از : یک ایرانی
عنوان : مسئولیت های فردی خود را درک کنیم وگرنه همچنان درجا خواهیم زد.
مسئله اصلاحاتی بود که باید می شد تا اقدامات بعدی در دمکراتیزاسیون جامعه برداشته می شد. مبارزه با بیسوادی و حق رای برای زنان و جلوگیری از بکار گرفتن کودکان زیر ۱۶ ساله همگی اقداماتی بودند که به دمکراسی کمک می کردند و بخشهای مهمی از منشور حقوق بشر هم بودند. چطور زمان شاه ما تن به اصلاحات نمی خواستیم بدهیم و تمرکزمان بر دیکتاتوری او بود ولی از زمانی که این رژیم بر سر کار آمده تمرکزمان را از تمامیت خواهی اش کنار زدیم و در پی اصلاحش بوده ایم؟ و دیدیم که این رژیم اصلا قابل اصلاح هم نیست. با سیاست یک بام و دو هوا کاری از پیش نبرده و نمی بریم. الان به بلوغ سیاسی ای رسیده ایم که آنزمان نداشتیم و تکرار حرفهایی که آنموقع می زدیم در بین نسل جوان خریدار ندارد دوستان. مسئولیت پذیر باشیم و همه چیز را تقصیر شاه و شیخ و امریکا نیاندازیم. مسئولیت های فردی خود را درک کنیم وگرنه همچنان درجا خواهیم زد. پیروز باشید.
٣۲۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۹
|
از : فرهنگ بادکوبه
عنوان : اساس دموکراسی وکیل مردم بودن ست.
«آینه» ی محترم ، در سال ۱۳۴۲ روشنفکران ملی و چپ ایران با مبارزات ۳۹ـ ۴۲ علیه دیکتاتوری و شعار «اصلاحات آری ـ دیکتاتوری نه !» در زنداههای شاه بودند پس مسئله ی گره ای دیکتاتوری شاه بود .مسئله ی آل احمد و شریعتی در ایران قابل بحث بود ولی امکان «بحث » نبود. اتفاقا در شرائطی که امکان «بحث» نبود و تمام محافل روشنفکری تحت کنترل شدید سانسور و فشار بود. برای زنده یاد شریعتی حسینیه ارشاد و تمام دانشگاه ها هنگام سخنرانی ایشان لبریز از شنونده می شد. این را باید مسئولان حکومت سابق جواب دهند نه بحساب آل احمد و شریعتی و طرفداران آنها ! اپر تمام نحله های فکری آزادنه به تنویر افکار بپردازند نتیجه بمراتب متعادل تر از «تک صدائی » ست. هنوز ما نمی دانیم چه بر سر ما آوردند.
باید یک روز مردم ما هم مثل غربیها نمایندگان خود را بعداز هردوره اگر خواستند عوض کنند این که عیبی ندارد! پیروز باشیم
٣۲۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۹
|
از : آینه
عنوان : من خود را مسئول می دانم.
در خرداد ۴۲ نباید ما در برابر خمینی سکوت می کردیم تا لج شاه را دربیاوریم. همه چیز را نمی توان بحساب شاه و شیخ گذاشت. واکنش های ما به اعمال آنها مهمتر از آنست که از خود سلب مسئولیت کنیم و مظلوم نمایی کنیم. مگر فقط در ایران شاه و شیخ بود و در غرب نبود؟ چطور آنها با واکنش صحیح خود به اینجا رسیدند و ما در خم یک کوچه هم نیستیم؟ نه، اینها روشنفکر داشتند و ما علی شریعتی و جلال آل احمد. بخودمان نگاه کنیم و خود را اول نقد و بررسی کنیم. من خود را مسئول افکار و اعمال خود می دانم که سالها در غرب زندگی و تحصیل کردم بدون آنکه چیزی از آن یاد گرفته باشم که اگر یاد گرفته بودم هیچ مشارکتی در انقلاب نمی کردم و اصلاح طلبی را به براندازی ترجیح می دادم تا دچار این روزگار سیاه در ایران نشویم.
٣۲۶۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۹
|
از : فرهنگ بادکوبه
عنوان : هنوز در زیر صفر انتقاد از خود قرار داریم .
«آینه» ی محترم ، دیگر دیر ست که جای علت و معلول را عوض کنیم.
منقدین اجتماعی در طول تاریخ کوشیده اند ، تا با اشکال مختلف ناهنجاریهای جامعه را برجسته نمایند، تا مردم را نسب به آن ها بر انگیزند تا با رفع و رجوع زشتیها و پلیدیها زندگی آسان تر شود. نیازی به توضیح نیست که دینامیزم تکامل تاریخ بدون همت و تلاش دانشمندان، فلاسفه، متخصصین، فرهنگ ورزان ، خردمندان ،معلمین بشر را به سطح امروز راهبر نمی شد. در تمام فراز و نشیب تاریخ روسیاهی، برای جباران و ستمگران باقی مانده و در همین صد سال نیز در ایران ما، چه رنجی و سانسوری بر نخبگان ایران زمین تحمیل نشده و میلیونها ایرانی از «برکت» بی خبری و سفاکی حاکمان، نتوانستند در خودسازی و کسب آگاهی های اساسی آن طور که لازم ست بکوشند.یادش گرامی باد ، فریدون آدمیت که بدون شائبه ای، کتابهای روشنگرش در لای چرخهای سانسور شاه وشیخ گیر کرد. برای چه ؟ آگاهی از آسمان نمی آید و صد سال سانسور متوالی میلیونها ایرانی را از بدیهیات زندگی محروم کرد .لذا در باره ی کمبود ها هر چه بگوئیم کم ست ولی علل این کمبود ها را نباید لاپوشانی کرد. وطایف حکومت های مدرن ست که می بایست مردم را در مشارکت اجتماعی ارتقا دهند، تا مسئولیت و وظایف فردی و اجتماعی نهادینه شود، نه مانند حکومت های عقب مانده ی ایران، قیم مابانه و موروثٍی و مادام العمر تمام سازمانهای اجتماعی را تیول شخصی خود و خانواده نمایند. هنوز در زیر صفر انتقاد از خود قرار داریم .
٣۲۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨۹
|
از : آینه
عنوان : ما باید شجاعت دیدن خود را در آینه داشته باشیم و آنرا نقد کنیم.
فرار از مسئولیت فردی و نشناختن فردیت ایرانیان عامل اصلی عقب افتادگی ما بوده است. در غرب از قرن ۱۷ به بعد فردیت و انسانگرائی باعث شد تا انسان از بند خرافات و نقش نداشتن در سرنوشت خود رها شود و سیر ترقی را بپیماید. آقای همایون درست می گوید و حرف حق از هر کسی شنیده شود باید مورد قبول قرار گیرد حال اگر بدترین دشمن ما باشد. به حرف طرف باید توجه کرد و وقتی حرف درست می زند باید سابقه اش را از آن جدا کرد. اگر با حرفش مخالفیم با منطق دلائل مخالفت خود را ارائه کنیم و نه اینکه بحث را به جایی بکشیم که هیچ ارتباطی با حرف طرف ندارد. این ضعف ما را نشان می دهد و نه قدرت ما را. مگر همایون دروغ می گوید که « ما ایرانیان در گذشته هرگز نمیتوانستیم به درون این مسائل دشوار برویم. آسانتر آن میبود که سرزنش را بر طبقات فرمانروا بار کنیم و از سهم قابل ملاحظه مردم در این معادله چشم بپوشیم.»؟ ما باید شجاعت دیدن خود را در آینه داشته باشیم و آنرا نقد کنیم.
٣۲۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨۹
|
از : بیژن محسنی
عنوان : فرق حرف و عمل
تصنیف «مرغ سحر» از آغاز تا امروز قشنگ ترین تعریف از حقاینت مردم ایران در برابر «اقتدارگرایان» مختلف می باشد.هنوز هم مردم با اشتیاق از استاد شجریان میخواهند که این تصنیف ارجمند را برایشان بخواند تا با او همسرائی کنند:
.....................................
بلبل بربسته ز کنج قفس در آی
نغمه ی آزادی نوع بشر سرا !
................................
چرا حاکمان و حامیان آنها از این ترانه ها و علی الخصوص واژه «آزادی »همیشه وحشت داشتند و دارند و از ترنم آن در محیط کار و زندگی جلوگیری می کرده و می کنند؟
٣۲۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۹
|
از : یک ایرانی
عنوان : این نوشته شما را بسیار پسندیدم.
آقای همایون گرامی،
با تمام اختلافاتی که با شما ممکن است داشته باشم ولی این نوشته شما را بسیار پسندیدم. بله، ما باید از انداختن همه تقصیرها فقط به گردن این و آن دوری کنیم و از زیر بار مسئولیت های فردی خود فرار نکنیم. تقدیر ما بدست خودمان است و نه دست دیگران و قدرت در درون خود را باید دریابیم تا احساس عجز نکنیم. وقتی این قدرت را در خود دریافتیم دست از مظلوم نمایی برخواهیم داشت و دیگر به مرثیه خوانی درباره آنچه بر ما رفت نخواهیم پرداخت. وقتی قدرت درونی خود را دریابیم دچار احساسات نخواهیم شد که هر کلاشی بتواند از این احساس ما سوء استفاده قرار دهد و سوار ما شود. آزادی بدون مسئولیت پذیری در قبال آن امکان ندارد، این درسی است که من از زندگی در غرب و از غربیها یاد گرفته ام.
٣۲۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۹
|