یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخابات آزاد تنها راه رسیدن به دمکراسی نیست - احمد آزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : motavaehin

عنوان : خصو صا و قتی تجربه درخشان dear leader در کره شمالی را داریم و کاسترو در کوبا
توجه: ترتیب نمایش نظرات از جدید به قدیم است.
--------------------------------------------------------------------------------


sarabi
۲۱ مهر ۱۳۸۹ - ۱۶:۱۷
نامه نوشتن به دیکتاتور یا کسی که جان و مال و یا عزیزی از ما در دست اوست ( حتا یک گروگان گیر شرور ) در جهان متمدن غرب خیلی معمول است . این نامه ها را با عناوین محترمانه( عالیجناب ) می نویسند . روی اصل موضو ع تکیه میکنند . در سر تا سر نامه از تحریک ان دیکتاتور و بی احترامی به او می پرهیزند چون نقض غر ض است . اما ما ایرانیها که سالها در این کشورهای غربی زندگی میکنیم به تنها چیزی که در این کشور ها ریشه حل مشکلات است توجه نمیکنیم دموکراسی ، حقوق بشر ، آزادی بیان ، پرهیز از اهانت به دیگران ، هم زیستی مسالمت آمیز ، مدعی شدن با مدرک و سند ، تحمل دگر اندیشان ، پایبند بودن به قانون در همه حال ، مخلوط نکردن مسائل با هم و اظهار نظر وقتی که در ان مسله کارشناس باشیم ، ..... و بسیاری موارد دیگر است که در جامعه ما ( حتا ایرانی های مقیم خا رج) نشانی از ان یافت نمی شود . حتا ان را مسخره میکنیم . نامه نوشتن به دیکتاتور هیچ خاصیتی نداشته باشد این خاصیت را دارد که در تاریخ ثبت میشود .بیست سا ل بعد کسی نمی تواندبگوید من خبر نداشتم ؟ (ماجرای اعدام ها ). کسی نمیتواند بگوید اگر میدانستم استعفا میکردم . هواداران کسی نمی توانند مدعی شوند که شاه یا خمینی خبر نداشتند کار حاج احمد بود یا فلان تیمسار .
ما ایرانیها ملت آری یا نه ، سیاه یا سفید ، حق یا باطل ، با ما یا با اونا هستیم . بیخودی فکر میکنیم تمام حقیقت در دست ماست و هر کس دیگری باطل است . پس هرگز با هم اتحاد نمیکنیم مگر آنکه اشتباها در اثر هیجانات کاذب متوهم شویم . هدف ما حذف همه و تثبیت خود ماست . هر چیزی را که با توهمات ما سازگار نباشد و تناقض داشته باشد با پیش فرض های ما توطیه دشمن می پنداریم . ضد کار جمعی و منضبط هستیم . اگر کس دیگری به جایی برسد حتا ایرانی باشد هزار و یک دلیل می آوریم که حق او نبوده . تا او را پایین نکشیم ول کن نیستیم .
روزی دموکراسی و آزادی به ایران خواهد آمد که ما تغییر کنیم . شاه ها و ایت الله ها و کراواتی ها و نظامی ها و یقه چرک ها و dear leader های بسیاری می آیند و میروند با مذهب ، ضد مذهب ، کمونیست ، سوسیالیست ، ناسیونالیست ، سرمایه دار، .... اما فقط پوسته عوض میشود و آرایش ابروی پرچم . ملت ایران باید بیدار شود . از این خواب ۱۵۰ ساله . در خواب چی میبیند مهم نیست ، مهم ان است که بداند دارد خواب میبیند .



صفحه ۱ از ۱ صفحه
٣۱۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹       

    از : محمد پ

عنوان : واقعا شرم آور است برای گردانندگان این سایت
مقاله پشتیبانی پنچ شخصیت سیاسی از جمله منصور اسانلو از طرح رفراندم فقط یکروز در این سایت ماند چرا ؟
چرا؟
٣۱۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : انتخابات آزاد و داوری صندوق های رای «ابزار» دمکراسی است نه راه رسیدن به دمکراسی!
انتخابات آزاد و داوری صندوق های رای «ابزار» دمکراسی است. اما در این مرحله مبارزات در برابر رژیم، هم یک استراتژی است و هم یک تاکنیک

هدف ما «تغییر» وضعیت موجود اجتماعی-سیاسی ایران به یک «دمکراسی پایدار» است. هدف ما سرنگونی یا تعویض رژیم نیست.

با هدف برقراری دمکراسی پایدار، آشکار است که این رژیم جهل و جنون و جنایت و باندهای تبهکارش مانعی در برابر این تغییر هستند اما تنها مانع نیستند.

اما اگر هدف تغییر رژیم باشد این رژیم تنها مانع می شود.

«تغییر» "فرآیندی" است که علاوه بر تغییر در ساختارها و روابط احتماعی سیاسی اقتصادی...، تغییر شهروندان را هم در بر می گیرد. در حالی که تغییر رژیم "رخدادی" بیش نیست که معلوم هم نیست حتمن به دمکراسی بینجامد. {سعی کنیم فرق بین "فرآیند" (پروسه) Process و "رخداد" event را روشن کنیم.}

یعنی برای تسریع در فرآیند تغییر به دمکراسی پایدار، باید آموزش مردم و تمرین دمکراسی از همین حالا در دستور کار احزاب و گروه ها و نهادهای مدنی باشد.
برای این کار رهبران گروه ها و کنشکران سیاسی نخست از خود شروع کنند: اصل طلایی ۵۰-۵۰ در اختلافات. در تعامل با یکدیگر و گفتگو حتی اگر ۱۰۰ در صد خود را محق می دانیم، بپذیریم که طرف بحث ما ممکن است ۵۰ در صد درست بگوید. تا این را آویزه گوش خود نکنیم این ذلت دیرینه ادامه پیدا خواهد کرد و هیچگاه دمکراسی را نهادینه نخواهیم کرد!

اما این که بهترین نقشه راه چیست، متاسفانه هیچکدام از گروه های سیاسی منجمله رهبران نمادین جنبش سبز «برنامه استراتژیک» ارائه نداده اند. یک برنامه استراتژیک باید بتواند در عمل ماکزیمم توان مردم را به مقابله مدنی و نافرمانی مدنی بکشاند.

به نظر میاید فلج کردن رژیم با نافرمانی های مدنی و اعتصابات (و فتح خیابان ها در صورت لزوم) برای وادار کردن رژیم به مذاکره؛ کم هزینه ترین راه باشد. وقتی که رژیم به اراده مردم تن داد پیدا کردن فرمول بهینه ای برای انتخابات آزاد زیاد مشکل نیست. بنابراین مساله فوری ما پیدا کردن این فرمول نیست. مساله ما وادار کردن رژیم به پذیرش اراده ملت برای برقراری یک دمکراسی پایدار است.

فراموش نکنیم که قرار نیست فردی برود فردی با حزبی یا سازمانی بیاید. قرار است همه ملت بیاید و این میسر نیست مگر با برقراری دمکراسی پایدار. در ایران دمکراتیک فردا باید حزب اللهی، اصولگرا، اصلاح طلب، تحول طلب، راست، چپ، میانه، کمونسیت، مجاهد، فدایی، ملی، مذهبی، بی مذهب، بهایی، زرتشتی، یهودی، مسیحی، مسلمان، سلطنت طلب ..... همه در کنار هم با مسالمت زندگی کنند.

سه اصل زیر فراموش نشود:
۱) پذیرش اختلافات
۲) پذیرش بیانیه جهانی حقوق بشر
۳) پذیرش داوری صندوق ها رای
------------------------------------------
خالی بندی و سطحی نگری و غوغاسالاری ویژه ایرانیان ممنوع!
٣۱٣۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست