یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کشتار ۶۷ کشتار ایران بود - فریبا امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شافعه وتری

عنوان : به امید گامهای بعدی اصلاحات
در انتقادی سازنده نمیتوان منتقد کشتارهای بی رحمانه ی خمینی بود ولی کماکان به خود خمینی و نظام من درآوردی ولایت فقیه اش باور داشت. زیرا رعایت سلسله مراتب ارائه شده در نظام جمهوری اسلامی ایجاب میکند که اوامر ولی فقیه مطاع باشند. کما اینکه در همان سال ۶۷ حجت الاسلام قرائتی میگفت،
"در قانون جمهوری اسلامی چون منبع ما از طرف خداوند است، بعد رسول الله و بعد امام معصوم و بعد ولایت فقیه است که نایب امام معصوم است. خط سیر ما این است... پس ما دستمان در دست ولایت فقیه است، چون او منتخب معصوم، امام معصوم منتخب رسول خدا، رسول خدا منتخب خداست."

امّا حقیقت این است که چنین سلسله مراتبی از نظر قرآن مبین نه تنها صحّت ندارد بلکه برعکس، عملکرد بدون تفکرّ و صرفاً بر اساس احکام و اوامر رهبری سخت مایه ی پشیمانی است.
"و گویند خدایا ما اوامر بزرگان و رهبران خود را اطاعت کردیم که ما را گمراه کردند... (سوره ۳۳آیه ۶۷)"
سیستم ولایت فقیه تداعی کننده ی سیستم گوساله پرستی سامری است. همانطور که منتقدین نظام با زیر سوال بردن عملکرد خمینی و ادّعای ولایت فقیه اش از همان ابتدای پیروزی انقلاب خبر از فتنه ای خانمان برانداز دادند،
" موسی به سامری گفت این چه فتنه ای بود که برپا کردی؟(سوره ۲۰ آیه ۹۵)"
"سامری گفت من چیزی از اثر رسول دیدم که قوم ندیدند آن را برگرفته به گوساله ریختم ( سوره ۲۰ آیه ۹۶)"
خمینی نیز جزئی ازحق را گرفت و با باطل خود ادغام کرد. او از آیه ی یا ایّها الذّین امنوا اطیعوا الله واطیعوالرسول واولی الامر منکم...(سوره ۴ آیه۵۹) کلمه ی اطاعت را گرفت و آن را با اجبار مردم دراطاعت از حق ولایت خودش بر جان و مال و ناموس مردم ادغام کرد. حال آنکه این آیه اوّلاً بیانگر تبعیت اختیاری از اخلاقیّاتی است که رسول خدا خبر از سعادت بشر در صورت رعایت آنها میدهد. ثانیاً مخاطب آیه صرفاً مومنین است ونه دیگران. ثالثاً کسی که بخواهد خود را جانشین رسول معرّفی کند واخلاقیّات برخاسته از دین و ایمان مردم را تحت الشعاع سیاست بازیهای خود قرار دهد مشمول آیه ی بعد از آن است که میفرماید: " آیا عجب نداری از حال آنانکه به زعم خود به آنچه به تو و پیش از تو فرستاده شده ایمان آورده اند، چگونه باز میخواهند طاغوت را حاکم کنند...( سوره ۴ ایه ۶۰)
سیستم ولایت فقیه بر پایه ی شرک است و در این نظام دین در بازار سیاه سیاست فروخته میشود. لذا اگر چنین سیستمی از ریشه کنده نشود هرجنبش و تلاشی فقط آب در هاون کوبیدن است.
٣۱۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۹       

    از : ج ک

عنوان : خطاب به میم
جناب میم، از من سال کرده اید که سندی دال بر گفته ی موسوی در مورد "مرتد" بودن قتل عام شده گان سالهای ۶۰ به شما بدهم. در جواب باید بگویم که آیا برای شما در دوران اینترنت خیلی سخت هست که به خود اعتماد داشته باشید و با چند دقیقه وقت بدنبال روزنامه های که سخنان کاندید های جمهوری اسلامی را پیدا کنید و بخوانید و با چشم باز و ایضا عقل باز بدنبال کسی راه بیفتید و از مسخ شده گان دستگاه های اسلامی نشوید؟ باور کنید بیش از ۵ دقیقه وقتتان را نمگیرد که سخنرانی موسوی (که نا تمام هم گذاشت) در دانشگاه نوشیروانی پیدا کنید و بخوانید و مرتد خواندن فتل عام شده گان را به جشم خود ببیند. اگر موسوی به جز مرتد بودن قتل عام شده گان باور دیگری داشت در دورانی که تمامی قدرت اجرایی در دست او بود به نسل کشی و کشتار بشریت دست نمیزد. آیکاش زمانی هم میشد که در ایران اکثر مردم دست از مقلد شدن برمیداشتند و باور میکردند که آدمیزاد از چشم، عقل و هوش و قدرت تجزیه و تحلیل برخوردار هست و احتیاجی به ولی فقیه و رهبر کردن یک جنایتکار نیست. به امید آن روز
٣۱۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : میم

عنوان : یک دلیل ساده
کسی که نوشته موسوی در دانشگاه نوشیروانی در مورد قتل عام شدگان سال ۱۳۶۷ گفته که آن ها مرتد بودند لطفا سند خودش را هم ارائه دهد تا ما هم بدانیم. اما نه فقط به خاطر غیر مستند بودن این حرف بلکه به یک دلیل ساده می توان گفت که این حرف ساخته و پرداخته کسانی است که سیستم تقسیم بندی زندانیان در آن سال ها را نمی دانند. زندانیان مجاهد را رژیم اگرچه منافق می نامید جزو مسلمانان به حساب می آورد و از نظر تقسیم بندی و ضوابط آخوندی از ((مرتد)) ها جدا می دانست و شهدای آن ها را هم در ((کفرآباد ها)) دفن نمی کرد. خودتان را این طوری لو ندهید!
اما جان کلام را ((یکی از ایرانیان)) در کمنتش با عنوان ((قضاوت با خوانندگان)) با پرسشی که آورده ادا کرده است.
٣۱۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : یک تصحیح
فرزند سوم طاهر احمد زاده مجتبی نام داشت نه مطصفی. وی که دانشجوی دانشگاه صنعتی بود از اعضای اتحاد مبارزان کمونیست بود که در اثنای ایجاد حزب کمونیست ایران با کومله در تهران دستگیر و توسط جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد. طاهر احمد زاده یک دختر نیز دارد که وی زنده است. ایشان تمام فرزندانش کمونیست بوده اند و هیچگونه رابطه ای با مجاهدین نداشته اند.

رهروان امام تازیانه و دار نیز مشتی جنایتکار بوده اند که تمام تلاششان را کرده اند و می کنند که این نظام را از "شر " مردم حفظ کنند. در یک سال گذشته نیز موفق بوده اند که با کشیدن نیش جنبش انقلابی مردم ، رژیم را از سرنگونی نجات دهند. بیجهت نیست که رژیم برایشان محافظ مسلح گذاشته است. جنبش انقلابی مردم به کمین اینها نشسته است و اینها نیز به این واقفند. رابطه اینها با جنبش انقلابی مردم رابطه ای است که باندهای مافیایی وقتی به هم می پرند با مردم دارند. نقش اینها بعنوان سوپاپ اطمینان رژیم بر هر فرد عادی نیز روشن شده است. منتظر شکافی در رژیم باشید تا ببینید مردم چگونه به حساب اینها رسیدگی خواهند کرد
٣۱۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : ج ک

عنوان : فرزند سوم اقای طاهر احمد زاده
خانم امینی فرزند سوم آقای طاهر احمد زاده مجاهد نبود بلکه از اعضای مبارزان کمونیست بود. قصدم این نیست که اگر ایشان مجاهد بودند شخص دیگر میشد و میباید به نوعی دیگر به او نظر افکند. ابدا. تنها خواستم اشتباه شما را در این مورد گوشزد کنم.
دوم اینکه نوشته اید که موسوی در پاسخ دانشجویان در مورد قتل عام سال ۶۷ طرفه رفت و جواب نداد. ابدا اینطور نیست. موسوی در دانشگاه نوشیروانی در پاسخ دانشجویان گفت : آنانکه قتل عام شدند "مرتد" بودند و شما که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده اید بخوبی میدانید که از دید اسلام، یک "مرتد" باید کشته شود. یعنی موسوی و رهتورد و دیگر اصلاح طلبان اگر بفدرت برسند باز هم همفکران اعدام شده گان سالهای ۶۰ (سالهای نخست وزیری موسوی) اعدام خواهند شد. این موضوع را مردم ایران باید باور کنند و همانند سال ۵۷ عکسی در ماه نبینند و مسخ شده وار بدنبال کسی که به کشتار مخالفانش "ایمان" دارد نروند. به امید آن روز
٣۱۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : یکی از ایرانیان

عنوان : قضاوت با خوانندگان
خانم امینی! آیا من با توضیحی که در زیر می دهم، حق دارم شما را فرد منصف و یا کسی که در جستجوی حقیقت است ندانم، و بیشتر فکر کنم که قصد تخریب خانم رهنورد را دارید؟
اما توضیحی که می تواند خواننده را به درستی یا نادرستی ادعای من و شما رهنمون شود:
نوشته شما نشان می دهد که با دقت، آن مصاحبه خانم زهرا رهنورد را خوانده اید. پس از ناحیه شما اشتباه و بی دقتی و سهوی در کار نیست.
شما خطاب به خانم رهنورد نوشته اید:
«شما اخیرا در مصاحبه ای گفته اید که کشتار سال ۶۷ باعث "ناراحتی" است و با آن "گروه کذائی" به قول شما نباید این رفتار می شد»
ولی خانم زهرا رهنورد که شما تقبیح کشتار ۶۷ از سوی ایشان را این گونه معرفی کرده اید (باعث «ناراحتی»است) در آن مصاحبه مورد نظر شما چنین گفته اند:
«آن اتفاق لکه‌های سیاهی است که به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.»
قضاوت با خوانندگان.
٣۱۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : وزخدا خواهیم توفیق عمل
سرکار خانم فریبا،
این نوشته شما را بیشتر باید به حساب درد دل گذشت تا پیامی برای " بانوی سبز".
فرمودید " ایران ما ایرانی است که در یک خانواده، هم چریک فدایی بود و هم مجاهد، هم توده ای، هم مسلمان دو آتشه، هم ملی و هم طرفدار سلطنت." ، اجازه میفرمائید که اضافه کنم " هم بانوی سبز و هم آقای سبز" ؟ بانوی سبز و آقای سبز هم یکی مثل من و شماست و تا آنجا که من میدانم هیچ کدام ادعای رهبری جنبش را نکرده اند و خود را جزء گروهی میدانند که دنبال " راه امام " اند و شما دنبال راه امام نیستید. خوب شما دو رنگ مختلف در این طیف اید. یا باید طیف را نگهدارید و یا از همین اکنون آنرا پاره و فکر دیگری کرد. اما من کاری به این تقسیم بندی ها ندارم . عقیده من شخصا چیزی ست که یکی دو روز پیش در جای دیگری هم نوشتم :
عرب ها مثال قشنگی دارند که :
شیئان عجیبان هما ابرد من یخ -- شیخٌ یتصبی و صبیٌ یتشیخ
که تقریبا یعنی دو چیزاز سرما چندش آورتر است ، ادای جوان توسط پیر و ادای پیر توسط جوان
من هر وقت تصویر پیرزن چادر چاقچوری را با چارقد گل منگلی میبینم چندشم میشود و با شما هم عقیده ام که " آن زمان که مجسمه ی مادر میدان محسنی را "حجاب اسلامی" بر سر کردید و تئوریسن "حجاب" شدید در دانشگاه الزهرا چیزی بگویید که اگر نه پوزش که رنگی از خجلت و شرمساری از آن حس شود.".
و بالا تر از همه آنجمله شما را دوست دارم که " ما می گوییم جمهوری باید سرکار باشد که دور از ایدئولوژی خاصی باشد و به حقوق بشر برای تمام شهروندان ایران اعتقاد داشته باشد و آن را در راس کار خود قرار دهد.". وز خدا خواهیم توفیق عمل .
٣۱۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : غزال طبری

عنوان : ..
ممنون...خوشحالم از اینکه این دادخواهی ها شروع شده و سر این بحث ها باز شده
درباره جنبش سبز و موسوی.ممنون دوست عزیز
٣۱۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست