از : peerooz
عنوان : کم گویی و کوتاه نویسی
جناب عزیزی ،
از گنجی چه میخواهیم ؟ از گنجی میخواهیم که با اینهمه مطالبی که خوانده و شنیده اند و رفرانس میدهند چند خطی هم از شکسپیر میخواندند که Brevity is the soul of wit .
٣۰۱۹۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : آیا گنجی به رشد روشنگری جوانان زیرسلطه رژیم ولایی کمکی کرده است؟
جناب عزیزی با شما موافقم.
شاید باید اینطور فرض کرد که چه میشد اگر اصلاً گنجی نامی نبود؟
آیا در نبودنش خلأیی ایجاد میشد؟ حالا که ایشان هست و حضور دارد، آیا گنجی به رشد روشنگری و روشنفکری جوانان زیرسلطه رژیم ولایی بخصوص سپاهیان، پاسداران، بسیجی ها کمکی کرده است؟
آیا گنجی کمکی به لائیک و سکولار شدن بخشی مهم از مردم پیشرو و جستجو گر ایران کرده است؟
آیا گنجی به نفع ازدیاد قدرت مردم، ویا برعکس، به نفع ازدیاد قدرت رژیم کار و تبلیغ و تلاش کرده است؟
جایگاه او کجاست؟ واقعاً ما چه توقعاتی از آقای گنجی داریم بدون اینکه حتی حاضر باشیم این توقعات را روی کاغذ و کامنتهای خود در این سایت بیاوریم؟ بقول شما بالاخره از وجود ایشان چه میخواهیم؟ پیروز باشید!
٣۰۱۹۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : عزیز عزیزی
عنوان : از گنجی چه میخواهید؟
هیچ صاحب گنجی نیست که انقلاب یا اصلاحات دگرگون کننده را بخرد و سر سفره بگذارد. سنگ یک منی که شما نشان میدهید علامت نزدن است. در خیال و در رویای خودمان جامعه ای ساخته ایم که فقط رهبری خوب مثل ما لازم دارد. این جامعه به هزار و یک درد مبتلاست که احمدی نائب امام زمان موعود و خیالی خود میگردد. گنجی در این راه سنگلاخ و دیولاخ با فداکاریهایش و شجاعتش گنج بزرگی است، در حد و اندازه ای که خیلی از ماها در آن مرزها نیستیم.
٣۰۱٨۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : پوزش
جناب پیروز خیلی ممنون از تصحیح و حدس درست شما − من واقعاً در زمان نوشتن آن کامنت بسیار مست و ملنگ شراب خلار شیرازی که چاشنی و کاتالیزور تمام اشعار همان رند و افتخار سخن ایران است بودم، که تازه بعد از ارسال متوجه شدم....پیروز باشید...
٣۰۱۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : اشعار
فکر کرده بودم که این تنها منم که گاهی با غوطه زدن در رستم نامه های بحر طویلی گنجی ، گیج و منگ از آنطرف سر در میاورم. ظاهرا دیگران هم به این عارضه مبتلایند. صحیح این اشعار اینست :
بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید, از یار آشنا سخن آشنا شنید
قرآن که مهین کلام خوانند آنرا
گهگاه نه بردوام خوانند آنرا
برگرد پیاله آیتی هست مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند آنرا
٣۰۱۷۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : گه گاه نه بر دوام خوانند آنرا
آقای گنجی، پیشرفت شما در مطالعه و پذیرفتن الف بای دموکراسی لیبرال بویژه بعد از مهاجرت به خارج کشور قابل تقدیراست. بسیارند دانشجویان و دانش آموزان و جوانانی که در اثر مطالعه مقالات تحلیلی و انتقادی شما به کنه و ریشه دین و ساختار تبعیضی و نابرابرگونه اش در ضدیت مدام با استقرار عدالت و دموکراسی و موهبت بی همتای ناباوری بشر مدرن امروزی، به دین و مذهب موروثی خود خردمندانه شک و پشت کردند و اکنون بسیار خردمندانه حتی بیشتر از شما نقد دین میکنند و دموکراسی را در فکر و عمل تمرین میکنند. با تشکر از تلاشهای حقوق بشری شما و دوستان شما و انرژی که شما تجربه داران دو نظام صرف روشنگری و روشنفکری مردم ایران میکنید و دین و سنت و فرهنگشان را واقعبینانه به چالش میگیرید. گویی: بوی خوش ترا هرکه زباد صبا شنید − از یار آشنا هم نفس آشنا شنید. درضمن بنویسید که فارابی، زکریای رازی، و بخصوص خیام نیشابوری خودمان بیش از هزار سال پیش چه خوبتر و روشنتر از بقیه متفکران فهمیده بود که بوضوح گفت:
قرآن که کلام خدا خوانند آنرا؛ گه گاه نه بر دوام خوانند آنرا
برگرد پیاله آیتی است؛ که اندر همه جا مدام خوانند آنرا
...پیروز باشید.
٣۰۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣٨۹
|