سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گسست - نادر عصاره

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نامی شاکری - تهران

عنوان : در پاسخ به خواهرزاده هایمان!
- دائی تو هنوز کمونیست هستی؟
- من از چپ ها طرفداری می کنم..

بسیاری از ما ، در مواجهه با این پرسش نسل دومی ها و سومی ها ، با دستپاچگی جواب هایی از این دست می دهیم. کلی، مبهم، گاه با خجالت و گاه با اندوه و ندامت! تو گویی پاسخ اتهام یا حکمی را می دهیم تا تبرئه شویم یا کمتر مورد سرزنش قرارگیریم! بس که ارباب گفتمان لیبرال (مذهبی و غیرمذهبی) در این سال ها و در غیاب کمونیست ها در رسانه ها و نهادهای علمی و فرهنگی رسمی و غیر رسمی کشور، هرچه توانسته "مغولتازی" کرده! واپسگرایان و نهادهای جیره خوار "امپریالیسم" که جای خود دارند!
از میان ما، آنها که به دلایل معرفتی از گذشته کمونیستی فاصله گرفته و جهان را نوعی دیگر می بینند، کاملا حق دارند که با خواهرزاده دلبند از رویکرد جدید بگویند. اما برخی از ما، دایی های ارجمند که هنوز دل از "چپ" نبریده ایم، حالا خود را "چپ"، "سوسیال دمکرات"، "دمکرات" و هر چیز دیگری که با "کمونیسم" فاصله داشته باشد می خوانیم! گویی آن "شبح" حتی در کلمات "مخوف" است هنوز!
برخی از ما که هنوز با سلطه امپریالیستی زاویه داریم، خود را "اومانیست"، "بی ایدئولوژی"، "آزاده"، "لیبرال"و غیره می خوانیم و از همصدا شدن با آنها حذر می کنیم هنوز!
بسیاری از ما هم که در "گذر از رنج ها" در ایران و خارج از ایران، به "دم گاوی" نائل شده و یا در گریز از ارباب جور به آغوش "ارباب بی مروت دنیا" پناه برده ایم، صریحا از "کمونیسم" تبری می جوییم و "جنایات استالین" را برای توجیه خواهرزاده ی دلبند دلیلی سهل می یابیم!
اما در میان ما کم نیستند خواهرزاده های ارجمندی که به پاسخ از دایی جان می شنوند:
- آره دایی من هنوز کمونیست هستم اما تو از کمونیست ها چی می دونی؟
و بدینگونه "گفت و گو"یی نو، متفاوت از آنچه در رسانه های واپسگرا، لیبرال، نولیبرال و محافظه کار در جریان است، میان خواهرزداه ها و دایی ها در گرفته است. مارکس، انگلس، لنین، با ولع خوانده می شود. تاریخ جنبش چپ در جهان و ایران هم! و برای تغییر وضع موجود، تفسیری دیگر از وضع موجود جستجو می شود!

نامی شاکری – تهران ۱۴ - مرداد
۲۹۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : دانسته های بشر بسیار بسیار بسیار کمتر از نادانسته های بشر است
با پوزش از خطا در کامنت قبل گزاره زیر درست است.:

اگر بپذیریم که دانسته های بشر بسیار بسیار بسیار کمتر از نادانسته های بشر است..
۲۹٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : تولدی دیگر... تولد هر روزه...
به گمان من ممکن است. آن «ما» باید خود را «نو» renew کند.. تولدی دیگر... تولد هر روزه... و درد تولد هر روزه درد مطبوعی است.

اگر بپذیریم که دانسته های بشر بسیار بسیار بسیار بیشتر از نادانسته های بشر است، به آنچه تاکنون (صد سال پیش) می دانیم (می دانسته ایم) اکتفا نمی کنیم.

در همین یونیورسی که زندگی می کنیم هنوز از جنس ۹۵ در صد ماده و انرژی آن بی اطلاعیم. ماده تاریک ۲۵ درصد، انرژی تاریک ۷۰ درصد: ۹۵ درصد نادانسته در برابر ۵ درصد دانسته درباره خانه خود!

برای دانستن باید آزاد بود تا مرز بی نهایت.

و با آزادی شاید بتوان عدالتی برقرار کرد ولی بدون آزادی اصلن. اگر خرد را مجموع تجربه و دانش بدانیم، خرد هم این را تایید می کند.

دولت ها می آیند و می روند... اکثریت و اقلیت دائم جابجا می شود؛ اما این حقوق انسان است که ذاتیه و بنیادین!
۲۹٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست