یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نسل دیروز، نسل امروز - سربلند

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خواهشمند

عنوان : به اخبار روز، لطفا این صفحه نظرات را تنظیم کنید.
به اخبار روز، با سلام فراوان خدمت شما عزیزان، لطفا این صفحه نظرات را تنظیم کنید تا مفهوم شوند، کلمات آخر همه ی سطور غیبشان زده است. تشکر فراوان
٣۰۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : محسن کوشا

عنوان : انتقادگری همیشه بهترین روش برخورد با مسائل اجتماعی بوده ست
انتقادگری همیشه بهترین روش برخورد با مسائل اجتماعی بوده ست. اما هر «انتقادی » انتقاد محسوب نمی شود بلکه دارای تعریف و چارچوب مشخصی می باشد ؛ بقول معروف انتقاد باید از نوع سازنده باشد.

متاسفانه در کشورهائی مثل ایران ما که «شاه سلطان حسینی» اداره شده و میشود ،پذیرش انتقاد در صدر مملکت ،مانند زمان شاه ، بمانند اعتراف به «جرم » و امروزه «گناه» محسوب میشود. پس باید دهان را بست تا مبادا پایه های حکومت متزلزل شود ! البته دیدیم که نه شاهان و نه این «آقایان» توانستند و می توانند با تخته ، شلاق ،منقاش ،اعدام و بسیاری اعمال ننگین دیگر دهان ها را ببندند.

بزرگترین خسران چنین حکومت هائی جلوگیری از خلاقیت و پویائی انسانها بوده و هست و ضربه های وحشتناکی به پپشرفت و ترقی جامعه وارد نموده اند. در زمان شاه بسیاری از انرژیها و نیروهای انسانی می توانستند در خدمت پیشرفت هر چه بیشتر مملکت سازماندهی شوند دریغ که «غرور » و « بندگی» حکام با مختنق کردن مملکت ، درها را بروی تمام منقدان بستند. انتقاد گری به آرمان گرائی تبدیل شد. دریغا که جزنی ها ، پویان ها ، احمدزاده ها ، مومنی ها ، شعاعیان ها که می توانستند با علاقه به رفع ناهنجاریها و با انتقاد گری در امور اجتماعی در خدمت اصلاحات میهن قرار گیرند مانند بسیاری از آرمانگرایان د ر پهنه جهانی به آرمانگرائی انقلابی روی آوردند.
امروز شرائط از این منظر یعنی انتقاد گری ، هزاران بار از گذشته بد تر ست. میزان انتقاد پذیری حکومت و شرائط انتقادگری را با تعداد کتابهای گوناگون در کتابفروشی های ایران مقایسه نمی توان کرد. لطفا موضوعات را باهم در نیامیزیم. مطالعه ی آثار کلاسیک در هر زمینه ای از جمله مسایل اجتماعی و سیاسی لازم و مفید است ولی کاربرد عملی آنها نیاز به بحث و گفتگوهای اجتماعی دارد که ما فاقد آن بوده و هستیم . این اصل مطلب ست. به همین دلیل ست که حکومت ها - حتی در نوع آزاد آن مثل آلمان - تلاش می کنند که یک طرفه به
جعل تاریخ بپردازند تا نسل حاضر از گذشته نیاموزد. حکومت ایران کتاب «چریکهای فدائی خلق ایران » را با هزار رمل و اصطرلاب روانه ی بازاز می کند و سرمایه ی بزرگ آلمان از بادرماینهوف فیلم میسازد.

اخیرا کتابی در سوئد منتشر شد « مصطفی شعاعیان-رمانتیسم انقلابی» نویسنده کتاب انوش صالحی با پژوهشی به مطالعه ی اندیشه های مصطفی شعاعیان پرداخته و با جمع آوری نوشته های او ، منقدین او به اضافه ی مصاحیه با دوستان او که در قید حیاتند و بسیاری از نویسندگان و فعالان سیاسی که با شعاعیان همراهی و همفکری داشته اند منبعی در اختیار علاقمندان امور اجتماعی قرار گرفته که نشان میدهد ، دهه ۴۰و ۵۰ فعالان ملی ، ملی مذهبی و چپ چگونه به حشر و نشر سیاسی می پرداختند . این کتاب نشان میدهد که چه اختلاف فاحشی بین دنیای علنی ، مبارزات و انتشارات قانونی با زندگی مخفی و زیرزمینی وجود داشته ست .

هنوز که هنوز ست امکان برخورد نقادانه با آثار کسانی که جان خود را برای مبارزه علیه دیکتاتوری شاه نثار کردند وجود ندارد تا زاویه هائی که درآن زمان امکان گفتگو وجود نداشت به بحث و نتیجه گیری رسید.این کتاب پژوهشی امکان چاپ درایران نداشته ست. حال تمام نوشته های مارکس و لنین چاپ شود ! چه ربطی دارد.

این کتاب به ما میاموزد:
- اختناق محمد رضاشاهی مطلقا هیچ دگراندیشی را بر نمی تافتپاعم از چپ ، ملی و مذهبی
- ما از دسترسی به بسیاری اختلاف نظرهای بین رهبران سیاسی آن زمان مطلع نبودیم و از دور هوادار عاطفی پیروان مبارزاتی خود بودیم
به همین دلیل آنها در خانه های تیمی تحت شرائط خاص امکان اصلاح و تکمیل مواضع خود را نداشتند و همگی به شهادت رسیدند.
- ما هنوز هم نمی خواهیم با آن اندیشه ها برخورد نزدیک منطقی و انتقادگرایانه داشته باشیم
- بعضی از نیروها نیز متاسفانه در پنهان کرده اصل اختلافات تلاش می کنند
- میراث مادی و معنوی مبارزان هر نسل آن طور که بوده بدون تعصب و تحریف را باید ارج گذاشت

مطالعه ی کتاب مذکر را به دوستان توصیه می کنم
٣۰۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : به سربلند عزیزم

عنوان : دوست گرامی
سربلند عزیزم. از پاسخت متشکرم. از نظر دهندگان در این ستون هم سپاسگزارم که به نکات آموزنده و بسیار قابل تاملی اشاره کرده اند، امیدوارم که ادامه بدهند.

سربلند گرامی، می بینم که مقاله ی واقع بینانه ی شما بجای آنکه همه را بفکر وادارد برخی را آنچنان منقلب کرده که در نقد شما مقاله پشت مقاله در این سایت منتشر کرده اند. نقد بد نیست ولی به شرط آنکه اصول آن با استانداردهای جهان پیشرفته منطبق باشد. یک نصیحت خیرخواهانه برای این مقاله نویسان دارم و آن اینست که عزیزان، ما تا با خود صادق نباشیم با دیگران هم نمی توانیم صادق باشیم. اجازه دهید ارزیابی درستی از برداشت مردم نسبت به چپ در سه دهه اخیر داشته باشیم و دیگران را کور و کر و لال نپنداریم.
٣۰۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : نیاز

عنوان : ایدولوژی کمونیزم نه، عدالتخواهی انساندوستانه آری
سربلند عزیز ضمن تایید بخشی از حرفهای شما که مربوط به دادن تصویر زیرکانه و واقع بینانه ای از وضعیت گروهایی چپ ایرانی امروز ماست و بعنوان یک چپ اومانیست از تحلیل شما خشنود شدم، بباید چند انتقاد نیز به نوشته شما بکنم. دوست عزیز دوران کمونیزم دیگر بسر رسیده است. تجربه تلخ اردوگاه سوسیالیستی نشان داد که که تز های مارکس و لنین برای رسیدن به جامعه ای بهتر درست نبوده و نباید کورکورانه بر آن پای فشرد. در مقابل لیبرال دموکراسی های غربی که مردم آن بطور نسبی در شرایط انسانی بهتری بسر میبرند مدل های بهتری برای جوامع انسانی هستند و هرچند ضعفها و مشکلات زیادی دارند اما بشر هنوز مدل بهتری نتوانسته خلق کند. چپهای این کشورها هم که خود مانند مارکس از خلق کنندگان این تزهای هستند، عمدتا اعتقادی به کمونیزم ندارند و عدالت را در چهاچوب نظام سوسیال دموکراسی دنبال میکنند و از تزهای مارکس و لنین فاصله گرفته اند. دوره آرمانخواهی های کودکانه نیز بسر آمده است و صرف کارهایی که مثلا چریکهای فدایی خلق در زمان شاه میکردند نه برای امروز که برای همان زمان هم مثبت و نتیجه بخش نبود. ضمن اینکه صداقت این جانباختگان قابل بحث نیست، باید گفت که اقدامات آنان نشانه بی مایگی سیاسی آنان بود. امروز کمونیزم نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی نیز خطری برای بشر محسوب نمیشود. پس عجیب نیست که شما در کتابفروشی های رژیم اسلامی بر خلاف زمان شاه کتب مارکس و لنین را پیدا میکنید. بهتر است کوشندگان سیاسی امروزه هم در ایران و هم در مهاجرت بدرستی به جای سرسپردگی به ایدولوژی های دگم و بدنتیجه مانند کمونیزم تمرکز خود را بر منشور حقوق بشر متمرکز کرده اند و این کوشندگان کم هم نیستندو باید خوشنود باشیم که اعتمادی به گروههای چپ سابق با چنین تحلیل درستی که شما از آنها کرده اید ندارند. پس شما نیز بهتر است به جای دلخوش کردن به تغییر در این گروهها که امری نشدنی است، و دخیل بستن به درخت ایدولوژیهای پس مانده و شکست خورده به پیش روی و به آینده و کارزار احقاق حقوق بشر امید ببندید.
یک کمونیست سابق و عضو سابق بدنه یک گروه چپ شکست خورده دیروز، و چپ اومانیست طرفدار حقوق بشر امروز
٣۰۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : حسن از قم

عنوان : به جا
ان شخص یا فکری که از انتقاد بی نیاز باشد وخود رابدور از کاستی ها بداند نمی تواند برای خود و دیگران رهگشا باشد. هر انکه به انتقاداز خود نپردازد . دیگران نقدش می کنند .هرکس تاریخ خودرا منتقدانه باز خوانی نکند .دیگران تاریخش را ویرانگرانه باز خواهند نوشت .باورها و مطالبات و دیدگاههای ما با نسل جدید در بسیاری از موارد متفاوت است واین طبیعیست . باید پلی بزنیم بر این تفاوتها و اختلاف و انشقاق .با تحلیل درست راهگشا باشیم . نوشته زیبایی بود موفق باشید .
٣۰۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : عیسی صفا

عنوان : کمونیسم زنده و بالنده است
سر آخر باید عقب نشینی و ضعف کمونیسم در ایران را تاریخی جهانی توضیح داد. شکست انقلاب بهمن ۵۷ تمام نیروهای انقلابی ، از جمله کمونیستها را زیر ضرب برد. هنوز این درد التیام نیافته بود که فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم همچون آواری برسر کمونیستهای ایران و جهان خراب شد. در بسیاری از کشورها احزاب کمونیست دچار دگردیسی شده و به احزاب سوسیال دمکرات تبدیل شدند.در ایران هم چنین اتفاقی افتاد. نگاه کنید به مواضع سازمان فداییان اکثریت یا اتحاد فداییان که به ایده های کمونیستی پشت کردند و به ورطه سویال دمکراسی و حتی سوسیال لیبرالیسم پرتاب شدند. کمونیستها باید بتوانند با خونسردی هردو شکست را تحلیل علمی کرده و به سازی جبش کمونیستی بپردازند.در ایران وجود حرب توده ایران یک شانس برای کمونیستها هست. حزب توده ایران توانست از طوفانها عبور کند و هویت کمونیستی خود را حفظ کند.
٣۰۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : ر هیچ کتابفروشی کتابهای چپ را نمیافتیم!
ین را به صراحت بگوییم حالا هیچکدام از ما مسئولیتی نداریم ایشان هم فوت کرده، شاه همیشه از دانشگاه تهران در مقابل مداخلات مزاحم دولت و شخص نخست وزیر مرحوم هویدا و سازمان امنیت همیشه دفاع می کرد.

مثلا ما در نمایشگاهی که برای چهار نویسنده ای که به زبان عامیانه می نوشتند برپا شد، مرحوم علی اکبر دهخدا و مرحوم محمدعلی جمالزاده که در مورد اینها مساله ای مطرح نبود اما درباره جلال آل احمد و صمد بهرنگی که دولت و سازمان امنیت شدیدا مخالف بودند، شاه نه تنها از تشکیل این نمایشگاه دفاع کرد که خودش مقابل غرفه هایی که مربوط به این دو نویسنده اخیر بود مدتی ایستاد با کتاب هایشان عکس گرفت و این باعث شد خیلی از مزاحمت هایی که برای خیلی ها در ارتباط با این دو نویسنده مطرح بود، برطرف شود.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/۲۰۱۰/۰۸/۱۰۰۸۰۲_shah_anniv۳۰_nahavandi_uni.shtml
٣۰۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : سربلند sarboland

عنوان : در پاسخ
دوست گرامی. ضمن تشکر از توجه تان.

در دوران شاه هر چیزی که بویی از چپ و کمونیسم میداد تحت عنوان ارتجاع سرخ بشدت سرکوب میشد. در هیچ کتابفروشی کتابهای چپ را نمیافتیم. اصلا حتی تصور چنین چیزی غیر ممکن بود. کمتر دانشجویی بود که یکبار پایش به ساواک کشیده نشده باشد. قلع و قمع کمونیستها وظیفه ای بود که شاه با تمام جدیت دنبال میکرد. در همان زمان البته حسینه ارشاد برقرار بود شریعتی سخنرانیهایش را داشت. مساجد فعال بودند و دیدگاه هایشان را جسته و گریخته ترویج میکردند. اما این امکان برای چپها نبود.

اما در ده سال گذشته در ایران اوضاع تفاوت داشت. تا قبل از ظهور جنبش سبز بسیاری از دانشگاه ها تشکلات دانشجویی سوسیالیست داشتند. حداقل چهار تظاهرات مهم برگزار کردند. نشریه داشتند. امروز کتابفروشی های جلوی دانشگاه مملو از مجوعه آثار مارکس و لنین و بسیاری از اندیشمندان سوسیالیست است. یکسال پیش که سرکوب جنبش دانشجویی شروع شد چهره های شاخصش برای چند هفته ای در زندان بودند و امروز تقریبا تمامی آنها در اروپا و آمریکا زندگی میکنند البته بدون هیچ مرده باد و زنده باد گفتنی!!
همین امروز ده ها تشکل کارگری فعال در داخل ایران است که مرتب با تلویزیون بی بی سی و دیگر خبرگزاریها مصاحبه میکنند. رهبرانشان از داخل زندان برای کنگره های مختلف جهانی پیام میفرستند. و همه اینها به معنی دمکرات شدن پدیده شومی بنام جمهوری اسلامی نیست. بلکه واقعیت هایی است که باید آنها را درست دید تا بتوان کاری کرد.

جنبش مردم ایران از یکسال پیش اوج گرفته . هرچند امروز در دوران رکود قرار گرفته اما مانند انبار کاهی است که هر لحظه منتظر جرقه ای هستند. و تمام حرف من این است که چرا در اینهمه مبارزات جاری ردی از کمونیستها چه در عمل و چه حتی در شعار بچشم نمیخورد؟ من تلاشم این بود که این سئوال را پاسخ بدهم. پاسخی که البته میتواند بسیار ناقص و ناپخته باشد.
٣۰۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : به سربلند عزیزم

عنوان : اشتباه چاپی یا ....
سربلند عزیزم،

نوشته ی پر محتوایی را در اینجا بچاپ رسانده اید که امیدوارم مثمر ثمر قرار گیرد. در این مقاله فقط یک نکته وجود دارد که امیدوارم آنرا اگر اشتباه است تصحیح بفرمایید و اگر واقع به آن اعتقاد دارید درباره اش توضیحات لازم را به نسل جوان مرحمت کنید. نکته ی مورد توجه بقرار زیر است:-

«مردم شعور دارند، می بینند که مسئله سرکوب در دوران شاه بمراتب شدیدتر از امروز بود».

سپاسگزارم
٣۰۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست