یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

درباره ی نیچه - ف. آزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : نیچه و هیتلر
تا آنجا که شنیده ام آثار نیچه که بخشهای مهمی از آنرا آزاد در آخرین نظرش آورده است، روی هیتلر آنچنان تاثیری گذارد که او را معتقد به برتری نژادی خود بر دیگر نژادها کرد. نتیجه اش هم کشتار ۶ میلیون یهودی و خدا می داند چند دگرباش و کولی و معلول بود.

نظریه پردازی نیچه اگر با نظریه پردازی های فیلسوفان همتراز باشد می توان او را فیلسوف شمرد مهم هم نیست که خودش در این مورد چه گفته باشد. شاید او گفت که از فلسفه بدش می آید و فیلسوف نیست که مورد نقد و بررسی فلسفه دانان زمان خود قرار نگیرد و عقایدش مردود اعلام نشوند، اینهم خود یک زرنگی از سوی نیچه است، نه؟
٣۱۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

    از : آزاد

عنوان : سند نظر خود نیچه است
اولاوقتی نیچه خودش را برطبق نوشته های خود ادیب شناخته و صرفا باادبا مقایسه کرده و بچهت منحط شناختن فلسفه خودرا عمدا فیلسوف شناخته دیگر انسیکلوپدی بریتانیکا و امثالهم محلی از اعراب ندارند.
ثانیا تحقیق ادامه دارد و به معلومات عمومی انسیکلوپدیهامنحصر نیست و دائم در حال تصحیح آنهاست. چه این انسیکلوپدی ها منبع دقیقی نیستند و بسیاری معلومات عمومی محتوی اشتباه دارند که تصحیح شده و میشوند. مثلا اگر یکی از این منابع نام خلیج فارس را خلیج عربی بنویسد لابد اشتباه نوشته است.
ثالثا اشکالی ندارد بروید نیچه رابخوانید اگر بااشراف پرستی او (نیچه: اشراف نباید با خدمه ازدواج کند تا نژادش آلوده نشود) و نظرات او در تحقیر اکثریت انسانها (نیچه: اکثریت باید وسیله ای باشد برای عز و علو اقلیت و نباید آنها را بعنوان کسی که دعوی مستقلی برای سعادت با رفاه دارند در نظر گرفت) و مخالفتش با دموکراسی (نیچه: باید دموکراسی این جنون سرشماری و رای شماری را ریشه کن کرد) توافق داشتید ، مطلبی بنویسید و از ظرفیت فلسفی آنها دفاع کنید. خودرا پشت منابع معلومات عمومی پنهان نکنید، بروید نیچه را بخوانید. من اطمینان دارم بجهت فاشیسم آشکار نظرا ت نیچه هیچ کسی مقاله ای در دفاع از نظرات نیچه نخواهد نوشت.
٣۱۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

    از : حامد همدانی

عنوان : تحقیق بدون سند
این نظریات بریده و خارج از محتوا نشانگر اغراض است.
وگرنه دانشنامه های معمولی همه نیچه را یک فیلسوف مهم آلمانی معرفی میکنند:
http://www.britannica.com/EBchecked/topic/۴۱۴۶۷۰/Friedrich-Nietzsche
German classical scholar, philosopher, and critic of culture, who became one of the most influential of all modern thinkers.
٣۱۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

    از : آزاد

عنوان : غرض فلسفه
دوست نادیده آقای بهمن، اگر دقت میکردید من نظرات خودرا در باره نیچه در کنار نظرات فلاسفه متخصص ارزیابی فلسفه دیگران نوشته ام چون نظرات آنها را واردتر از نظرات دیگران میدانم. مثلا نوشته ام که نیچه خودرا فیلسوف نمیدانست بلکه برطبق نوشته هائی که از او آورده ام خود را ادیب و هنرمند زبان میدانست. و از همینرو خودرا با هینریش هاینه شاعر و ادیب آلمانی مقایسه میکند و نه با فلاسفه. از فلسفه هم بدش میامده و گرنه نمی نوشت" فلسفه و منطق محصول دوران انحطاط هر فرهنگی است". اگر خودش را فیلسوف میدانست که آثار خودرا منحط اعلام نمیکرد. نه معقول است و نه منصفانه که کسی را که فلسفه را بدون تفاوت و در کل منحط قلمداد کند فیلسوف بشماریم . شما لطف کنید و مثالهائی از نیچه و متخصصین فلسفه (!) بیاورید که خلاف آنچه را که من نوشته ام و یا سانتیانا، راسل و دورانت نوشته اند ثابت کند. این مسئله مشکلی است که برای شما مفید است. علت مشکل بودن اثبات خلاف نظر من در اینست: شما قبل از توجه به نظر موافقین و مخالفین نیچه خودتان بروید و نوشته های نیچه را بزبان اصلی بخوانید و قضاوت کنید . مشکل بودن اثبات خلاف نظر من باز در این حقیقت نهفته است که مثلا یکی ازبهترین کتابهائی که در ارزیابی فلسفه قرن نورده نوشته شده است کتاب "عصر ایدئولوژی" از هنری آیکن، فلسفه نیچه را چنین ارزیابی کرده است: "سانتیانا در اثر خود بنام "خود پرستی در فلسفه آلمانی" از "بلاهت نبوغ و "تجدیفات (ناسپاسی های) کودکانه" ی نیچه سخن میگوید، و با این توصیف در حقیقت عقیده غالب صاحبنظران را بیا میکند".

دوسه اشاره دوستانه دیگر: درستش همان نیچه است.
اقلیدس ریاضیدان بود و نه فیلسوف .
ونیچه ادعا کرده که خدا (خدایان) مرده اند. خدا را متاسفانه نتوانست بکشد .همچنانکه می بینید خدا حتی در آلمان بسیار زنده است و لی اگر خوش بین باشیم و معتقد به "کشته شدن خدا" در اینصورت سهم مارکس در "کشتن خدا " بسیار اساسی تر و جدی تر از آن نیچه بوده است.
و دقت کنید که غرض فلسفه تعالی همه انسانهاست. نیچه اما طبق نظرات متعدی که من از او آورده ام و خود شما امیدوارم به دنبال اثبات صحت و سقم آنها بروید ارزشی برای اکثریت انسانها قائل نیست.
٣۱۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨۹       

    از : BAHMAN s

عنوان : دوست نادیده جناب آزاد : نظر خود را درباره نیتچه بنویس نه اینکه فلان کس چه گفته است
کنار هم گذاشتن نظر مخالفان نیتچه در کنار هم و از آن نتیجه گرفتن کار درستی نیست. جناب آزاد درست کاری را انجام دادند که درست نیست و از این نادرستی به جایی نخواهیم رسید. آقای برتراند راسل برای نمونه یک فیلسوف متفاوت با شوپنهاور و نیتچه است از این رو که سعی ایشان و همفکرانش از جمله فرگه و ویتگنشتاین در این بود که به کشف یک منطق زبانی برسند و زبان را با قوانین ریاضی تطبیق دهند. البته ویتگنشتاین در دوران پختگی با نوشتن کتاب پژوهشهای فلسفی ؛ از نطریات دوران جوانی خود فاصله گرفت و زبان روزمره را ملاک کار قرار داد نه یک زبان ریاضی شده را که مد نظر راسل بود. درست است که در فلسفه ما دو جریان گرم و سرد داشته و داریم و از همین رو فرق بزرگی است میان افلاطون و اقلیدس و فرق است میان دکارت و کانت ولی نباید فراموش کرد که فلسفه عملی نیز از فلسفه تئوری جداست و نمی توان مرز دقیق آن را مشخص نمود. هر فیلسوف درباره دین و دانش و متافیزیک و اخلاق و منطق دیدگاه خود را دارد و از این رو نمی شود همه ی فلاسفه را با هم متحد کرد و خوبی فلسفه هم به همین است.
اما نیتچه خدا را کشت و این شاید بزرگترین اندیشه او بوده است که انسان به خدا نیاز ندارد. حال اگر گروهی از او برداشت جداگانه کرده اند تقصیر نیتچه نیست.
با سپاس
٣۱۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست