عنوان : باید از روزی وحشت نماییم که تروریسم بصورت «عادت وشغل» همه جا فراگیر شود
سیستم سرمایه داری در فرم غیر قابل کنترل و مهار فراملیتی سرمایه کنونی خود، مراحل و مقاطع خونینی را پشت سر گذاشت. در این پروسه «تکاملی» خود، بارها واکنش با توصل بخشنونتهای علنی، مقام و موقعیت قدرتمداری خویش را بعنوان «مادر» سیستم استثماری همانند نظرگاه «تک خدایی» و غالب شده در دنیای امروزی نشان داد. و استفاده از هر وسیله ممکنه برای دفع نظامهای «تولد یافته» از بطن خود را، که سودای «هژمونی طلبی» جهانی را داشته اند، مجاز دانست. این سیستم استعماری و استثماری همواره بفراخور زمان « ابزار» و تشکیلات لازمه برای حمله و بسط و تثبیت قدرت «اختاپوسی» خود مهیا ساخته و میسازد. عملکرد اصلی تشکیلات نظامی بعنوان ابزار اصلی حفظ سیستم سرمایه داری، گهی بصورت حمله نظامی و لشکرکشی مستقیم ، زمانی غیرمستقیم برای مستقر نمودن «دموکراسی» مورد نظر صاحبان سرمایه (کودتاهای بیشمار) ظاهر میگردد، که استفاده از هردو نوع از «دخالتها» باعث توسعه استبداد درونی جوامع مورد تهاجم را در پی داشت. دکترین جدید «ناتو» این عامل سرکوب نظامی سیستم فراملتی سرمایه، که مورد تصویب ۲۸ «کشور» دول اروپایی و غرب بعلاوه یک (اسراییل) و با «تحمل» خجالتی روسیه قرار گرفت که بر اساس آن فقط «وظیفه» دفاع از منافع سیستم فراملتی سرمایه در هر کجای جهان را بعهده دارد، که ناگفته پیداست، این امر از یکسو باعث تشدید فشار اقتصادی، سیاسی و حقوق بشری جوامعی میشود که مورد نظر تهاجم سرمایه داری نوین قرار دارند و از جانب دیگر باعث تقویت جهانی مقاومت نیروهای آزادی طلب و ضد استعماری میشود. که امروزه با واژه ناروشن «تروریست» ادغام گشته است . همانگونه که برای استقرار «دموکراسی و آزادی» در جوامع مورد تهاجم، استفاده از واژه «کودتا» اغلب با دهن های بسته در مجامع «متمدن» صورت میگرفت (کودتای نظامی و شبیه نظامی برعلیه دولتهای دموکرات وقت،ایران (۱۹۵۳ م) و شیلی (۱۹۷۳ م)) و امروزه با همان استدلال و در صدد تحمیق افکار و «وجدان» عمومی جهان با عنوان بظاهر، وظیفه «رسمی» پلیس بین المللی (ناتو) مبارزه با مقوله «تروریسم» بگونه عام با کف زدنهای نمایندگان «صلح و دموکراسی» بیان و بامضا رساندند، ولی در حقیقت وظیفه اصلی آن دفاع از منافع ذاتی سرمایه داری نوین و چپاول بیشتر از دنیای بدون «حق» دفاع از خود است. بعبارت دیگر دکترین جدید ناتو چیزی جز آماده کردن محیط «پرورش» و نشر افکار تروریستی در دنیا نیست.  اینکه واقعآ «ترور و تروریسم» در کدامین طرف معادله قرار دارد، بنقل قولی از پتر اوستینوف بسنده میکنم. وی در مصاحبه ای نکته جالبی گفت « ترور جنگ بیچارگان است و (استفاده) از جنگ، ترور ثروتمندان ».مبارزه با «تروریسم» جهانی!! تا روشن نشدن فرم و نیت آن، با توجه بشرایط امروزی جهان ناکام خواهد ماند و باید از روزی وحشت نماییم که «تروریسم» بصورت عادت و «شغل» سوداگران مرگ همه فراگیر شود و « مرضی» که مزمن بشود، علاجش بسیار سخت و درد آور برای جامعه متمدن بشری خواهد بود. علل وجودی «تروریسم» در سطح بین المللی را باید در هر دو طرف معادله جستجو کرد و تا زمان رسیدن تقسیم عادلانه «ثروت » و برخورداری از «حق» زیستن انسانها روی این زمین خاکی و متعلق بهمه ما، همواره شاهد تشدید و تداخل و مخدوش بودن مرز دو طرف سوداگران مرگ در سطوح محلی و جهانی خواهیم بود.
٣۲۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣٨۹