از : نیاز
عنوان : درود بر دگر اندیش متفکر
جناب آقای همایون، من یک چپ اومانیست هستم و شما دگر اندیش من هستید. اگر واژه دگر اندیش را شما وارد ادبیات ما کرده اید بسیار از شما سپاسگزارم. من شخصا از شما بسیار آموخته ام و نحوه انتقاد شما و صداقت و روشنی نظرات شما را میستایم. اتفاقا برای اولین بار هم دوستان چپ من کتب شما را به من توصیه و در اختیارم گذاشتند. باید بگویم که بعد از آشنایی با نظرات و سابقه کار و زندگی شما احترام فوق العاده ای برایتان قایل هستم و جدا آرزو میکنم امثال انسانهای متفکر و منتقد و صادقی مانند شما در صف ما سوسیال دموکراتها، در جبهه ملی چی ها و در میان ملی مذهبی ها هم باشند و بیشتر شوند. باری بهتر از آنان که تنها هنرشان در برگزاری مراسم سالگرد سالانه برای شهیدان سازمانی شان است و اجرای مراسم عاشورا وسینه زنی و خود فراکنی در مورد خود و گذشته پر اشتباهشان. مسئله فدرالیسم در ایران با اینکه سالهاست مطرح و مورد بحث هست اما هنوز هم همه حرفها زده نشده است. متاسفانه در این سایت هم بحث ها در حد حیدری و نعمتی میماند. این متفکران و منتفدان خود خواسته که متاسفانه حتی نظر احزاب مهم کرد مانند حزب دموکرات و کومله و پژاک را هم نمیدانند، بجای تحلیل و استدلال ترجیح میدهند انشاهای احساساتی بنویسند، که در آن طبق معمول خود همیشه قربانی و مظلوم هستند و دگر اندیشانشان مسئول و مجری هرآنچه خود میخواهند. سی سال دیدن نتیجه های آنچه کرده ایم و خواسته ایم بس نبوده، هنوز هم بجای دیدن خود در آینه هنوز طلبکار دیگرانند. اما جناب همایون در اینکه با ارسال همین مقاله به اخبار روز حسن نیت خود را برای مقابله فکری با دگر اندیشان خود نشان داده اید احترامم به شما بیشتر شد. در کنار نظر آقای تابان در سایت های دیگر حتما مقاله الهه بقراط را نیز خوانده اید و امیدوارم در نوشته های آینده خود به انتقادات او نیز پاسخ بدهید. چنانکه او بنظر من بدرستی میگوید "امروز ایران به یک اتحاد دمکراتیک و پیوند ملی نیاز دارد. در کنار نیروی سرکوبگر و جنگافروز قرار گرفتن نه تنها «لیبرال» و «دمکراتیک» نیست بلکه تجربه نشان داده است هرگز سبب پیوند ملی نیز نخواهد شد. چگونه میتوان تمامیت ارضی ایران را به طور «نامشروط» و «در کنار» رژیمی حفظ کرد که جهان را در برابر خود متحد کرده است؟! " البته میدانم که شما خود از اولین کسانی هستید که همیشه بر یک اتحاد ملی تاکید کرده اید و قید و شرط های کودکانه و من درآوردی هم برای آن نگذاشته اید.
من یکی خودم ناسیونالیست متعصبی نیستم و حتی اگر بدانم که کردها یا هر قوم دیگری با جدایی از ایران حال و روز بهتری پیدا میکند برایش از صمیم قلب آرزوی جدایی میکنم چه برسد به فدرالیسم یا خود مختاری. چنانکه تنها یک سفر به کشور بحرین کافی است که ببینیم چقدر این مردم شانس آورند که با ایران نمادند و در همه پرسی که انجام شد به جدایی از ایران رای دادند. حال با شرایطی که ایران پیدا کرده آیا به حال بحرینی ها نباید قبطه خورد که رفاه و امنیتشان بسیار از ایرانیان بهتر است؟
اما انچه از قراین و شواهد بر میاید آنچه تحت فدرالیسم مطرح میشود برداشت شخصی و گروهی است و با همه چیز کار دارد مثلا با سابقه شما در روزنامه آیندگان تا فدرالیسم در امریکا و آلمان. اما کمترین ربطی به تجزیه تحلیل موقعیت واقعی کردها و کردستان در گذشته و حال ندارد. نوبت تجزیه تحلیل عقلانی وضعیت کردستان که میشود یکباره زنجموره و بر سر و روی خود کوفتن و شعر و داستانهای تراژیک آنهم نه در همه مناطق ایران بلکه تنها و تنها در کردستان ایران شروع میشود. بهر حال همین بحث ها نشان سطح شعور و آگاهی مطرح کنندگان آن نیز هست و مشکلی را حل نمیکند جز خالی کردن خود و معدودی خودی ها.
٣۱٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۹
|
از : ناصر کرمی
عنوان : دعوت به مناظره با آقای صوفی زاده در مورد ساختار فدرالیسم
جناب اقای هادی صوفی زاده، من ضمن احترام برای آقای همایون و اختلاف نظر بنیادی در چند مورد با ایشان، امّا شاید آقای همایون این وقت را نداشته باشند، و یا آن انرژی که فرد جوانی مثل شما دارد، ایشان نتوانند در دعوتی که شما کرده اید شرکت (گفتم شاید من سخن گوی ایشان نیستم) کنند، و ساعتها با شما سر و کله زنند، از انجا که من هم خواهان روشنگری و حلّ مسئلهءِ ملّی در ایران هستم، من یک طرفه حاضر هستم که در مناظره ای در هر مکان و زمان که شما تعیین کنید شرکت کنم و در مورد فدرالیسم با هم به گفتگو بنشینیم.
٣۱٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۹
|
از : شکیب
عنوان : جایگاه شما در فردای دموکراتیک ایران؟
آقای داریوش همایون شما به عنوان وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم شاه طراح سیستم اعمال سانسور، یکی از عاملان مهم سرکوب اندیشه و ایجاد خفقان سیاسی در ایران بودید. اگر ایران فردائی عادلانه و دموکراتیک داشته باشد، شما باید در دادگاه حاضر و محاکمه شوید. همانطور که چرخش موسوی ها، کروبی ها، خلخالی ها و... به عنوان مهره ها و هم پیمانان جمهوری اسلامی پرونده ی اتهامات و جنایتکاری هایشان را پاک نمی کند، چرخشهای "لیبرالی" شما هم توجیه کننده ی گذشته ی سیاسی تان در رژیم سابق نیست. پرونده ی شما و دیگر عوامل ساواک و ارتش شاه همچنان مفتوحه است.
فراموش نکنید که در غرب لیبرال هم هنوز در پی نازیهای فراری هستند، همین چندی پیش بود که یکی شان را که بالای نود سال سن داشت، گیر انداخته بودند. می دانید که در غرب هم، متهمان به جرائم سیاسی و جنایی را از صحنه ی سیاست روز کنار می گذارند. بنابراین اگر واقعا قصد جبران گذشته را دارید، بهتر است به جای دخالت در سیاستگذاری برای آینده ی ایران، از فعالیت کناره گیری کنید و بنشینید صادقانه مشروح جرائمی را که به آن متهم شده اید، برای آگاهی و درس گیری آیندگان به روی کاغذ بیاورید، به این شکل می توانید از بار مجازات خود اندکی بکاهید و برای آیندگان مفید واقع شوید. تنها در این صورت است که مردم شما را باور خواهند کرد.
٣۱۲۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : کارگر لیبرال
عنوان : جایگاهی ویژه
با درود فراوان خدمت استاد گرانمایه جناب آقای داریوش همایون
جناب همایون، من هم مانند بسیاری از فعالان و هواداران سابق چپ راهی دراز را طی نمودم تا سرانجام به ماهیت به اصطلاح ایدئولوژیهای سوسیالیستی پی برده و لیبرال دموکراسی را مبنای اندیشه و فعالیتهای خود قرار دهم.
جالب است کسانیکه خود از هواداران خط نخست خمینی و جنبش ارتجاعی او بودند حال شما را متهم به چشم پوشی به مصالح مملکت و کشور مینمایند.
جناب همایون، من هم اظهارات مقامات حزب دموکرات کردستان را خواندم و برایم مسجل شد که آنها قصدی جز تجزیهء کشور که نهایاتاْ به یک جنگ خانمانسوز داخلی منجر میشود ندارند.
من فرمایشات شما و دیگر دوستان حزب مشروطه را خوانده ام و میدانم که شما از حق زبان مادری و حق استانها و مناطق کشور در داشتن پارلمان محلی و ادارهء امور منطقه توسط مردم محلی پشتیبانی میکنید. جایز است که شما و دیگر مسئولین حزب لیبرال دموکرات مشروطه این دیدگاهها را از طریق رسانه ها به اطلاع مردم برسانید. چرا که همانطور که ملاحظه میکنید مخالفین شما برای کوبیدن جنبش لیبرال دموکراسی در ایران واقعیات را وارونه جلوه میدهند و چنین وانمود میکنند که شما و دیگر لیبرال دموکراتها خواستار سیستمی متمرکز هستید که حق و حقوق اقوام ایرانی را منکر میشود. در هر صورت موفق باشید. به شما نوید میدهم که تلاشهای شما و دیگر دست اندرکاران حزب لیبرال دموکرات بسیار موفقیت آمیز بوده و همین امر سبب شده تا لیبرال دموکراتها در بین مردم دارای جایگاهی ویژه باشند.
٣۱۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : مهران دستوری
عنوان : جان کلام را در یابیم!
جان کلام را در یابیم!
به واقع جان کلام چیست؟ آقای همایون و خیل عظیمی از میهن دوستان، شاه بیت بحث شان،این است :مرزها ، و سر حدا ت، ایران غیر قابل تغییر هست و خواهد ماند،صد البته در مورد آن میتوانید بحث بکنید،که این موضع نادرست، ویا درست هست (از سر تفنن،یا روشنفکری،یا هر بهانه دیگری،،،)
اما در عالم واقع به مردی و "نا"مردی ، ایران ، ایران میماند. میگوید نه؟ "گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را،،،" اگر چه، آبرو خود میبری و زحمت مردم ایران میداری جان کلام همین .باقی حواشی هست.انتظار بازیهای جهانی هم ماندن، هم " خواب شتر و پنبه دانه " را تداعی نمیکناد، یا نمیکند؟پر بی راه نیست گاه گاه ، کنجکاو باشیم به روانشناسی مردم ایران. خوبی اش حداقل این است، دنبال پروژههای بی معنا و "سر کاری" نمی رویم . با سپاس،،،
٣۱۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : هومن
عنوان : سقوط سبز
آقای همایون، سقوط تا به کجا؟ شما احتمالا ده سال دیگر عمر بکنید تجزیه ی لیبرال دمکراتیک ایران را هم پذیرا می شوید؛ از همه چیز ایرانیت گذشته اید، از یکپارچگی اش نیز خواهید گذشت، آری، آیا سرنوشت یک دمکرات واقعی و اصیل چیزی جز این است؟
ولی آن جوان داخل ایران راست گفته است، کل مبحث فراواقعی است و متعلق به سوپرمارکت های معنوی اپوزیسیون پست مدرن: هم کوتاه آمدن های دمکراتیک جنابعالی تا سر حد ِ پذیرش تکه تکه شدن کشور، و هم یک دندگی ها و باج گیری های باز هم دمکراتیک مخاطبان سرخ و سبز تان؛
کل دیسکورس دمکراتیک عالی جنابان، در هر دو سوی میز مذاکره ای که در نهایت باید هیچ خمینی را متحقق کند، بیشتر به مبانی ادبی اولیسس جیمز جویس می ماند، تجزیه و دیگر هیچ، حتا به بهای از دست رفتن معنا؛
٣۱۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : ج ک
عنوان : دنیای غریبی است
دنیای غریبی است نازنین. سیاه دیروز، سبز امروز میشود، گزمه جان و اندیشه، منجی و نطر پرداز میشود، خرد ورز برخواسته دیروزی ثنا گوی هر دو اینان. دنیای غریبی است نازنین.
شبانگاهان، آن زمان که خواب بر چشمان نازنین غلبه کرده، برای آرامش او و تصویری زیبا برای آینده اش از چه بگوییم؟ بگوییم که بابک به خطا بود و افشین به راست؟ که یعقوب لیث از مدرنیته و واقع گرایی بدور بود و خلفای عباسی در کشتار به حق؟ و حلاج از آنجا که خرد را به هیچ گرفته بود بر سر دار رفت؟ که بابیان، همانا حرامیان بودند که رسول خدا و امام در چاه را منکر شدند و سزای مرتد، طناب دار هست و سرب داغ. که حیدر، ستار، باقر، پسیان و یفریم کار به عبث بردند و فضل الله و محمدعلی مظهر واقع گرایی. که جنگل شاهد دروغین پاک اندیشان و چکمه پوشان همراه با آینده گان در به خاک انداختن شان به حق. که ..............................
روزگار عریبی است نازنین
٣۱۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : استقبال از مناظره با آقای همایون
جناب آقای داریوش همایون!
باسلام!
بنده بعنوان یک کرد و مدافع حقوق ملی ملیتهای ایرانی تا سرحد استقلال و جدائی از ایران، حاضرم در برنامه تلویزیونی و یا هررسانهای که مایلید با جنابعالی بحث نمایم. درصورت تمایل به ایمایل بنده پاسخ دهید.
grdako@yahoo.com
٣۱۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹
|
از : خسروصدری .
عنوان : جسارتا خواستم بگویم
از حضور مستقیم آقای داریوش همایون در این سایت استفاده وسوالاتی مطرح می کنم. هرچند به بحث ربطی ندارد ولی به حضور ایشان در تارنمایی که خطوط فکری طیف های مختلف طرفدار عدالت اجتماعی را نمایندگی می کند، ارتباط مستقیم دارد:
۱- موضع کنونی شما در مورد" کودتای ۲۸ مرداد " چیست؟ چرا در بسیاری از مصاحبه های خود ، سعی می کنید این حادثه تلخ و شوم در تاریخ معاصر ما را، که به محو دمکراسی و برقراری یک حاکمیت پلیسی انجامید، بی اهمیت نشان دهید؟ نظرتان در مورد عذر خواهی مادلین آلبرایت در این زمینه چیست ؟
۲- هرچند درمواضع شما نسبت به حکومت پادشاهی تغییراتی بروز کرده است، ولی جا دارد به این سوالات نیز پاسخ دهید که: - چه ویژگی هایی در رژیم گذشته ، مردم ایران را آن گونه برعلیه آن یک پارچه ساخت؛- در حکومت پادشاهی آیا می توان هراز چند سال به آرای عمومی مراجعه کرد و شاه را یا شکل حکومت را عوض کرد؟ اگر نه، آیا چنین شکل حکومتی با منشورحزب شما سازگار است؟ واگر آری ، این دیگر چه نوع سلطنتی است؟
۳- در انقلاب ۵۷، برای آن که محور چرخش"درب قدرت " از یک پاشنه به پاشنه دیگر منتقل شود، کشور خسارات مالی و معنوی بسیار متحمل شد. آیا هدف غایی شما این است که محور چرخش را دوباره جابجا کنید؟ و ادعا می کنید که بلایی کوچکتر از آن چه متحمل شدیم در انتظار ماست؟ امیدوارم اگر احیانا قصد پاسخگویی داشتید در مورد این سوال آخر خودتان را به کوچه علی چپ نزنید.
با احترام
٣۱۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹
|
از : نامی شاکری
عنوان : حکایت همچنان باقی است
از سایت اخبار روز برای فراهم آوردن امکان چنین "گفت و گو" یی سپاسگزارم. اگر چه این گفت و گو ها به سبب سوابق تاریخی طرف های های وسیع الطیفش محتمل تفاهمی نیست ، اما در میان نسل جوان فعال در جنبش سبز ، بسیار آموزنده و راهگشا است.(دیده ام که با کنجکاوی و علاقه ، این حاشیه ها را دنبال می کنند .) من شخصا از دوران نوجوانی و آشنایی با امور "ملی و میهنی " با مواضع و رویکردهای آقای داریوش همایون آشنا و"نا موافق" بوده ام ؛ اگرچه در میان "اصحاب" نظام سابق ، فرایند تکامل معرفتی ایشان بارز و غیر قابل انکار است و به سبب همین عدم مقاومت در برابر تکامل معرفتی ، شخصا به ایشان علاقمندم . دوست روانشناسی دارم که عمیقا معتقد است آدم ها تغییر نمی کنند ، در همانچه که هستند "کم و زیاد " می شوند ! ( از همین کم و زیاد شدن نمی شود انتظار "تغییر" داشت ؟) آقای داریوش همایون هم چنین است . به همین یک جمله ی ایشان توجه کنیم : " ... اما نه خطر حمله به ایران با توجه به برنامه سلاحهای کشتار جمعی جمهوری اسلامی تصوری است نه اقدامات گروههای مسلح از درون و بیرون مرزهای ایران ... " می شود با "گفتمان" انقلابی مرسوم به سادگی گفت : " ببین هنوز دارد با ادبیات اربابش حرف می زند و اصل را بر تائید برنامه سلاح های کشتار جمعی جمهوری اسلامی گذاشته ، درست مثل یک دهه ی قبل که اربابش در مورد عراق و نتیجه ی حاصل از آن ..." اما می شود با ایشان حسابی تر از این هم ، حرف زد . آنچه که در همین چند روزه پیرامون مواضع ایشان و حزبشان از جمله در مورد فدرالیسم جاری است ... اما حکایت اختلاف نظر ما با آقای داریوش همایون در مورد "کشور" همچنان باقی!
نامی شاکری – تهران ۱۴/مهر/۸۹
٣۱۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹
|