عنوان : بورژوازی ملی سپاه
مقاله آقای رستمی با بصیرت نگاشته شده. اکنون سرکوب در جناحهای حاکمیت هم نشت کرده؛ تنها غیرخودیها نیستند که سرکوب می شوند. البته این بطور خفیف از همان آغاز جمهوری وجود داشت؛ با برکناری بمرور رقبای جناحی همراه بود. اکنون صحبت از زندان نه حصر سران فتنه می شود. جناح سپاهی-امنیتی میخواهد رانتیهای شیعه حاکمیت را بچلاند. مثلا مصباح یزدی صاحب رانت برای بسیاری پمپ بنزینیهای کشور را کنار زند؛ همپالگیهای سپاهی-امنیتی را جایگزین مصباح کند. این پروسه اگر رشد کند، کودتای نظامی بضد ولایت و آخوندهای شیعه رانتی خواهد بود. اگر بشکل خزنده پیش رود آخوندهای شیعه صاحب رانت را می چلاند.

بهرجهت بورژوازی ملی خشن همین جناح سپاهی-امنیتی است که هار شده؛ هچون برادران غربی خود در قرن ۱۹م که خون ملتهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، آمریکا را میمکیدند. این بورژوازی ملی به رهبری سپاه-امنیتیها در ۲ جهت دستاندازی می کند: به ثروتهای دولتی داخلی و سرمایه گذاری در چند کشور آمزیکای لاتین. این بنا بقانون رشد سرمایه است. بورژوازی سپاهی برخلاف تنگنظری رضاخان قلدر سردار سپه که به مصادره باغات و زمینهای ملاکان و سران عشایر یاغی همت گماشت به دست اندازی به ثروت بیکران دولتی گرایش دارد. از این زاویه، تجارت خارجی کشوری را بطرف تجارت خارجی جناح سپاهی-امنیتی سوق می دهد. نمونه ها: قرق گشایش فرودگاه بین المللی خمینی؛ گرفتن چند انگلیسی در خلیج فارس و آوردن آنها به تهران؛ فرستادن جوخه سپاهی به میدان نفت فاو در عراق که بعد از چند هفته عقب نشینی کرد؛ گرفتن ۳ دانشجوی آمریکایی کوهنورد و زندانی آنها در تهران؛ قتل جوانان ناراضی در کهریزک و زندانهای دیگر؛ حمله به مقر سکونت کروبی؛ ندادن برگ خروج به خاتمی؛ قتل برادر دکتر زهرا رهنورد؛ جنایات آنها در کردستان، آذربایجان، بلوچستان، خوزستان روزانه اتفاق می افتد.

کودتای نظامی بعید خواهد بود؛ زیرا سران نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، امنیتی کریسماتیک نبوده؛ کوتوله های جامعه بیشتر نیستند. ولی کودتای خونتای نظامی ممکنتر است؛ چیزی شبیه کودتای سرهنگان یونان در ۱۹۶۷. مسئله ولایت جانشنیی است برای رهبر ۷۱ ساله. کودتای نظامی دردسر تغییر قانون اساسی را هم برای خونتای کودتایی دارد. بنظر می رسد که قدرت سپاهی-امنیتی بطور خزنده برای قبضه حاکمیت پبش برود. دلیل دیگر بازدارنده کودتای نظامی، شرایط نامعلوم تحریمها و عناد همسایگان سنی، وهابی با ج.ا. است که او را مجبور کرده تا با کشورهای خاج پرست آمریکای لاتین لاس اقتصادی بزند. چی شد که صدور انقلاب اسلامی را حاکمیت فراموش کرد؟ نمونه ها: ماجراجوییها مناسک مکه که بخون کشیده شد؛ ۱ میلیون کشته مسلمان در جنگ ۸ ساله با عراق؛ گسیل سپاه به مرز افغانستان برای مصاف با امیر المومنین، ملا عمر؛ ولخرجی در میان شیعیان بحرین، یمن، پاکستان، لبنان.

در ۳۰ سال گذشته ۲ بازوی مسلح به دانش و آتش از تن انقلاب بیرون آمد: ۵ میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی با دسترسی به اینترنت جهانی در دهه اخیر؛ ۱۲۵ هزار سپاهی + ۹۰ هزار بسیجی + چند هزار امنیتی با سلاح گرم، سرد، شکنجه، اعدام، قتل، مدیریت پروژه های قتال موشکی، مهمات، اتم. این بورژوازی کوره های مهمات و موشک سازی خود را دارد؛ در اقتصاد دولتی چنگ می اندازد؛ تجلی آزادی را در خیابانها "مهار" می کند.

جدال نهایی، قطعی بین این ۲ بازوی انقلاب است که آینده ایران را شکل می دهد. جناح آتش نوعی ناسیونالیسم مذهبی پان شیعه ایرانی را که مورد نفرت همسایگان است باخود یدک می کشد. این ایده الوژی آنها هم در داخل ایران از طرف اقلیتهای قومی، مذهبی، جنسی خریدار ندارد؛ هم در حاکمیت دولتهای منطقه. نیروی دانش رو به آینده با دوستداران خود در سراسر جهان می خواهد ایران را به تعامل با دیگر کشورهای جهان و همسایگان بکشاند.
٣۰۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

عنوان : رهبری
واقعیت اینست که روحانیت ومذهب،اتوریته خود را در جامعه از دست داده اند واکنون
ج.ا.بدون سرکو ب خشن نمیتواند به حاکمیت خود ادامه دهد و این کار بدون سارمانهای
امنیتی_نظامی امکان پذیر نیست. دراین رابطه است که نیروهای سرکوبگر جایگزین
روحانیت میشوند.
٣۰۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹