عنوان : jawab
ائلیار گرامی،

ایده تراختور نمی‌تواند در راستای ایده قلعه بابک باشد ،من تلاش شما را برای یافتن را‌‌ه‌های مختلف مبارزه مدنی می‌ستایم اما شما در مراسم قلعه بابک رو در روی نیروی سرکوبگر رژیم قرار می‌گرفتید اما در پروژه تراختور مجبورید- بر خلاف میل خود- در برابر کسانی قرار بگیرید که بیشتر از جنس شمایند تا دشمنانتان ، شاید در میان انها انسانهایی مبارز در میدانهای دیگر قرار گرفته باشند و انها نیز ناخواسته در برابر شما قرار گیرند و این گفتگو را بسیار دشوار خواهد کرد

موفق باشید
۲۹۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣٨۹       

عنوان : تنها انتخاب ممکن و موثر
آقای همن سیدی گرامی،

ضمن تشکر از زحماتتان باید بگویم : ایده " تراختور" بعد از اندیشه « قلعه بابک» در حرکت ملی-دموکراتیک آذربایجان عملی گردیده است.
حکومت در پی سالها سرکوب توانست مانع ادامه برگزاری تجمعات عظیم قلعه بابک شود از اینرو فعالان ملی-مدنی به ناچار روی به تراختور آوردند.

اکنون تراختور یک نهاد ملی - مدنی و ورزشی ست. و تنها امکانی بود که میتوانست جایگزین قلعه بابک بشود ومثل آن تجمعات عظیمی را در خود جا ی بدهد.

تراختور در کنار دهها نهاد مدنی ،فرهنگی و هنری، بزرگترین ستاد کوشندگان ملی-مدنی آذربایجان است. هم در مقابل حکومت و هم در میان مردم. با بکارگیری تاکتیک " اجتناب از درگیری" . و شیوه های مسالمت آمیزتر.

هدف از آن کمک به بیداری ملی-مدنی، سازماندهی مردم، تمرین حرکتهای جمعی ست برای هنگام ضروری. و روز مبادا.

هیچ روشن نیست شما با تکیه بر کدام فاکتها مینویسید:« در استادیوم های فوتبال قرار است مشکلات ملیت ها را حل کنند!» یعنی شما فعالان آذربایجانی را اینقدر ساده اندیش به حساب میاورید؟
مطمئن باشید جوانان امروزی بسیار بیدار تر و آگاه تر از جوانان پیش از پنجاه و هفت هستند.

مسئله تراختور نه تنها برای رژیم سخت پیچیده است حتی روشنفکران نیز از درک آن عاجز اند. حرکتهای جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان به خاطر ویژگیهای مسایل منطقه برای روشنفکران درگیر نشده با این مشکلات براستی غیر قابل فهم است. هنوز کسی پی به راز به اصطلاح " سکوت" آذربایجان نبرده است.

وجود لونپنیزم و افراط گرایی در حرکات توده ای یک امر طبیعی ست. گرچه تأثیرات منفی خود را دارند ولی از آنجایی که کل حرکت درست و مترقی ست؛ توان آن را دارد که آنها را در خود بی رمق تر سازد.
حرکت، لونپنها و افراط گرایان را هم تربیت میکند.

با احترام به شما.
۲۹۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣٨۹       

عنوان : فقط بازیکنان؟
با تشکر از مقاله خوبتان. من با این قسمت مقاله شما موافق نیستم:
"هواداران پرسپولیس نمی‌دانستند که دشنام‌های انها به تراکتورسازی، دشنام به یک تیم حریف (مثلا استقلال) نیست، دشنام به بزرگترین اقلیت کشورشان است، اگر چنین بینشی داشتند هرگز چنین نمی‌کردند اما همین برخورد کافی است که از انها سلب صلاحیت شود!"
این جملات این را تداعی میکند که دشنام به اقلیت یا اکثریت در استادیوم از جو هیجان زده ایجاد شده و در حالت عادی کسی به اقلیت یا اکثریت فحش نمیدهد. در ایران کافیست که کسی فکر کند طرف مقابل سرش کلاه گذاشته است و یا حرکتی انجام داده است که باب طبع او نیست. آنموقع حق طرف را با چند فحش آبدار ملی، ملیتی، قومی، جنسی، مذهبی، ... کف دستش میگذارد. این مسئله ریشه در فرهنگ عقب مانده خودمان دارد.
۲۹٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣٨۹