگشت به دوران سیاه خمینی هستند ندارند. هر دو خواستار بازگشت به دورانی هستند که نه تنها ملت خواستار آن نیست بلکه بر ضد منافع ملی ایران است. هر دو گروه منکر این حقیقت هستند که در واکنش به وقایع سه دهه اخیر، جامعه ایران هم از هر لحاظ متحول شده است و نگاهش به غرب و ارزشهای غربی است. دیدگاه های سیاسی از هر طیف هم ناگزیرند که منعکس کننده این تحولات باشند وگرنه مثل آب راکد گندیده می شوند و مردم از آنها فاصله می گیرند. آیا این چیزیست که ما برای چپ ایرانی می خواهیم؟

باید به این درک برسیم که یک جامعه سالم و دمکراتیک نیازمند همه طیف های سیاسی ولی مترقی و همگام با مردم است. همه طیف های سیاسی باید با نقد از گذشته خود فصل تازه ای از تاریخ خود را آغاز کنند تا در دل مردم راه یابند. موسوی تاکنون حاضر نبوده چنین کاری کند و ما چپ ها مرتب از او بهمین دلیل انتقاد می کنیم ولی خود ما حاضر نیستیم از خودمان شروع کنیم و با گذشته خود برخورد کنیم. هنر نیست که پر کاه را در چشم دیگری ببینیم ولی از هیزمی که در چشم خود داریم غافل بمانیم.

اینرا باید اضافه کنم که من همیشه چپ بوده و خواهم ماند. من از چپ بیزار نیستم ولی برای ماندگاری و مطرح بودن آن در عرصه سیاسی ایران فردا خواستار تحولش هستم.
۲۹۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹       

    از : امید بقال

عنوان : سیامک
آقای سیامک شما نیروهای سر خورده رژیم را که امروز به صف معترضین پیوسته اند را یکی از دو نیروی عمده در جنبش سبز میدانی و کاملا هم واقفی که آنها رژیم را به تمام و کمال رد نمیکنند و یا حداقل مرز بندی خیلی مشخصی با نظام ندارند نمونه اش خود آقای موسوی شما برای آنها این حق را قائلی که در جمع معترضین حضور داشته باشند علیرغم پرونده سیاه و قطور جرم وجنایت آنها برای مثال خود آقای موسوی نخست وزیر سابق و رهبر امروزین جنبش که در زمان ایشان واقعه کشتار دست جمعی زندانیان اتفاق افتاد اینها همه مهم نیست و قابل اغماض است سی سال حکومت این آقایان که هر روزش با هزار و بلکه میلونها فاجعه همراه بوده مهم نیست و میشه روش ماله کشید و آنها را به عنوان رهبران جنبش سبز هم پذیرفت ولی باید از حضور چهار نفر که به نام سلطنت طلب در یک تظاهرات شرکت میکنند مانع شد ؟
شما اینهمه آزادیخواهی را در کدام مکتب آموختی آقای سیامک منم مثل شما سالها دل در گروی اندیشه های چپ داشتم ولی از مشاهده امثال شما حقیقتا از این باور و از باورمندانی مثل شما بیزار شدم .
آقا برای مردم تعیین تکلیف نمیشه کرد که چطور بیندیشند نباید نقشه حذف دگر اندیشان را کشید الان باید تمرین دمکراسی کرد و نباید این مهم را به وقت دیگری موکول کرد .
۲۹۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹       

    از : زنجانی

عنوان : اینهم یک مقاله دیگریست که جای مقاله نویس و نظر دهنده باید تعویض شود.
مطلبی که آقای ب پیمان بعنوان نظر نوشته اند خیلی ارزشمندتر و مستدل تر از مقاله ای است که آقای سیامک طاهری نوشته اند. چه کسی حتی می توانست تصور کند که ۳۱ سال تجربه از حکومت آخوندی باعث خواهد شد که مردم از بسیاری از فعالان سیاسی ایرانی جلوتر بیافتند. در آینده شاهد خواهیم بود که چنین تفاوت هایی سبب از رده خارج شدن فعالانی خواهد شد که فاصله خود از مردم را نادیده گرفته و می گیرند.

اینهم یک مقاله دیگریست که جای مقاله نویس و نظر دهنده باید تعویض شود.
۲۹۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : چند سوال از آقای سیامک طاهری
آقای سیامک طاهری
نوشتار شمارا خواندم و چند سوال برایم پیش آمد که با شما در میان می گذارم. قبل از طرح این پرسش ها باید خدمت شما عرض کنک که من اساسا" طرفدار دمکراسی هستم و نهاد های بر آمده از دمکراسی برایم ارزش داشته و هر نهاد دیکتاتوری با هر نامی مورد تایید و اعتقاد اینجانب نمی باشد. اگر روزی مردم موفق شوند رژیم استبدای دینی کنونی را از مییان بردازند و حاکمیت مردم ( مجلس شورا و نمایندگان واقعی مردم = حکومت پارلمانی) را جانشین آن کنند و نهاد های حکومتی را به راس نمایندگان مردم بگذارند ، من شخصا" به نهاد سلطنتی رای نمی دهم ( چون پس از یکبار انتخاب موروثی می شود و من با حکومت های موروثی مخالفم ). من به نهاد جمهوری رای می دهم ، چون انتخابی است . نه به این معنی که رئیس جمهور دمکرات است و یا شاه مستبد است و دیکتاتور. فکر می کنم باید در باره معنی کلمات دقت کنیم. رژیم سلطنتی مساوی با کلمه دیکتاتوری نیست. و حال سوالات من
۱- آیا شما تمامی مردمانی را که طرفدار نظام شاهی در ایران هستند مساوی با دفاع از دیکتاتوری و استبداد میدانید؟ تجربه من چیز دیگری را نشان می دهد. من انسان هائی را می شناسم که طرفدار رژیم شاهی هستند ولی بسیار دمکرات و میخواهند که نظام آینده ایران شبیه نطام های شاهی موجود در کشورهای اروپا باشد. آیا شما با این افراد حاضرید برای مبارزه با هرگونه دیکتاتوری چه به شکل استبداد شاهی و چه به شکل استبداد سوسیالیستی و کمونیستی و چه به شکل استبداد دینی و نظامی برای دمکراسی همکاری کنید؟
۲- آیا شما به عنوان یک سوسیالیست و حتما" دمکرات حقی برای گروه هائی که معتقد هستند ، آنان برای دمکراسی مبارزه می کنند، آنان خواهان قدرت تام مجلس شورای مردم هستند ولی می خواهند که نظام شاهی نه به عنوان حاکم که یک نهاد تاریخی را حفظ کنند. آیا شما بعنوان یک سوسیالیست به آنان این حق را می دهید که اینگونه فکر کنند و در جامعه ای دمکرات برای عقاید خود مبارزه کنند؟
۳- نمی دانم شما به عنوان یک سوسیالیست امروز به دیکتاتوری پرولتاریا اعتقاد دارید یانه؟ اگر اعتقاد نداشته باشید و در باره این حکم مارکی دال بر دیکتاتوری تجدید نظر کرده باشید، آیا این حق را برای طرفداران دیکتاتوری شاه قبول ندارید که آنمان نیز در این سال ها تجدید نظر کرده باشند و به انسان های دمکراتی چون شما و من تبدیل شده باشند؟
۳- آیا شما فکر می کنید که ایده های دمکراسی فقط در جیب دمکرات ها که تا دیروز از دیکتاتوری کارگران و دهقانان حمایت می کردندو برخا" از دیکتاتوری اسلامی و امروز دمکرات شده اند، می باشد؟
۴- آیا به نظر شما ایرادی دارد که همه دمکرات ها برای استقرار حکومت مردمی و حقوق بشر در کنار هم تظاهرات ضد استبدادی بگذارند و به میل و علاقه خود لباس های رنگارنگ به پوشند و دستمال های رنگارنگ به گردنشان به بندند و پرچمهای متفاوت با خود حمل کنند ( چون متاسفانه پرچم واحدی که مصوب نمایندگان منتخب مردم باشد را نداریم ) ایراد دارد؟
۵- به نظر شما درست است که به میل خود خود را دمکرات ، سوسیالیست، طرفدار مردم بدانیم و دیگران را به جرم طرفداری از یک نظام سیاسی با برداشت دمکراتیم محکوم و طردشان کنیم؟

آقای سیامک طاهری
من یه عنوان یک انسان دمکرات و طرفدار حقوق بشر و مطالعه تاریخ نظام های گوناگون در عمل مسلمان دمکرات دیده ام، کمونیست دمکرات دیده ام، شاه پرست دمکرات دیده ام و همه آنان با نظام استبدادی و دیکتاتوری با هر نام و نشانی مخالفند. به همین جهت مبارزه با استبداد، دیکتاتوری و عقاید و افماری که موجب نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن حقوق مردم ضرور و لازم است ولی مبارزه با یکسان کردن مردم و عقایدشان و اینکه فقط من دمکرات هست خود نوعی تبلیغ استبداد و خود بینی و دیکتاتوری است.
بیائیم مبانی ای را در میان بگذاریم ( حقوق بشر ) و ایجاد نهاد های حکومتی را بر اساس دمکراسی و رای مردم پس از برچیدن استبداد بگذاریم و بخش هائی از مردم را که چون شما و من خواهان دمکراسی و بر چیدن استبداد دینی هستند را از صفوف مردم نرانیم.
متاسفانه من شاهد افرادی هستم که حاضرند با اصلاح طلبان حکومت اسلامی که تا دیروز شریک کشتار آزادیخواهان بوده اند و همین امروز هم نه منکر آن می شوند و نه حاضرند به پذیرند که خمینی رهبر استبداد بوده است و نه حاضرند که جنایات انجام شده در دوران خمینی را زیر سوال ببرند همکاری کنند ولی با جریان هائی که با نام سلطنت طلب و یا نظام شاهی و یا مشروطه خواه برای دمکراسی مبارزه می کنند ( اگر اینان برای باز گرداندن دیکتاتوری سلطنتی تلاش می کنند حق با شما است من هم مخالفم ) مخالف اند و می ترسند.
اگر اینطور باشد نباید با کمونیست ها و سوسیالیست ها دیروز و امروز به خاطر اعتقاد آنان به دیکتاتوری پرولتاریا ( تا دیروز ) همکاری کرد . چون نمونه حکومتی که آنان برایش مبارزه می کردند بدون استثنا حکومت های دیکتاتوری و سرکوبگر بودند ، پس طفداران دیروز این حکومت ها که امروز دمکرات شده و چنین حکومت هائی را تایید نمی کنند نباید همکاری کرد.

همکاری ها باید از روی برنامه در گفتار و کردار صورت گیرد و یکدیگر را محکوم به دیکتاتوری و لستبداد نکیم هرچند که ما انسان های جامعه ای هستیم استبداد زده و در گوشه وکنار ذهنمان دیکتاتوری و افکار استبدادی گاهی شعله می کشد.
اجازه دهیم که هرکس این حق را داشته باشد که برای تحقق ایده های خود در چهارچوب حقوق بشر برای دمکراسی و عدالت اجتماعی در جامعه خود بدون ترس و چماق و تهمت تلاش کند
۲۹۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹       

    از : علوی

عنوان : آقای طاهری ، نمیدانستیم که اپوزیسیون هم خودی و ناخودی دارد
برادر، رفیق، شما هنوز غوره نشده مویز شده اید. این حرفهای شما که دست کمی از حرفها و راه ورویه آخوند ها ندارد. به چه مناسبت فکر میکنید که اپوزیسیون منحصر به گروه یا گروه های خاصی هستند؟ آیا اگر به فرض، اگر شما روزی به قدرت برسید با مخالفان نظرتان هم به همین صورت بر خورد میکنید؟
آیا شما میخواهید رژیم " خود محور" فعلی را با "خود محوری" خودتان عوض کنید؟
پس این همه خون و خونریزی و بازداشت و شکنجه و اعدام در این سی سال، نتیجه اش این است که یک گروه عمامه به سر بروند و یک گروه "لباس شخصی" بیایند ولی هردو گروه به هیچ گونه ای "غیر خودی" را بر نتابند ؟

برادر، رفیق ! این که جایگزینی یک دیکتاتوری با یک دیکتاتوری دیگر است
۲۹۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : با نظرات شما در رابطه با پس مانده های استبداد رژیم شاهنشاهی موافقم
ما جمهوری ایرانی میخواهیم که اساسش بیانیه حقوق بشر است و جمهوری ایرانی با شاه و شیخ نمیشه. انهائی که میخواهند برای ایجاد دمکراسی و ازادی در ایران با طرفداران استبداد شاهنشاهی همگام شوند راه به جائی نخواهند برد
۲۹۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹       

    از : sara

عنوان : merci
merci
۲۹۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست