از : پ پیمان
عنوان : جواب کوتاهی برای روشن شدن ذهن آقای Peerooz
آقای Peerooz گرامی
لطفا" نوشتار را به دقت بخوانید و از خودتان یک پیش داوری نکنید. کجا در این نوشتار گفته شده که آقایان کروبی و میرحسین موسوی و یا همفکران ایشان باید زیر زمین بروند . اصلا" مشی سیاسی ایشان مشی مسالمت آمیز و برای حکومت اسلامی قابل تحمل است چون ایشان نه با قانون اساسی حکومت مخالف است و نه مخالف نظام است . آرزوی مردم ایران و آزادیخواهان این است که شرایطی فراهم شود که آزادانه در یک فضای سالم و بدون سرکوب و شکنجه های الهی و آسمانی اظهار عقیده کنند و احزاب سیاسی خودشان را داشته باشند و رقابت سالمی در جامعه جریان داشته باشد.
دوست عزیز جملات را دوباره بخوانید تا ببینید که حملات بیان کننده یک واقعیت است که بر اساس فشار و اختناق برخی فراری شده اند و برخی از ترس جانشان مخفیانه مبارزه می کنند که اصطلاجا" مبارزه زیر زمینی گفته می شود. شما چرا هر مبارزه فخفیانه و زیر زمینی را معنی منفی و یا شاید قهر آمیز می دانید؟ مبارزین سیاسی در ایران برخا" نمی خواهند برای حاکمان مسلمان شناخته شوند. چون بدون دادگاه سرشان بر یالای دارهای حکومت فقها خواهد رفت.
آقای پیروز گرامی
چه خوب است که انسان ها تمام دریچه های ذهن خود را به بیرون بگشاید و چندگونگی اعتقادات و نظرات را ببیند و از مخالفین سیاسی خود بر افروخته نشود.
آقای محترم نمی توان از یکسو برای حفظ نظام کوشید و از سوی دیگر خواستار آزادی و عدالت شد . اگر این یک تاکتیک مبارزاتی است مطمئن باشید که با شکست روبرو خواهد شد. تاکتیک مبارزاتی درست این است که حقایق را با مردم در میان گذاشت. مشکلات را با مردم در میان گذاشت. از مردم خواست که چه باید کرد. از تشکیل سازمان های مدنی و سیاسی دفاع کرد و از اقشار و طبقات مردم خواست که در سازمان ها ی صنفی و سیاسی گرد آیند و با همفکری و درس آموزی از تجارب چاره اندیشی کنند.
کسانی که از نظام حاکم می خواهند آزادی و عدالت گستر باشد هنوز پی به ماهیت این نظام نبرده اند و یا با لباس دیگری تلاش برای فریب مردم و حفظ نظام موجود را دارند.
هشیاری و آگاهی از عوامل مهم پیشرفت مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران است. مدیحه سرائی و پیروی کور کورانه از سیاستمداران بدون نقد نظرات آنان کمک به ادامه استبداد در مین مان ایران است.
دکتر پ. پیمان
٣۰۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : زیر زمین
جناب پیمان،
فکر میکنم اوضاع ما طوری شده که الغریق یتشبث بکل حشیش یعنی غریق، به هر شاخه ی خشکیده ای چنگ می زند. موسوی و کروبی این شاخه های خشکیده ( نه خس و خاشاک ونه بنگ ) اند و تنها امید ظاهرا عملی برای ملت شده اند. ظاهرا مهم نیست که آنها چه میخواهند. مردم به جان رسیده میگویند هرچه بهتر از این کوتوله فیزیکی و اخلاقی و ادبی و مذهبی و انسانیست .
فرمودید " حکومت اسلامی از روز اول استقرار خود تمامی سازمان ها و احزاب دگر اندیش را سرکوب کرد و امروز این سازمان ها یا بطور پراکنده و زیر زمینی در ایران فعلبیت دارند و یا رهبری این احزاب اغلب در بیرون از مرزهای ایران بسر می برند ." منظورتان اینست که موسوی و کروبی به زیر زمین یا مثل بقیه مبارزین به خارج بروند؟ زیر زمین هم دو معنی دارد. منظور کدام یک از این سه حالت است ؟
٣۰۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : چند نکته کوتاه به مخالفین نقادی به تفکرات و برنامه های سیاسی آقای میرحسین موسوی
برخی از یاد داشت نویسان خیلی زود از دست نقادان آقای میر حسین موسوی عصبانی می شوند که چرا به ایشان نقد می شود و یا اینکه چرا به ایشان اطمینان ندارند به همین جهت چند سوالی از این دوستان که پیرو سیاست های ایشان هستند مطرح می شود:
۱- دوستان عزیز آقای میرحسین موسوی در جائی گفته که مخالف نظام کنونی است کسی که طرفدار آزادی ، عدالت و حقوق ملت است اساسا" باید با این رژیم که ضد آزادی، ضد عدالت اجتماعی و ضد ملت است مخالفت کند؟ پس با این حساب نباید به ایشان ایراد گرفت که چرا ایشان برای حفظ نظام می کوشند؟
۲- آقای میر حسین موسوی مطرح می کند که تلاش ایشان باز گردان مسیر حکومت به دهه اول انقلای است و دائما" از خمینی بنام امام نقل قول می آورد و می خواهد مثل دوره امام انقلاب باشد!!! این دوستان فراموش کرده اند که در دوره خمینی با صدور احکام مستقیم ایشان چند هزار انسان آزادیخواه در زندان ها سر به نیست شدند؟ چگونه شهرهای کردستان و ... با هواپیماهای بمب انداز حکومت اسلامی و سرکوبگران سپاه باسداران به خاک و خون کشیده شد ؟ آیا نباید سوال کرد که نظر ایشان به این اقدامات ضد انسانی خمینی چه بود؟
۳- برخی از نویسندگان از سوال و نقد تفکرات آقای میر حسین موسوی منقلب شده و در مقابل سوال می کنند که همه عوض می شوند و آقای میر حسین موسوی هم عوض شده و همان آقای میرحسین موسوی دوران روح اله خمینی نیست. درست است که همه آدم ها کم وبیش عوض می شوند ولی برخی با صدای بلند از اشتباهات خود نام می برند و گاها" از این اشتباهات شرم دارند و برای تجربه دیگران این اشتباهات را بیان می کنند. ولی آقای میرحسین موسوی در جائی و زمانی گفته است که احکام خمینی برای کشتار و فتوای ایشان برای شکستن قلم ها، بالا بردن سر مخالفین به بالای دارها و بستن روزنامه ها اشتباه بوده و سکوا امثال ایشان نادرست بوده است؟
۴- آقای میر حسین موسوی از نظام دفاع می کند!!! نظامی که دینی است و دین بمثابه سیاست عمل می کند و استبداد دینی را مردم با گوشت و پوست درک می کنند. حال بایستی از ایشان سوال کرد حفظ نظام یعنی حفظ حکومت دینی منتهی به نظر ایشان از نوع رحمانی اش به چه معنی است؟ کسی که از حقوق ملت دفاع می کند چگونه می خواهد همزمان از حق اله که با سایه اش بر روی زمین یعنی ولایت فقیه منقل شده و در بند هائی در قانون اساس کتبا" ذکر شده چشم بپوشد؟
۵- از این دوستان باید پرسید که آیا شما به حقوق بشر اعتقاد دارید یا به حقوق اله؟ اگر به حقوق بشر اعتقاد دارید و حاکمیت آینده ایران بر اساس آرای ملت و حقوق بشر می بایستی پایه گذاری شود حق آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی انتقاد از تفکراتی است که جامعه کنونی ایران از آن رنج می برد. چرا از نظرات دیگران بر افروخته می شوید؟ چرا شما به آقای میر حسین موسوی اجازه نمی دهید که خودشان به سوالات پاسخ دهند؟ آیا ایشان افرادی را که به تفکرات ایشان نقد دارند و یا صحبیت های ایشان آن چنان مبهم است و قابل تفسیر انتقاد می کنند که نیاز به سوال است؟ بطور مثال در سخنرانی اخیرشان در برابر فرزندان ایثار گران می فرمایند تشکل های سیاسی به هم نزدیک می شوند و کمتر خودی و غیر خودی می کنند( نقل به معنی ) . با توجه به فرهنگ حاکم بر آقایان مسلمان اصلاح طلب حکومتی برای من سوال است که منظور ایشان از تشکل های سیاسی کدامند؟ تشکل های سیاسی معتقد به اسلام در حکومت اسلامی و تشکل هاس سیاسی مسلمان و معتقد به نظام بیرون رانده شده از حکومت؟ آیا منظور ایشان به جریان های دمکرات، سوسیال دمکرات، لیبرال و احزاب دمکراتیک سرکوب شده ملت های کردستان، آذریایجان، ترکمن، بلوچو ... هم هست؟ حکومت اسلامی از روز اول استقرار خود تمامی سازمان ها و احزاب دگر اندیش را سرکوب کرد و امروز این سازمان ها یا بطور پراکنده و زیر زمینی در ایران فعلبیت دارند و یا رهبری این احزاب اغلب در بیرون از مرزهای ایران بسر می برند . هم منظور ایشان هستند. یا منظور ایشان خودی ها در حکومت اند و غیر خودی ها ( جناح خاتمی، میرحسین موسوی، کروبی، نبوی و پیروانشان ) که از حکومت بیرون رانده شده اند؟ با توجه به حرکت های آشتی جویانه جناح های مختلف حکومتی و تماس هائی که با جناح های بیرون شده به بیرون از مطبوعات درج می گرد د شک بر انگیز است.
به هر حال دوستان عزیر شما هم نظرات خود را بیان کنید و دلایل خودتان را بیان کنید و برای آقای میر حسین موسوی تبلسغ کنید و دیگران را متهم نکنید که نمی فهمند، کار شکنند و یا چپ رو هستند و یا اتهامات دیگر.
من خیلی خوشحال خواهم شد که پیروان آقای میر حسین موسوی از رهبر خود بخواهند که به سوالات این چپ روها !!! و بد بین ها!!! و یا خارج نشین ها!!! که از مرحله پرتند!!! یکبار سخنرانی کند و شک و تردید هارا از میان بردارد!!!
فراموش نکنیم که زمان مراجعت خمینی چماقداران جلوی هر گونه اظهار نظر در باره نظرات خمینی و نوشته ها و فتوا هایش را گرفتند و دیدیم که چه بلائی بر سر مردم از آسمان بارید. دوستان تکرار نکنیم. ملت یعنی همه مردم . ملت یعنی باید آزاد باشند نظرات خود را به هر شکل ممکن بیان کنند. اظهار نظر به معنی درست گفتن و یا غلط گفتن نیست . آزادی بیان یعنی آنچه که به نطرات می آید و فکر می کنی درست است بیان کنی . بدون سانسور، بدون ترس و بدون اتهام زنی
من شخصا" بارها و بارها سوالات بی شماری را در باره تفکر و سیاست ها و سخنرانی های آقای میر حسین موسوی مطرح کرده ام ولی یکبار هم نشده که ایشان بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در سخنرانی های خود به این سوالات اشاره کند و یا توصیح دهد!!! چرا؟
دکتر پ. پیمان
٣۰۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۹
|
از : آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند
عنوان : بی انصافی بخش بزرگی از سیاست زمانه ما را تشکیل می دهد
اگر می خواهیم خانه دیروز را بتکانیم باید همه چیز و همه کس مطرح شود. این دوستانی که بر علیه با خبر نوشته اند نوشته شان پر از بی انصافی است برای اینکه در این نوشته ها آی دزد آی دزد! را به وضوح می توان دید. زیرا این دوستان نقش خود را تلاش می کنند که پاک کنند. و این در حالی است که نقش موسوی از نقش اینها خیلی کمتر بوده.
برای اینکه موسوی که فرمانده جنایت نبوده. بزرگنرین جرم موسوی این است که چرا استعفا نداده و خود را کنار نکشیده. جنایت را نه موسوی و کروبی بلکه کسان دیگری در رژیم اسلامی کردند. اما بخش مسئولیت شما مستقیم است. زیرا شما با انتخاب خود و کمک سران جنایت به این میدان خون و مرگ و بیداد رفتید و حالا هم طلبکارید و دایماً کار شما آی دزد! آی دزد! است. و این عمل شما نه منصفانه است و نه صادقانه است. حد اقل با خودتان صادق باشید.
البته شما را می توان درک کرد زیرا اگر بگویید اشتباه ما نیز بوده آنوقت باید به ده ها هزار پدر و مادر عزادار جواب بگویید.
شما و سران حکومت اسلامی وقت در آن جنایات مستقیم دست داشتید. آنها خیلی بیشتر دست داشتند و شما ها کمتر دست داشتید. اما موسوی و کروبی در آن کشتار ها هرگز مستقیم دست نداشتند. تأیید ضمنی آنها جرمشان است.
مردم را احمق فرض کردن هرگز مشکلی را حل نمی کند.
نظرات شما ها با نظرات فرزندان غیبی این روز ها خیلی نزدیک است. و به همین خاطر خیلی دلم نمی خواهد که در چنین بحثی وارد شوم، زیرا کمک است به شبیه شما یعنی همان فرزندان غیبی ولی چه می توان کرد وقتی شما خود را به کوچه علی چپ می زنید تا دست پیش گرفته باشید تا پس نیفتید. لطفاً کمی فکر کنید قبل از اینکه جواب های آموخته و کلاسیک ارزان همیشگی خود را بدهید
سال ها پیش در شهری در هلند سه نفر نشسته بودند و از سیاست ایران و ایرانی حرف می زدند. ناگهان یکی از آن سه نفر که جوانی صادق و پاک و شریف بود در آمد و با باوری شک ناپذیر گفت: رهبر ما (...) گفته شش ماه و در نهایت یک سال طول نمی کشد که رژیم سرنگون می شود. سکوت جمع سه نفره را فرا گرفت. بلاخره آن جوان رفت بیرون یکی از دو نفر مانده در اتاق به دیگری گفت: اول همیشه همینجور شروع می شود........... حالا در هلند آن حرف در بین ایرانیان ضرب المثل شده است. حالا شاید بیش از بیست سال از آن حرف و آن زمان گذشه است و آب از آب تکان نخورده
سئوال این است: رهبر آن جوان در مورد آن شش ماه و نهایت یک سال آیا جوابی به کسی داده است؟ آیا آن جوان از رهبر خود سئوال کرده است که چرا دروغ گفتی و اگر اشتباه کردی چرا نگفتی که نظر آن روز من صددر صد اشتباه و گراه کننده بود؟ آیا آن رهبر عزیز آمد و گفت که آن روز من اشتباه می کردم و با اشتباه خود خیلی ها را گمراه ساختم و حتی کشتن دادم؟
نه این پرسید و نه آن توضیح داد. می دانید چرا؟
برای اینکه رابطه آن رهبر گرامی با مرید عزیز یک رابطه غیر دیالکتیکی، خشک و عمیقاً بی انصافانه و برده دارانه و ملایی و فتوایی است. و بد بختی بزرگ این است که هر دو این برده داری، و برده شوی نوین را پذیرفته اند و می دانند که باید لب باز نکنند.
اما همان جوان می داند که باید طبق سیاست مرکزی سازمان و حزب خود به موسوی و ... بتازد. این یک نوع مغز شویی است. این نوع روابط یک نوع جنایت است که به مرور زمان عادی گشته و حتی مقدس شمرده می شود! کار بنلادن هم همین است. در این سیستم برده داری و فتوایی و ملایی اگر همان رهبر فردا آمد و گفت: موسوی و کروبی و خاتمی و ... خوب و شریف و بزرگند، همان جوان تعریف آنها را در کوچه و بازار خواهد کرد. و این رابطه عاشقانه نام واقعی اش برده داری نوین است. رهبر همه جهانی این طرز تفکر بنلادن ها هستند که برای اهداف خاصی آنها را تربیت کرده اند. و این تربیت دو گونه دارد یک گونه اش مستقیم است یعنی طرف آگاهانه نوکر و برده سیستمی است و برایش کار می کند. دومی این است که طرف به بردگی در آمده اما خود نمی داند که برده فکری سیستمی ضد انسانی است و ....
مردم اگر سکوت می کنند به دلیل شرم و شرافت آنها است لطفاً مردم و خوانندگان را با آی دزد! آی دزد! احمق به حساب نیاورید!
من مخالف رو شدن حقایق نیستم جنایات انجام گرفته باید تا آخرین ذره رو شوند و جنایتکاران باید رسوا گردند تا هم از حق دفاع شده باشد و هم در آینده کسی جرأت جنایت کردن را نداشته باشد. اما اعتقاد دارم که برای گشوده شدن حقیقت همه گوشه های مربوط به آن باید گشوده شود. در غیر این صورت آن کار حقیقت یابی نیست بلکه یک عمل حزبی و یا سیاسی سمت دار و با هدف خاص است و این خود ضد حقیقت است. زیرا در چنین وضعی تو موظفی که در جایی برجسته سازی و در جای دیگر چشم پوشی کنی، و این خود معصومانه شرکت داشتن در جنایت است.
٣۰۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۹
|
از : اسفندیار
عنوان : ریاکاری بس است
برخی ها دانسته یا ندانسته می خواهند با درس نیاموختن از گذشته و خود فریبی و بت سازی، از حیثیت نداشته موسوی یا هر شخصیت مشابه که پس از سال ها به هر دلیلی از کنج تاریک یک سیستم فاسد و جهنمی بیرون می خزد دفاع کنند. نگاهی به یک نمونه اظهار نظر این افراد بیاندازید: "بخش بسیار بزرگ و غیر قابل انکاری از همان مردم که به گفته ایشان موسوی آن ها را کودن فرض کرده است خود را در کنار موسوی، و موسوی را در کنار خود می بینند." شبیه همان یاوه سرایی مهاجرانی نیست که بیشینه ملت ایران را هوادار حاکمیت مذهبی قلمداد نمود؟ بخش "غیر قابل انکاری" از مردم؟ شما تا این حد توهمات خود را باور کرده اید؟ با کدام آمار گیری و نظر سنجی به این نتیجه درخشان رسیده اید؟ شرم کنید و دروغ بافی و سخن گفتن از جانب مردم را رها کنید. ایا همین که موسوی دورانی بس تاریک و شوم را طلایی می نامد برای اثبات جنایتکار بودن وی کافی نیست؟
٣۰۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۹
|
از : حقیقت بازمانده ز س دهه شصد
عنوان : مجرمهایی که بجرم خود اقرار نکند هرگز قابل اعتماد نخواهد بود و همیشه ریگ در کفش خواهند داشت
دوست عزیز با خبر ، مجرمان را احتیاجی به ناجی نیست ، اگر من مجرم دو باره ریگی در کفش نداشته باشم در مرحله اول خود بجرم خود اقرار کرده و این شیوه بهترین اثبات گریز از جرم در آینده میباشد در غیر اینصورت در خون و رگ من همان جرم به شیوه های گوناگون زبانه میکشدو بدون اقرار خود هر بار از کنار آن فرصت طلبانه و عوامفریبانه رد خواهم شد این نیز در اقایان موسوی و کروبی و دیگرانی که مدعی انسان و انسانیت و دمکراسی واقعی برا جامعه دور از جنایت و چپاول هستند کاملا بدون شک صدق میکند ، دوست عزیز شماهم در نوشته ات شفاف و رک نیستید چه بسا با دیگران یک بینش دارید ، و نوشته من بیشتر بینش آقایان بود و شما به آن اشاره ای نکردید و زیر سبیلی همچون دیگران آنرا رد کردید،
با تشکر فراوان حقیقت
٣۰۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۹
|
از : باخبر
عنوان : شما مردم را کودن فرض کرده اید، نه موسوی
یک نفر در پاسخ من نوشته است که موسوی طوری حرف می زند که «انگار مردم این زمان بخصوص جوانها کودن هستند و منظور و ریا کاری ایشان را نمیفهمند». اما این خود ایشان است که چه بداند و چه نداند مردم را اینطور فرض کرده است، نه موسوی.
بخش بسیار بزرگ و غیر قابل انکاری از همان مردم که به گفته ایشان موسوی آن ها را کودن فرض کرده است خود را در کنار موسوی، و موسوی را در کنار خود می بینند. با هر اختلاف نظری که هرکدامشان با هم یا با موسوی داشته باشند.
بنابر این لطفا این اتهام را به «مردم این زمان بخصوص جوانها» نزنید. چه تقصیری دارند این مردم که کسانی مثل موسوی را به خاطر شما رها نمی کنند؟ چرا به خاطر خودتان به مردم تهمت می زنید و به شعور خوانندگان هم توهین می کنید؟
طلبکاری از موسوی در وسط معرکه بابت گذشته هم حربه زنگ زده ای است. آیا امروز شما با گذشته شما یکی است؟ شما را نمی دانم، اما مجموعه رفتار های موسوی و کروبی نشان می دهد که امروز آن ها با دیروزشان یکی نیست.
خواننده دیگری هم که معتقد است موسوی نگذاشته است مردم رژیم را سرنگون کنند کم لطفی می کند. آیا کسانی که می خواستند رژیم را سرنگون کنند فقط در همین یک سال نتوانسته اند این کار را بکنند؟ آن هم به خاطر تلاش های موسوی؟ آیا این رژیم، قبل از پارسال سرنگون شده است؟
٣۰۲۷٨ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۹
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : موسوی هنوز امیدوار است که جمهوری اسلامی را نجات بدهد
موسوی قبل از انتخابات گفته بود چون جمهوری اسلامی را در خطر میدیده دوباره وارد سیاست شده تا آنرا نجات بدهد. سال گذشته درسایه سرکوب شدید رژیم و دست بسته بودن نیروهای، موسوی بخوبی موفق شد که نیش جنبش را بکشد و جمهوری اسلامی را از سقوط نجات بدهد. اما این معادله به نفع وی باقی نخواهد ماند. مشایی و سپاه میروند که با خامنه ای در گیر شوند و جمهوری اسلامی مجبور است دست به جراحی بزند. سازش بین جناحها امکان ندارد. جنبش انقلابی مردم قوی تر از آن است که اجازه بدهد اینها به توافق برسند. فعلا موسوی در سایه سرکوب رژیم می تواند کر کری بخواند و خوشحال باشد که رژیم سرنگون نشده است و خوشحال باشد که وی نقش موثری در این سرنگون نشدن داشته است. با باز شدن شکافهای رژیم جنبش کمونییستی توان بیشتر ی خواهد یافت و حنای موسوی نیز رنگی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی رفتنی است و موسوی نخواهد توانست هیچ کوشه ای از انرا نجات بدهد.
٣۰۲۶۶ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۹
|
از : حقیقت ...
عنوان : مسئله انسان نیست ، مسئله بینشی است که در کمین بانحراف کشیدن قدرت مردم است
دوست عزیز باخبر با سلام ، باور کنید مسئله برای آنهائی که بادل وجان شب و روز خود را در اختیار پیاده کردن دمکراسی واقعی نه کذائی برای جامعه میگذارند ، افراد نیست بلکه بینیشی است که در کمین بانحراف کشیدن مردم و دزدیدن انقلاب آینده است ، همانطور که در انقلاب ۵۷ شاهد آن بودیم . برای مثال آقای موسوی از زندانهای منصور دوانیقی و هارون رشیدها که از کتاب خوانده است دم میزند ولی آنچه را در زندانهای جمهوری اسلامی در اوائل انقلاب و زندانهای رژیم شاه با پوست و استخوان خود لمس کرده بدست فراموشی میسپارد ، این عوامفریبی محض است انگار مردم این زمان بخصوص جوانها کودن هستند و منظور و ریا کاری ایشان را نمیفهمند که آنچه ایشان میطلبد و مورد علاقه دوستی ایشان است تنها ضد انقلاب و سیاستی است له عدم منافع توده های فقیر و آزادی و دموکراسی واقعی را در بردارد ، کسیکه حتی جرئت شفافیت حرفهای خود را ندارد چطور میتواند دلسوز برای دیگران باشد چنین کسانی همیشه مصلحت خود را بر هر چیز حتی قاقعیات ترجیح میدهند و بمراتب اگر میدان برای آنها باز شود خطرناکتر خواهند شد ، با تشکر حقیقت
٣۰۲۶۴ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۹
|
از : باخبر
عنوان : تا موسوی سخنی شایسته می گوید این ها دست به کار می شوند
دوستان! خیلی از کسانی که به موسوی می تازند قصدی به جز آنچه وانمود می کنند دارند. بعضی از آن ها مستقیما سرشان در آخور کودتاگران است و به عنوان بخشی از پروژه جنگ سایبری، از موضع قلابی چپ نمایی قلابی وارد عمل می شوند.
تا موسوی سخنی می گوید که تاثیر گذار و سازنده است، این ها دست به کار می شوند تا بلکه بتوانند با جوسازی هایشان خط کودتا را جا بیاندازند. از جمله در ستون های کامنت های سایت ها.
کسانی که ادعای آلترناتیو بودن دارند و وضعشان کامل روشن است را هم به این دسته اضافه کنید. هر ودو، دشمن مشترکی دارند که همانا مردم و جنبش سراسری و کسانی چون موسوی و کروبی هستند. و اینجاست که در عین دشمنی مطلق با یکدیگر، در برابر موسوی و کروبی، متحد با هم عمل می کنند. با کمی تغییر در شیوه کار و لحن بیان و کلمات و واژه ها.
منظورم همه منتقدین یا حتی مخالفان جدی موسوی نیست. منظورم فقط همان هایی است که گفتم.
در سیاست، بدبین بودن گاهی بهتر از خوشبین بودن است. مخصوصا به آن ها که چپ زدنشان به طرز واضحی مشکوک است.
موسوی و کروبی بدانند که هر گام آنان به جلو حرمت بیشتری را نسبت به آن ها بر می انگیزد و به نزد مردم و اپوزیسیونی که شاید ده ها انتقاد هم به آن ها داشته باشد ارج فراوان نهاده می شود.
بدانند و مطمئن باشند و به راه خود ادامه دهند.
٣۰۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۹
|