درس ملی مذهبی های ایران از ملی مذهبی های ترکیه - تقی رحمانی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : س. ساوالان
عنوان : اندیشمندان مطرح مورد ادعای شما چه کسانی هستند؟
آقای رحمانی! ادعای شما مبنی بر اینکه "جریان اسلامی دموکرات ترکیه اندیشمندان مطرح مانند روشنفکران ایرانی به خصوص مسلمان ندارد" نشانگر عدم آگاهی شما از جامعه ترکیه است. بحث هائی را که امثال دکتر یزدی امروزه با ترس و لرز و من من کردن مطرح می کنند، ترکها حداقل شش دهه قبل شروع کرده اند. شرائط امروزی در ترکیه یک شبه به وجود نیامده است.
باز هم «خود بزرگ بینی» ایرانیها!!
ولی خوب باز هم باید به شما تبریک گفت که ایرانیها را دعوت می کنید که از " ترکها بیاموزند". پس با این حساب «هنر» نمی تواند فقط « نزد ایرانیان» باشد. ترکها نیزـ علیرغم القابی که آقایان به آنها می چسبانند ـ هنری دارند و وقتش رسیده است که روشنفکران کشور از آنها بیاموزند.
٣۰۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : Ahmad Purmandi
عنوان : Sekular
آقای رحمانی عزیز
ضمن ارج گزاری زحمات و مبارزات خستگی ناپذیر شما و درک شادی شما از گذار آرام ترکیه به سوی تعادلی دموکراتیک و سکولار، مایلم دو نکته را با شما در میان بگذارم :
نکته اول به احکام اصلی مقاله شما مربوط است. شما علل و عوامل متعدد اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، ملی و بین ا لمللی را که در دو - سه قرن اخیر نقش بازی کردند تا دو کشور همسایه امروز در جایگاه متفاوتی قرار بگیرند، عملا نادیده گرفتید و همه چیز را به " نهاد ساز" و "ساختار گرا" بودن ترک ها و فردگرا و عاشق پیشگی ایرانی ها و بویژه فارس ها تقلیل داده اید.البته ملت ها چیز های کم و بیش پایدار و خود ویژه ای دارند که شاید بتوان از آن ها با کمی تسامح به عنوان " ویژگی های ملی " یاد کرد، اما نقش اینگونه ویژگی ها را تنها در متن تاثیر گزاری عوامل مذکور و اغلب به عنوان فاکتور های تشدید و یا کند کننده میتوان در نظر گرفت و نه بیشتر
نکته دوم که در واقع انگیزه اصلی من در تنظیم این یاد داشت است، به درک شما از واژه " سکولار" مربوط میشود. شما نه فقط در این مقاله و بدفعات، بلکه در اغلب مطالبی که به دست نشر سپردید، "سکولار" را معادل "لاییک " ، لامذهب و بی دین به کار برده اید و با این کار هم خود و خواننده را دچار سردر گمی کرده اید و هم آشوب گفتمانی در جنبش سبز را تشدید کرده و میکنید! آقای رحمانی عزیز! لطفا روشن بفرمایید که این درک به شدت زیان بار را -که کیهان شریعتمداری شاخص ترین مروج آن است- از کدام فیلسوف و متفکر مطرح ایران و جهان اخذ کرده اید و چرا بر تکرار این خطا اسرار دارید؟ شما با چرخاندن نوک قلم به سادگی گاندی، نهرو، سوکارنو و مصدق را ملی - مذهبی هایی معرفی میکنید که به حقوق " سکولار" ها باور داشتند.در مورد آن سه بزرگوار اول اجازه بدهید فعلا سخنی نگوییم، اما زنده یاد مصدق، نه فقط یک سیاست مدار مسلمان ایرانی بود، بلکه سیاست مداری "سکولار " بود که به جدائی دو نهاد دین و دولت عمیقا باور داشت. نه فقط مصدق، بلکه بسیاری از مراجع و روحانیونی که در تدوین و تنفیذ قانون اساسی مشروطه نقش داشتند، "سکولار" بودند و نه فقط آنها، بلکه، شماری از مراجع شیعه که نه لزوما از نگاهی ترقی خواهانه ، مخالف دخالت دو نهاد دین و دولت در امور یکدیگرند، "سکولار" به شمار میروند.
۲۵ خرداد ۸۸ یک روز تاریخی در حیات کشور ماست. در این روز ۳،۵ میلیون تهرانی، پیر و جوان، زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان در کنار هم و در سکوت مطلق فریاد زدند: زنده باد سکولاریسم ! ما در این سوی آب نظاره گر این حماسه تاریخی بودیم و شما تقی رحمانی عزیز در متن آن دریای خروشان و شاید، مثل بسیاری از رفقای "کافر " ،"لامذهب" ، و ایضا رنج زندان و در بدری دیده و "خاورانی" های تصادفا زنده مانده من و ما، اشک شادی ریختید . تردیدی ندارم که همه مشغله ذهن شما این است که جنبش سبز مردم ایران آسیب نبیند، پیش برود و نسل بلا کشیده ما، نسل سوخته دهه ۵۰، نسلی که دهه سیاه ۶۰ و سال وبا - سال ۶۷ - را پشت سر گذشته، سر انجام شاهد روز هایی باشد که مردم ایران در آزادی، پیرامون سر نوشت خود و کشورشان تصمیم بگیرند و دموکراسی در وطن مشترکمان مستقر شود.
منطقا برای من و شما مهمترین درس تحولات ترکیه فقط میتواند این باشد که : زنده باد سکولاریسم و چرا نکوشیم تا با شفاف سازی و ترویج این ایده، به تدقیق گفتمان جنبش سبز یاری رسانیم ؟
٣۰۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|