یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آمار قربانیان بمبگذاری انتحاری زاهدان افزایش یافت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : . .

عنوان : از کرامات شیخ ما چه عجب، شیره را خورد و گفت شیرین است
روزنامه جمهوری اسلامی بعد از وقوع جنایت از خواب بیدار شد

روزنامه جمهوری اسلامی: اعدام ریگی باید به تاخیر می‌افتاد
۲۹۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨۹       

    از : . .

عنوان : گناه خود را به گردن دیگران نیندازیم. باید شهامت داشت و گفت من هیچ کاری، تقریباً هیچ کاری نکردم؛ فقط یقه این و آن را گرفتن شده کار من .........
سلام بر همه مردم و اقوامی که در ایران می زیند و سلام بر کریم ن
کریم عزیز، به نظر من جنبش سبز میر حسین یا حسین نیست، خود میر حسین نیز چنین چیزی نگفته؛ همیشه گفته ما دنبال مردم می رویم. آنهایی که در داخل ایران هستند محدودیت های فراوانی دارند. آنها ضد حقوق دیگران نیستند. آنها در حد توان خود عمل می کنند. آنها در سر زمینی فعالیت می کنند که آنجا حتی به نوه خمینی اجازه حرف زدن سر مزار پدر بزرگ اش را نمی دهند. جنبش سبز و نوین ایران جنبش اصلاح طلبان نیست، گرچه آنها نیز در آن میان نقش دارند. این یک جنبش سراسری است. اشکال اش این است که خیلی از خانه های مدارش خالی است. و در این فرمول، این پر نشدگی جای خالی ماست. پس آی دزد آی دزد! چندان اینجا کار ساز نیست.
بخش بزرگی از ضعف جنبش را که عده ای آن از چشم کروبی و موسوی و ... می بینند، به خود ما بر می گردد. زیرا ما در این سی سال همه اش به سر و کله هم زدیم ........... و ناگهان در برابر یک تحول عظیم تاریخی که در همین سی سال تاریخ ایران ریشه داشت، و بعد از ۲۲ خرداد نمایان شد؛ کم آوردیم. این است که بعد از به میدان آمدن موسوی و کروبی همه اش از آن ها مسئولیت می خواهیم، در حالی که ما نیز ایرانی هستیم و در این سی سال حضور داشته ایم. نه فقط حضور داشته ایم، بلکه مدعی هم بوده ایم و هستیم.........
تاریخ اما با تو جدل نمی کند، ناگهان سفره خود را به رویت می گشاید و می گوید بفرمایید.......... و بد به حالت اگر دروغ گفته باشی. داستان این گوی و این میدان است.
ما، من و شما آن پایه را نتوانسته بودیم در این سال ها برزیم تا در لحظه سر نوشت ساز به میدان در آییم و در پیروزی جنبش عظیمی که راه افتاده بود نقش خود را بازی کنیم. کروبی و موسوی در حد توان خود و تلاش کردند، تسلیم هم نشدند. دارند با افت و خیز ادامه می دهند
می دانم من و تو را زدند و ما در رفتیم و از امکان فعالیت در درون محروم شدیم. سئوال این است: مگر همیشه برای مبارزین باید جاده آسفالت باشد؟
این احزاب و گروه ها در این سال ها چه کردند؟ آیا جز پرتاب اعلامیه از راه دور و با توپ مفت اینترنت کاری انجام گرفت؟ اگر گرفت کجا بود؟ اگر نگرفت چرا وقتی که به دیگران جوالدوز می زنیم، سوزنی به خود فرو نمی کنیم؟!
کریم عزیز، شما فکر نمی کنید که همه کاسه کوزه ها را سر موسوی و کروبی شکستن نوعی فرار به جلو است؟
چرا وقتی جنبش بعد سی سال رنج و بیداد به راه افتاد من و شما نتوانستیم آن نقشی را داشته باشیم که باید!؟ آیا بهتر نیست به جای مسئول دانستن دیگران، نگاهی دقیق به خود نیز بیندازیم؟
و بخش بزرگی از پیش نرفتن کار جنبش سبز بر می گردد به جنبش اقوام، در این لحظه تاریخی سران جنبش قوم های مختلف به بیراهه رفتند. تحلیلی که در انقلاب سال پنجاه هفت می گنجید را به میدان امروز کشاندند و بر مبنای آن تحلیل صد در صد نادرست خود را کنار کشیدند.
به عنوان نمونه یار انقلاب ها و جنبش ها در ایران یعنی تبریز قهرمان را با دیدگاه های کوتاه خود خلع سلاح کردند و مسئولیت تاریخی بزرگی را که بر عهده داشتند نه فقط انجام ندادند، بلکه باز دارنده شدند.
این جنبش مال فارس نیست، جنبشی همه ایرانی است. پشت اش را خالی کردن مشت به صورت خود زدن است. اتفاقاً این کار سران اقوام باعث شده که جنبش تهرانی بماند
حال این سئوال برای خواننده پیش می آید که چرا سران اقوام به این اشتباه بزرگ تاریخی دچار شدند؟
دو دلیل دارد: یک، خامی کردن و لحظه خطیر تاریخی را درست درک نکردن. و در نتیجه وظیفه خود را نشناختن است. دوم دلیل کاشتن خنثی گر بوده در درون این جنبش ها، و آنها بسیار "زیبا" عمل کردند و بردند. و توجه داشته باشید که مورد دوم در بین جنبش اقوام راحت شدنی است. زیرا بنیاد این جنبش ها روی شور ملی قرار دارد؛ پس کافی است که آن را کمی خش بیندازی؛ فوری همه به صف می شوند و این در حالی است که گاه صفدار خودی نیست، خش انداز نیز فارس نیست. اما نظریه اش به عنوان نظریه میهنی و خودی دست به دست می گردد و حتی "دل نشین" می شود، طوری که کسی جرأت نمی نماید به آن تردید کند. اگر کردی تکفیر ات می کنند چنان که چون ناصر خسرو گیوه نادوخته بدست از بغداد جلسه شان بگریزی.
گاه دیده می شود برای اینکه گروهی از اقوامی ها به گروه دیگر ثابت کند که اقوامی تر است، همان نظریه مشکوک را با آب و تاب بیشتری رواج می دهد تا از رقیب خودی خود عقب نماند. این نوع بر خورد سمی از همه بیشتر در بین جنبش آذربایجان ایران رواج دارد.
خیلی از سران این جنبش زمانی سیاسی و مردمی بودند، حالا اما خیلی ضعیف بر خورد می کنند و کارشان عمقی ندارد. برای اینکه تلاش می کنند هم رنگ جماعت شوند. خیلی وقت ها پوچ را می بینند اما برای اینکه به موقعیت شان لطمه نخورد سکوت می کنند.......
استواری یک جنبش در هیاهوی آن نیست، بلکه در ژرفای اندیشه آن است. جنبش بی اندیشه بی ریشه است. بار ها وقتی می بینم جنبشی را در حد مقابلعه فارس و تورک پایین می آورند برایم بسیار رنج آور است. برادر عزیز، کریم جان نون، چرا در این غروب گرم تابستان نمک روی زخم می پاشی؟؟؟
۲۹۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : " جندالله "
۴۰۰- ۳۰۰ سال پس از سقوط صفویه ، در ۳۱ سال گذشته علمای!!بی علم ( بر عکس نهند نام زنگی کافور) روح جنازه علمای!! صفویه را زنده کرده و به آزار غیر شیعه به ویژه سنی ها پرداخته اند و این یکی از علل اصلی طغیان های اقلیت سنی من جمله بلوچ هاست. گر چه مبارزه برای احقاق حقوق بشر ممدوح و مطلوب است به خصوص اگراز نوع مسالمت آمیز باشد ولی مبارزه های مسلحانه افراد یا گروه های کوچک تند رو قابل درک است و آسیب زیادی به موقعیت و خواست های آنها نمیزند. اما حملات متوالی گروه " جندالله " از این استثنا مستثنی ست. این گروه چنان که از نام آن بر میاید یک گروه تند رو مذهبی ست که پایگاه عمده آن در پاکستان بوده و با عناصر تروریست و خرابکار ارتباط نزدیک دارد. تا آنجا که به ایران و امنیت آن مربوط است من هیچ همدردی برای این گروه که ظاهرا به حمایت سنی ها برخواسته است ندارم و تا آنجا که میبینم این جنگ بین دو گروه مذهبی حزب الله و جند الله است و ز هر طرف که شود کشته سود ایران ست ولی این بار حزب اللهی ها اقلا برای منافع ما میجنگند و ما مجبوریم که پشتیبان آنها باشیم. اینهم ضرر دیگری که جند الله بما میزند.
۲۹۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : یک سوال!
اقای دو نقطه (..)!

من با این گفته شما که “تنها و پر ثمر ترین نوع مبارزه مبارزه مسالمت آمیز است.” موافقم اما این گفته شما را متوجه نمیشوم: “ تلاش کنید با جنبش سبز معترض و سرتا سری ایران خود را همراه سازید” .
میشود بفرمائید کجای این جنبش سبز حرفی از مطالبات ملت های غیر فارس زده که بلوچستانی ها هم یکی از آنها باشند؟. سابقه عملکرد کدام یک از شاخه های سبز (اصلاح طلبان اسلامی، ملی گرا ها، رفسنجانی ، سکولار ها) نور امیدی برای این بلوچ های به فلاکت نشسته داشته که بیایند و "یاحسین میر حسین" فریاد بزنند؟.
۲۹۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨۹       

    از : . .

عنوان : مافیا تمام وجود حکومت ایران را بلعیده است
وقتی ریگی را کشتند و خیلی زود کشتند، جانم لرزید. به نظر می آمد که دستانی مشکوک این کار را کرده اند تا راه را برای انفجارات بعدی باز کنند زیرا اگر او را نمی کشتند خیلی راحت به وسیله خود او می شد گروه او را کنترل کرد و از اجرای انفجارات جدید جلوگیری نمود. ریگی را گشتند تا راه کشت و کشتار بسته نماند. بدست آوردن ریگی شانسی بزرگ بود برای ایجاد آرامش در منطقه و خیلی آسان این امکان از دست رفت! این نشان می دهد که مافیا تمام وجود حکومت ایران را بلعیده است. به نظر من مخالفین هوشیار رژیم باید این حرکت ناسنجیده و مشکوک را پیش بینی و افشا می کردند. متأسفانه حتی بعد از کشتن ریگی هم کسی به فاجعه بار بودن این عمل نپرداخت.
و چند کلمه با بچه های رنجدیده بلوچ: این راهی که شما را به زور در آن انداخته اند بجز ویرانی بلوچستان و کشتار های متقابل راه به جایی نمی برد و نجات دهنده نیست. تلاش کنید با جنبش سبز معترض و سرتا سری ایران خود را همراه سازید و مردم خود را برای مبارزه مسالمت آمیز سازماندهی کنید.
این تنها راه است. کشتار و خون ریزی، کشتار و خون ریزی های جدید ببار می آورد و منطقه شما را به کلی به ویرانه بدل می کند. هنوز دیر نشده است، به جنبش سرتاسری مردم ایران بپیوندید و از پشتوانه عظیم آن برای بدست آوردن حق خود سود بجویید. تفنگ به دوش گرفتن و به بیابان زدن، اولین گام دور شدن از مردم است
و دور شدن از مردم فقط مرگ آور است و نتیجه چندانی هم ندارد. در هیچ حالی تلاش نکنید که منطقه خود را به افغانستان و پاکستان و عراق القاعده زده بدل کنید. این کار شما می تواند جان عزیز هزاران جوان برومند بلوچ را به کام مرگ بفرستد.
و اصلاً فکر نکنید که رژیم از این کار های شما بدش می آید بر عکس رژیم این روز ها در مبارزه مردم بر علیه خود گرفتار است و بدش نمی آید که یک جایی جبهه ای باز کند و آهای جنگ! آهای جنگ! گویان فکری برای نجات خودش بکند. تنها و پر ثمر ترین نوع مبارزه مبارزه مسالمت آمیز است. از این امکان به وجود آمده استفاده نکردن مسئولیت تاریخی دارد
۲۹۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست