آشتی به خاطر «تهدید بیگانه»!
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : شافعه وتری
عنوان : الملک یبغی مع الکفر ولا یبغی مع الظّلم
در رابطه با فرمایش آقای فاتح مبنی بر:" از امام (ره) آموخته ایم تمرکز بر آسیب ها در نقد، اولی بر فاش گویی و تمرکز بر اشخاص است" باید اصلاح نمود که،
خمینی بنیانگزار تمرکز بر برچسب زنی به اشخاص و گروه ها برای قلع وقمع آزادی و صدوّا عن سبیل الله به نام الله بود. خمینی پایه گزار ظلمهای پنهان دیروز و آشکار امروز است. حقایق با کتمان و لاپوشانی تغییر نمیکنند و صد حمد خدای را که قوانین علّت ومعلولی طبیعتش بر نابودی ظلم دلالت دارد " انّ الباطل کان زهوقا ( سوره ی ۱۷ آیه ی ۸۱).
٣۰۱٨۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|
از : کیومرث پایدار
عنوان : وای به حال مردم!
میان بول و غایط صلح افتاد!
٣۰۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۹
|
از : تبریزی
عنوان : گذرگاه خطیر و روزنه های عبور
با سلام بخوانندگان گرامی و مسولین سایت
نوشتهء بالا دغدغه های یک ایرانی که به انقلاب و مردم و کشورش می اندیشد و علاقمنداست ، نشان می دهد.
او بدرستی می گوید که « ..بیگانه ی مدعی دیر زمانی است که با "ایران به ما هو ایران" سر ناسازگاری داشته و انقلاب اسلامی دلیل مضاعفی بر عداوت پیشین است؛ چنان که در ۲۸ مرداد شاهد بودیم و طی سی سال اخیر نیز صرف نظر از اینکه چه دولتی بر سر کار بوده، تجربه کرده ایم..»
او به درستی می گوید که « عبور از گذرگاه خطیر این روزها ...نیازمند همت، الفت و دقت همگانی است. »
او بدرستی می گوید که « بیگانه باید بداند و دریابد که ایرانی با هر آیین و زبان و از هر جناح و خط سیاسی به رغم همه ی تفاوت ها و اختلاف نظرها در برابر تهدید او ید واحده است. »
این ها همه در ست است. در طول ۱۴ ماهی که از تقلب و خیانت بزرگی که به رأی و امانت مردم سبز ما ، نزد حاکمین می گذرد ، جنبش سبز پیشاپیش این توصیه ها را آویزهء گوشش کرده است. مطالباتش را بدون خشونت دنبال کرد. اجتماعی ۲ و یا ۳ ملیونی سکوت را در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ برگذار کرد که اگر جیره خواران کور و کر حاکمیت ولایت به سمت مردم تیر اندازی نکرده بودند ، خون از دماغ کسی جاری نمی شد. این جنبش ، مطالباتش را در چهار چوب قانون پی گرفت و می دانست که اگر انگشت خیانت و اتهام بسوی آقای جنتی ، یزدی ، الهام و دیگر اعضای شورا نگهبان ، نشانه نرفته بود می باید شکایتش را نزد آنان مطرح نماید و نتیجهء رأی خود را از آنان بخواهد. آری این را بخوبی می دانست اما این مسولین مهندسی انتخابات نشان دادند که شایستگی امانت داری و قضاوت صحیح برای مردم را ندارند و گوش در فرمان « ولی »خود دارند و در نتیجه خود باعث دریغ اعتماد مردم نسبت به خود شدند.
مردم سبز در کنار همراهانشان که آقای فاتح نام برخی از آنان را رقم زده اند با سعهء صدر زیاد ، دستگیری ها ، شکنجه ها ، کشتن ها ، اعتراف گیری های مضحک و نمایش تلویزیونی آنها را دیدند ولی به خشونت متوسل نشدند و سعی کردند متمدنانه به بقیهء ملت و جهانیان بگویند که مدعیان نمایندگی خدا ، یک مشت دروغگوی بی پرنسیپی هستند که فقط قدرت را مد نظر دارند و دیگر هیچ.
هرجا خشونتی بود پای مواجب بگیران ولایت در میان بود . متأسفانه هر چه توانستند حادثه آفریدند.قتل و خونریزی به راه انداختند .با ماشین در پیاده رو ها از روی مردم عبور کردند ، ترور کردند و سپس ، و سپس شاخهء های رسانه ای ولایت ، حقایق را وارونه ساختند و بمردم باز گرداندند ولی با اینکه مردم به اینهمه وقاحت می خندیدند ، باز هم تحمل سبز کردند و به خشونت متوسل نشدند.
با این حال، این سخن آقای فاتح هم درست است که می گوید « در این موقعیت، بهره گیری از حداکثر ذخیره ی عقلانی و مدیریتی کشور بدور از هرگونه حب و بغض برای تدبیر متمایز و راسخ و در اتخاذ مواضع، وظیفه ی دست اندرکاران امور است تا آنچه ملت هزینه ی آن را می پردازد دارای بیشترین سنجیدگی و پشتوانه ی ملی باشد. » اما آقای فاتح چند درصد اطمینان دارند که دست اندر کاران امور ، آن ذخائر عقلانی و مدیریتی کشور قادرنداین « وظیفه » را انجام دهند.
آقای فاتح می دانند که برای انجام آن « وظیفه » ، چند پیش شرط لازم است که من به برخی از آنها اشاره می نمایم :
۱ - حاکمیت باید جنبش سبز مردم ایران را برسمیت بشناسد.اعتراضی که حق ملت است به دسیسه های بیگانه نسبت ندهند. هنگامی که کسی باتوم می خورد ، شگنجه می شود و بی جهت دستگیر و زندانی و حتی می خواهند او را اعدام کنند ، اگر آخی گفت ، به این آخ ، اتهام فتنه نزنند. این سخنی است که قبلا" آقای موسوی هم به آن اشاره کرده است.
اگر حاکمیت بخواهد بر اساس تجربیات کشور های پیشرفته و متمدن « اصل گفتگو » را برای حل مناقشات داخلی بپذیرد ، پذیرش و برسمیت شناختن جنبش به عنوان مهمترین بخش از مخالفان قانونی حکومت ،در واقع تعیین طرف مقابل گفتگوی پیشنهادی است.
۲ - برای آغاز هر گفتگوئی ، تعیین مبنا و پایه ای که قابل قبول طرفین گفتگو باشد ، امری ضروری است.از نظر جنبش سبز و همراهان آن ، چنانکه بارها تکرار شده است ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ، در کلیت آن پایهء قابل قبولی است.و چون حاکمیت ، مشروعیت خود را ملهم از آن می داند و ملت نیز حقوق خود را بر اساس اصول آن مطالبه می نماید به نظر می رسد باید برای حکومت نیز این پایه قابل قبول باشد. اما خودش باید قبولی آنرا اعلام نماید.
۳ -برای پیشرفت روند گفتگو طبیعتا" باید بر اصطلاحات جهان شمول حقوقی تکیه کرد و نمی توان خود را به عنوان منشأ « انشاء قانون » تحمیل کرد.
با توجه به نکات فوق ،آقای فاتح می توانند بگویند که کدام یک از امکانات بالا در اختیار مردم است که باید در مسیر گفتگو از آن استفاده نماید و در برابر تهدید های بیگانه ،احساس مسولیت عمیق خود را نسبت به مردم ، کشور ، انقلاب به ثبوت برساند؟
تمامی امکاناتی که اقدامات پیشگیرانهء فوق برای کاستن هرچه بیشتر هزینهء حملات احتمالی بیگانه به مردم و کشور را میسر می سازد در دست حاکمیت است .مگر اینکه گفته شود ملت سرفراز ایران برای ناکام گذاردن بیگانگان ، باید در برابر سرکوبگران ، استبدادیان داخلی و نقض دائمی حقوق شهروندی خود پرچم سفید را به علامت تسلیم بالا ببرد و از تمام مطالبات شهروندی و قانونی اش صرفنظر نماید و دیگر هیچ.
من تصور می کنم که بهتر بود آقای فاتح به عنوان کسی که نزد مقامات حاکمیت شناخته شده هستند، خیلی صریح و روشن ،این نوشته را به عنوان نامه ای سر گشاده برای کسانی ارسال می کردند که می دانند علت اعتراضات مردم ، صرفا" در خواست حقوق شهروندی مندرج در اصول قانون اساسی است که دائما" بوسیله آنان و عوامل زیر مجموعه آنها پایمال می گردد.
آقای فاتح حتما" بر این نکته واقفند که تبلیغ و حتی احتمال تهاجم بیگانه به کشور که در بعضی مواقع با تحریک حاکمیت سرکوبگر داخلی تشدید می گردد یکی از ابزار های شناخته شدهء حاکمیت و زمینه ساز نفی بیشتر حقوق شهروندی آحاد کشور بوده که برای چندمین بار در کشور ما خودنمائی می کند و با توجه به تجربیات گذشته، شاید لازم نباشد که ملت ایران بیش از این فاصلهء خود از حقوق شهروندیش را بیشتر نماید.
برای رفع تهدیدهای خارجی حتما" باید چاره ای اندیشید اما همانطوری که کوشش کردن برای متقاعد کردن بیگانه ای که تهدید می کند و بخوبی می داند که این تهدید ها حق ما نیست ، کار عبثی است ، همانطور هم گفتگو با حاکمیتی که هیچ حقی برای ملت قائل نیست و بنا بر گفتهء آقای فاتح یک جریان نفوذی منحرف به ظاهر انقلابی بر آن مسلط است که از ملت ، فقط به فقط بیعت می خواهد ، کاری بی فایده تر و عبث تر است.
اما و بالاخره در پایان باز ما میمانیم و آقای فاتح و تهدید بیگانه و خانه ای بنام ایران که باید از آن مراقبت نمائیم . باید برای رفع تهدید ها، راهکار های عملی بیابیم .باز هم همهء ما باید بیندیشیم و راهکارهائی که بنظرمان می آید با یکدیگر در میان بگذاریم.حتما" موفق خواهیم شد راهی شرافتمندانه ونتیجه بخش بیابیم زیرا خدا با ما ست .
٣۰۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|