سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گنجشک - ایوان تورگنیف

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : میم حجری

عنوان : پاسخ به دوست مان
با سلام گرم و تشکر
من نظر واقعی ام را نوشته ام. نه مترجم به تشویق من که سراپایم صناری نمی ارزد، احتیاج دارد، نه من اهل تشویق کشکی ام و نه گفته ام با برداشتم مغایرت دارد.
ترجمه بنظر من دشوارتر از نوشتن است. در ترجمه فقط نوشته ای که به زبان بیگانه تحریر یافته به زبان خودی برگردانده نمی شود، بلکه محتوای معنوی مطلب نیز.
اینجا ست که مترجم روح خود را در ترجمه جاری می کند. نویسنده پابرهنه ها گفته بود که کتابش پس از ترجمه از سوی شاملو زیباتر شده است (نقل به مضمون)
خردمندی گفته بود که کوه معینی پس از نقاشی از سوی نقاشی زیباتر شده است.
در نقاشی و یا در ترجمه پابرهنه ها روح نقاش و مترجم (عشق، عاطفه، احساس، خلاصه شعور عاطفی اش) نیز دخیل بوده است.
من از ترجمه دوست مان خوشم می آید، درست از این بابت. بنظر شما شیوا نیست. شاید حق با شما ست. اما عوضش اصیل است. مترجم بخشی از روح خود را از خود کنده و به نوشته اش اعطا کرده است. او بنظر من عمدا نمی خواهد برداشتش را به زبان رایج فرمولبندی کند و من از همین آزادگی و خودمختاری مترجم خوشم می آید.
من این قصه را بارها خوانده ام. نظر نهائی تورگینف علمی و درست نیست. اما حادثه ـ فی نفسه ـ تکان دهنده است. محتوای قصه غنی و نیرومند است. من البته زبان فارسی زبان مادری ام نیست و تبحر شما را ندارم. ولی به آزادی مترجم احترامی عمیق قائلم. ببخشید.
٣۲۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨۹       

    از : احمد ف

عنوان : در پاسخ
با احترام به جناب مترجم من ترجمه شما را خواندم و قطعا در کاری تا این اندازه مختصر بعیدمیدانم چیزی از قلم افتاده باشد و یا احیانا چیزی جا به جا شده باشد این را در جواب آن اقای (سید ارمنی) عرض میکنم ولی تنها بعنوان یک خواننده این احساس به آدم دست میدهد که کلمات چندان جفت و جور نیستند و اگر نگیم با زنجیر ولی با سریشم با هم وصل شده اند و در حقیقت زبان ترجمه زبانیست عاریه ای و مترجم در انتخاب لحن مناسب موفق نبوده و چیز عجیبی هم نیست من از سابقه فعالیت آقای مترجم بی اطلاع هستم ولی این را میدانم که نخستین ترجمه های همه مترجمین کم وبیش همین ایرادات را دارد و نباید متوقع بود .و در پاسخ آقای حجری هم مختصر عرض کنم که تشویق و احترام و ارزش گذاشتن به یک کار با چشم پوشی از ایرادات احتمالی آن اثر متفاوت است.
٣۲۴۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨۹       

    از : میم حجری

عنوان : راجع به قصه گنجشک
با سلام دست مترجم حترم درد نکند. ترجمه خیلی زیبائی ارائه داده اند.
تروزور اسم سگ است. در اروپا و آمریکا و جاهای دیگر برای سگ ها و گربه ها اسم می گذارند. دوست ارمنی مان باید بهتر از هرکس دیگر بداند.
این قصه زیبا در سایت دایره المعارف روشنگری با ذکر سرچشمه و مترجم محترم بازمنتشر شده است.
لینک: http://hadgarie.blogspot.com

مجسمه ای از نویسنده و بیوگرافی مختصر هم دبان اضافه شده. با اجازه سایت محترم اخبار روز و مترجم گرامی و زحمتکش.
به امید خواندن ترمه های بیشتر. خیلی نغز و پرمغز و زیبا بود.
ممنون
٣۲۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨۹       

    از : رفیق سید آباس ارمنی

عنوان : نظر
سگم ـ “ تره زور” ـ ایستاد و پس پس رفت.
مترجم محترم کاش در ذیل مطلب میفرمودید " تره زور " یعنی چی و ضرورت بکار گیری کلمه اینقدر نامونوس چی هست و اگر محبت میکردید و یا محبت کنید بنویسید معادل روسی و یا انگلیسی آن چی هست ممنون میشم . البته امیدوارم بنده را بخاطر این کنجکاوی ببخشید.
و باز در همین جمله سگ ابتدا تره زور ایستاده و پس پس رفت؟ و یا تره زور (که نمیدانم منظور چی هست )ایستاده و" سپس" پس پس رفت .
" ناگهان گامهایش را کوتاه کرد و به خزیدن درآمد، گویی شکاری پیش رو بو کشیده بود."
خیال میکنم در این جمله هم یک "را" پس از شکاری جا افتاده باشد.
دستتان درد نکند فکر میکنم اگر داستان به فارسی ترجمه بشه جالب باشه .
موفق باشید
٣۲۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست