یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سبز

عنوان : به احزابی که منشور جهانی حقوق بشر را در منشور خود قرار نمی دهند.
بسیاری از ما از طریق همین رسانه ماهها بر روی این حرف آقای ب پیمان پایفشاری و تبلیغ کردیم که «....توضیح اهمیت بند بند و موازین حقوق بشر و اینکه مردم چگونه خود را از قید و بند های فرهنگ استبداد رها کنند....»، ولی کو گوش شنوا از احزابی که منشور جهانی حقوق بشر را حاضر نیستند به هیچ قیمتی در منشور خود قرار دهند و یا حداقل توضیح دهند که در این منشور چه اصلی است که مانع حمایت شان از این حقوق جهانشمول می شود. چطور میتوان به احزاب و گروه هایی که این منشور را قبول ندارند و جرئت هم نمیکنند در ملا عام با آن مخالفت کنند اطمینان کرد؟
٣۰۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : پشتیبانی از گرامی داشت قربانیان حکومت اسلامی و چند سوال از امضا کنندگتان بیانیه
سازمان ها، احزاب و دوستان گرامی انتشار دهنده بیانیه به مناسبت فاجعه ملی کشنار...

اقدام شما گامی درجهت همکاری نیروهای دمکرات ( با گرایشات متفاوت برای استقرار دمکراسی در ایران ) و آزادیخواه ایران است. امید است که هرچه صف مخالفان استبداد دینی روشن تر و فشرده تر شود. اما ناروشنائی هائی در متن بیانیه به چشم می خورد که برای خواننده که می خواهد در کنار شما قرار گیرد مورد سوال است. البته روشن است که این بیانیه ، یبیانیه مشترک است و می بایستی بر سر آن همه احزاب و سازمان های امضا کننده بر سر فرمول بندی آن اتفاق نظر داشته باشند.

شما در بیانیه خود می نویسید:

..." ما برآنیم جلوگیری از امکان تکرار چنین فجایعی در گرو تغییر رفتار، اندیشه، قوانین و ساختاری است که با شکنجه و اعدام در پی جذف دگراندیشان و تثبیت قدرت در جامعه اند".

تغییر رفتار چه ارگان و نهادی، تغییر رفتار چه افرادی، تغییر رفتار سردم داران حکومت اسلامی؟
تغییر اندیشه چه افرادی؟ تغییر اندیشه آیت اله ها؟ تغییر اندیشه آقای احمدی نژاد و مسولین سپاه و تغییر اندیشه امام چهاردهم سید علی خامنه ای؟ و ...
تغییر قوانین و ساختار چه نظامی؟ تغییر قوانین قانون اساسی حکومت اسلامی ، تغییر ساختار حکومت اسلامی؟ و ...

یا برچیدن و تغییر حکومت اسلامی و ایجاد نظامی دمکراتیک بر اساس حاکمیت مردم و حقوق بشر؟

چونکه برای رسیدن هریک از آن خواست ها و برنامه شیوه های بسیج و سازمان دهی متفاوتی طلب می کند. فردی نامه ای به خامنه ای می نویسد و از ایشان می خواهد که رفتار ، اندیشه خود را عوض کند . مردم گناه دارند؟ برخی ها از آقایان میرحسین موسوی و شیخ شجاع کروبی حمایت می کنند برای حکومت عدل علی و برگرداندن حاکمان امروزین به زمان سید مرحوم خمینی و عده ای از سبز پوشان آمریکا و انگلیس نشین برای اسلام رحمانی شبکه راه می اندازند و عده ای هم با تکیه بر آگاه کردن اقشار مردم و سازماندهی مبارزات آزادیخواهانه آنان با ضمن حمایت از مواضع آزادیخواهانه تمامی احزاب و گروه ها و روشن کردن مواضع مختلف جریان های سیاسی برای مردم و ... کدام ؟ و ... ؟

شما در جای دیگر بیانیه می نویسید:
... " باید ماشین کشتار جمهوری اسلامی ایران را متوقف کنیم و برای جلوگیری از انتقام گیری بیشتر حکومت و اعدام زندانیانی که به گروگان گرفته است، چاره ای بیاندیشیم."

چگونه می توان ماشین کشتار حکومت اسلامی را متوقف کرد؟ آیا می توان فکر کرد که نظام جمهوری اسلامی در ایران حکومت کند بدون کشتار، بدون شکنجه و بدون ...؟

چاره شما احزاب و سازمان ها ( برخی ) که بیش از سی سال است کم و بیش مخالف حکومت اسلامی هستید چیست؟ شاید پاسخ شما این باشد که هریک از شما در برنامه ها و بیانیه های مستقل خودتان توضیح داده اید. کاملا" درست است . تا حدودی روشن است که خواست جمهوریخواهان دمکرات نسبت به حکومت اسلامی چیست و دیگر احزاب و سازمان های سیاسی هم همینطور. ولی چاره جمعی شما که این بیانیه را زحمت کشیده و احتمالا" با بحث ها و گفتگوهای طاقت فرسا فرمول بندی کرده اید چیست؟

شاید سوال کنید چاره من چیست؟ سوال به حقی است. من چاره کار را در آگاه کردن مردم و شناخت مردم از ریشه های استبداد در فرهنگ حاکم بر ایران ( فرهنگ اسلامی ، می توانید به نوشته های آقایایان دکتر فیروز نجومی و دکتر مسعود نقره کار و نوشتارهای مشابه به قلم آزادیخواهان دیگر مراجعه کنید ) و سازماندهی اقشار و گروه های مردم در درون مرزهای ایران و بیرون مرزهای ایران برای برکناری حکومت اسلامی از هر نوعش و استقرار حکومتی مردمی بر اساس موازین حقوق بشر می بینم.
اگر نامه به خامنه ای نوشته می شود ، اگر از میرحسین موسوی در رابطه با ایستادگی اش در مقابل حکام سرسخت امروزین حکومت اسلامی حمایت می شود، نه اینکه ایشان برای حفظ نظام می کوشد و خواستار مبارزه مردم حول قانون اساسی است و یا دنبال برگرداندن حکومت امروزی به زمان حکومت امام سیزدهم سید روح اله خمینی است و یا مشتاق حکومت اسلامی به سبک علی بن طالب است ... ). که برای آنان نیز حقوق انسانی می طلبم و از آنان در مقابل زورگوئئی و ستم حاکمان امروزی دفاع می کنم است.
به هر حال تکیه بر تعمیق آگاهی در صفوف مردم و آشنا کردن آنان با استبداد دینی و اشکال دیگر استبداد و توضیح اهمیت بند بند و موازین حقوق بشر و اینکه مردم چگونه خود را از قید و بند های فرهنگ استبداد رها کنند باید تلاش کرد و مردم را نباید شوراند. فراموش نکنیم که خمینی از آرا ی بخش یزرگی از اعضای شما احزاب و سازمان ها برخوردار بود و ریشه اش عدم شناخت بخش بزرگی از ما تحصیل کردگان از آزادی و عدم شناخت از فرهنگ اسلامی و توضیح المساءل خمینی بود.

در راه خواست های آزادیخواهانه تان پیروز باشید

دکتر پ. پیمان
٣۰۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨۹       

    از : فرزین

عنوان : فرخزاد روشنفکر واقعی بود همانطور که شجریان روشنفکر واقعی است.
بخشی از آخرین مقاله الاهه بقراط در رابطه با زنده یاد فریدون فرخزاد:- «... روند رشد طبیعی جامعه ایران اما با انقلاب اسلامی با انسدادی تاریخی روبرو شد. انسدادی که گویی از سر گذراندن پیامدهای فلاکت‌بار آن، تنها شرط وداع ایران با گذشته و گذار ایرانیان به آینده بود. فرخزاد بلافاصله دور دنیا راه افتاد تا با هنری که داشت و وظیفه‌ای که برای خویش قائل بود، از این انسداد بگوید، و بگوید که اختلاف این حکومت با حکومت پیشین بر سر آزادی و آزادگی نبود (کنسرت لندن ۱۳۶۲) بلکه بر سر «توضیح المسائل» و بر سر این بود که آیا باید با پای چپ وارد خلا شد یا با پای راست!

ولی سالها باید می‌گذشت تا مردم کوچه و بازار نیز در ایران، همان زبانی را به کار بگیرند که وی در کنسرت‌‌های خود به کار می‌برد. زبانی که در دهه سیاه شصت که «روشنفکران» مورد انتقاد فرخزاد برای شکوفایی انقلاب شکوهمندشان، همچنان چشم بر خون‌هایی می‌بستند که در زندان‌ها جاری بود، حقیقت‌گوتر از آن بود که جمهوری اسلامی بتواند اجازه دهد همچنان بماند و بگوید».
٣۰۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨۹       

    از : یک دوست

عنوان : متن این پیمانی که میگویید کجاست؟
دوستان

کاش متن همان پیمانی را که به ان اشاره میکنید، درج میکردید.
هم خود ان را امضا میکردید و هم از دیگران دعوت میکردید که امضا کنند.
از جناب موسوی و کروبی گرفته تا همه روشنفکران و افراد سیاسی داخل و خارج را باید دعوت کنید که این متن را امضا کنند.

شعار پیمان را دادن کافی نیست، متن را تهیه کنید و به امضای عموم افراد و گروه ها بگذارد.
با درود
یک دوست
٣۰۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست