از : هادی
عنوان : بدون رفع اساسی مشکل خاورمیانه امکان ریشهکنی بنیادگرایی مذهبی غیر ممکن است
آقای داعی، یهودی ستیزی در ایران صرفا در میان بنیادگرایان مذهبی رایج است. دلیل عمده این گرایش را هم میتوانید در آیات قرآن به وضوح پیدا کنید. تمامی مسلمانان از جمله مجاهدین که مومن به قرآن هستند باید مطیع آیات قرآنی باشند. سکولارهای انساندوست از زاویه دین به مسئله خاورمیانه نگاه نمیکنند. مشکل در تاسیس یک حکومت براساس دین است که سرزمینهای اشغالی را با استناد به تورات، ارض موعود میداند و ساکنین آن اراضی را آواره و دربدر کرده است. تاسیس کشور مستقل فلسطین با تمهیدات امنیتی لازم، هیج خطر امنیتی برای موجودیت اسراییل ایجاد نمیکند. عرفات هرگز خواستار نابودی اسراییل نبود و میدانیم که چه پاسخی از کشور اسراییل دریافت کرد و به چه سرنوشتی دچار شد. در طرف اسراییلی، افراطیون مذهبی سدی محکم در مقابل راه حل اساسی مشکل هستند. شما به خوبی میدانید که اسحاق رابین چرا کشته شد. قاتل او هنوز از جنایت خود پشیمان نیست و شادمان از ادای تکلیف دینی خود است. مشکل بنیادگرایی مذهبی در هر دو طرف نزاع وجود دارد که با اعمال ضدبشری به یکدیگر در تهییج تودههای مذهبی کمک میکنند. بدون رفع اساسی مشکل خاورمیانه امکان ریشهکنی بنیادگرایی مذهبی غیر ممکن است.
٣۱۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : حسن داعی
عنوان : همدردی با با ملت فلسطین
حتما همنطور است. هر ایرانی و هر کس دیگری در جهان با فلسطینیان همدردی دارد و تجاوزات اسرائیل را محکوم میکند. اما چند نکته هست:
آن تصویری که ما از این مسئله و از این دعوا و از ظلم بر فلسطینیان داریم با آنچه یک شهروند یک کشور دیگر در اروپا و آمریکای لاتین دارد متقاوت است. برای ما ابعاد این موضوع صد ها برابر بیشتر است. دلیل آن نیز نزدیکی مسافت نیست بلکه دلائلی دارد که من خواسته ام توضیح بدهم.
کار بجائی رسیده است که هیچ لغت و واژه ای در فارسی زشت تر از صهیونیسم نیست. اسرائیل و صهیونیست ها بدترین و زشت ترین موجودات اند. خوب، چرا برای یک سوئدی یا یک برزیلی چنین تصویری نیست؟ اگر ابعاد ظلم آنقدر زیاد است که برخی از ایرانیان با تعصب فراوان حاضر به خواندن مقاله من نیز نیستند و ناسزا میگویند، پس چرا این ظلم برای یک نفر غیر عرب یا غیر ایرانی اینقدر ها محسوس نیست؟
شما دیدگاه ضد آمریکائی (به درست یا غلط بودن آن فعلا کاری نداریم) و دیدگاه اسلامی در مورد فلسطین را کنار بگذارید آنوقت می بینید که ابعاد قضیه چقدر کم تر میشود.
تا کنون شنیده اید که روشنفکران ایرانی در محکومیت جنایات دارفور یا چچن و سودان و رواندا و دهها جنایت دیگر اعلامیه بدهند؟ تا کنون شنیده اید برای آنچه بر سر مردم کامبوج آمد در ایران مجلس ختم گذاشته شود و اعلامیه ای صادر شود و اشکی ریخته شود؟ دلیل آن نیز این است که هر ملتی بدلائلی خاص با یک درد و رنجی احساس نزدیکی بیشتری میکند. و این احساس نزدیکی گاهی باعث میشود که این درد و رنج صد برابر جلوه داده شود.
برخی از ایرانیان که در همین آمریکا نیز هستند تمامی خشم خود از آمریکا را نثار اسرائیل میکنند اصولا اسرائیل سمبل و مظهر زورگوئی بین المللی و در رأس آن آمریکا شده است.
باور بفرمائید عصبانیت برخی از مقاله من کمتر از آنی است که من در حمایت از ملایان مطلب نوشته بودم. برای ایندسته از افراد جنایات اسرائیل غیر قابل بخشش است. میشود با ملایان کنار آمد اما با صهیونیست های جناتیکار نه.
موضوع دومی که باید توجه داشت این است که اصولا منافع ملی ما کجاست؟ تا چه میزان باید از سرمایه های کشور برای مسئله فلسطین خرج شود؟
موضوع سوم این است که چرا حکومت ایران به این میزان از سرمایه های استراتژیک خودش برای این موضوع خرج میکند. اینجا دیگر شعار نیست یا ظاهر ضد اسرائیلی ندارد بلکه در عمل میلیاردها دلار برای آن خرج میکند. اگر به رابطه این سرمایه گذاری با بقای رژیم پی ببریم آنگاه می بینیم که منافع ملی ما کجاست.
مسئله دیگر آن است که دغدعه اصلی اسرائیل حفظ امنیت خویش بوده است و نه توسعه طلبی. به این معنا نیست که از فرصت استفاده نکرده و به خاکش اضافه نکرده است بلکه از همان روز اول حاضر به مصالحه بوده به شرطی که امنیت اش حفظ شود. این دیدگاه ریشه در صدها سال سرکوب در اروپا و سرانجام نسل کشی از آنان در زمان جنگ دارد. من خواستم این را توضیح بدهم به برخی ناگوار آمد.
یاسر عرفات خودش به اردوگاه نازی ها رفت و به قربناینان نازیسم ادای احترام کرد و به یاد آن فرانک اشک ریخت. من عکسی از الی ویزل گذاشتم و به رنج این قوم در این سالها اشاره کردم برخی از دوستان منقلب شدند که تبلیغ برای یهودیان تا کجا؟
من اعتقاد دارم که ما ایرانیان چند خط قرمز برای خودمان داریم و بهمین جهت حتی در خارج از کشور در مورد آنها بحث نمی کنیم. یکی موضوع اتمی است که آیا بمب اتم برای حکومت ملایان خوب است یا بد. چند مقاله و گزارش در این مورد دیده اید که از زاویه منافع ملی ما به مسئله نگاه و آنرا مورد بحث قرار دهد؟ آخر مسئله ای که تا این میزان برای حکومت مهم است آنوقت ما در باره آن حرف نیز نمی زنیم.
خط قرمز های بعدی سیاست های صدور انقلاب این رژیم در عراق و فلسطین و لبنان است. مسئله بعدی همین اسرائیل است. من خواسته ام که باب بحث باز شود و این خط قرمز ها شکسته شود.
با سپاس
٣۱۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨۹
|
از : صدا
عنوان : موضع کنونی
آقای داعی
به خاطر مقالهی تاریخی همه جانبه تان تشکر دارم. سئوالی من دارم از شما. به نظر شما برای فردی ایرانی طرفدار اصول عمومی عدالت و برابری انسانی میشود موضعی ضد اسرائیلی ولی مستقل از موضع دولتی و مذهبی (که شما سیر تاریخی آن را در مقاله تان به تصویر کشیده اید) و طرفدار جنبش عمومی مردم فلسطین متصور بود ؟
٣۱۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨۹
|
از : مریم
عنوان : پیشنهاد
لطفا بخش های قبلی مقاله را نیز پایین هر بخش بگذارید تا خوانندگان جدید بتوانند به راحتی آن را پیدا کنند.
٣۱۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣٨۹
|
از : شافعه وتری
عنوان : خدمات متقابل خمینی و اسرائیل
شاخصه ی بارز جمهوری اسلامی تضاد اعمال آن با شعارها یش است. به عنوان نمونه در ۶ سال از جنگی که تهاجمی بود و نه تحمیلی! آن زمانی که جوانها ونوجوانهای ساده و مخلص قربانی مقاصد جنگ طلیانه خمینی میشدند و جهت تنش آفرینی ذبح شرعی میشدند. همان موقع که آهنگران میخواند، جاده با اسب مهیّاست بیا تا برویم/آتش معرکه بر پاست بیا تا برویم/کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
آن زمان هیچ کدام ازآن جوانان از ماجرای ایران- کنترا خبر نداشتند و خبر نداشتند همان موقع که خمینی ظاهراً به اسرائیل بد و بیراه میگفت عملاً معامله فروش تسلیحات به ایران از طریق اسرائیل صورت میگرفت و اسرائیل در مقالل جبهه متحّد عرب سودش در آن بود که خمینی را تقویت کند.خمینی هم متقابلاً از کمک اسرائیل استقبال میکرد.
لطفاً در مقاله تان به خدمات متقابل خمینی و اسرائیل هم اشاره بفرمائید.
٣۱۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ مهر ۱٣٨۹
|