سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

احمد شاملو ۸۵ ساله می شود! - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مرجان محمد خانی

عنوان : مردسالاری یا غیاب زن؟و خواهش از جناب دکتر قراگوزلو
سلام جناب قراگوزلو و خسته نباشی! می خواستم ضمن تشکر قلبی از زحمات و نوشته های شما و سپاس از این که شادتر از همیشه و مصمم تر از گذشته می نویسید چند نکته و یک خواهش را با شما در میان بگذارم. شاید یادتان باشد و من در نامه ارسالی به نشانی شماعزیز تصویری از خود را نیز ضمیمه کردم تا یاد آوری آن دشوار نباشد؛ من مرجان هستم و اگر به خاط بیاورید سال ۱۳۷۸ رساله ی کارشناسی ارشد خود را پیش شما آوردم. رسالهای که در مورد " زن در شعر شاملو " بود و شما چند حاشیه بر آن نوشتید و قول دادید پس از رفع آن مشکلات و ملاحظات برای چاپ آن نیز من را کمک کنید و بعد من به دلیل رد رساله ام از سوی دانشگاه و مشکلاتی مانند خروج از کشور دیگر شما را ندیدم و نشانی شما را نداشتم و چند بار نیز به شماره شما زنگ زدم که گفتند واگذار شده. حالا می خواهم بگویم که آن رساله تکمیل شده و آیا می توانم برای مطالعه شما بفرستم؟ آیا وقت و حوصله دانشجو و دوستدار همیشه گی خود را دارید؟ سوال من این است که چرا به زنان مبارز در شعر شاملو غایب هستند؟ البته شما در همان زمان نیز جواب من را دادید و من هم قانع شدم. آیا هنوز نیز فکر می کنید که شعر شاملو به تاسی از سنت های عصر خود شعری مردانه است؟ مثلا وقتی که زنانی مانند اشرف دهقان و مرضیه اسکوئی با آن همه دلاوری خیره کننده در شعر شاملو جا ندارند و تمام فضای زنانه گی شعر به همسر شاعر ختم می شود آیا این شعر زیادی مردانه نیست؟ خواهش من این است که در صورت امکان این نکته مهم را در یک مقاله بررسی کنید. مثل همان روزها؛ هنوز و همیشه خود را شاگرد و دوستدار شما می دانم.فرانسه. تولوز.مرجان.
٣٣۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : لایت ملان خولیست

عنوان : مقاله خوبی بود
مقاله جالبی است
فقط یک سئوال شما خودتان سجا یای اخلاقی چندی برای تقی ارانی بر شمردید که از جمله آن عالم و صداق و ثابت قدم بودن بود .حالا اگر شاملو هم در داوری نسبت به ارانی با شما هم نظر بوده دیگه سروده او در رثای ارانی را سفارشی خواندن قدری بی انصافی در حق هر دو بزرگوار شاملو و ارانی است.
٣٣۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣٨۹       

    از : مسعود شفیعی

عنوان : به امید انتشار کتاب
lمقاله خوبی ست که می تواند به یک ظرفیت و روش شناسی برای نقد شعر در ایران کمک کند. با توجه به این که نقد ما به شدت فقیر است و از حوزه ابلیس و قدیس سازی فراتر نمی رود چنین نقدهایی می تواندبه جوانان بیامزد که با شعر سیاسی اجتماعی چگونه مواجه شوند و بی آن که مرعوب نام شاعر شوند شعر را نقد کنند. با سپاس.و به امید انتشار کتاب جناب قراگوزلو.
٣۲۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣٨۹       

    از : سمیرا غلامی

عنوان : با احساس خودم درود برشما
جناب قراگوزلو سلام. امید وارم شاد و سالم باشید. همین امسال دوم مرداد را به یاد می آورم که شما با از خود گذشتگی در برابر همه گروه های فشار ایسادید تا ما بتوانیم بر مزار شاملو شعر بخوانیم. شما را ستایش می کنم . در همان مراسم نیز مثل چند سال گذشته من و دوستانم خدمت شما و جناب زرافشان رسیدیم و تشکر کردیم به جان و حالا نیز بر قلم زیبای شما درود می فرستم که می تواند به گوشه یی از دلتنگی فقدان شاملوی بزرگ آرامش ببخشد. من تقریبا تمام آثار شما را خوانده ام و نمی دانستم که کتابی با این محتوا در مورد شاملو ی عزیز دارید. سوال من این است به قول شما تا وضع بر این منوال است این کتاب و آثار مشابه منتشر نخواهد شد با این وصف چرا کتاب را پی دی اف نمی کنید و برای استفاده ما دانشجویان ادبیات در نت نمی گذارید. آیا فکر می کنید ممکن است اوضاع بهتر شود و امکان انتشار آثار شما و نویسندگان آزادی خواه فراهم شود.؟ من درک و فهم سیاسی بالایی ندارم و تخصصی در مسایل سیاسی ندارم اما فکر نمی کنم کتاب های این چنینی اجازه نشر یابد و خود سانسوری نیز قاتل اثر است.سرنوشت کتاب نازلی سخن نگفت شما را ما می دانیم. خئا کند این کتاب به همان سرنوشت دچار نشود. چرا پیشنهاد دوستان کامنت گذار را نمی پذیرید و کتاب را در خارج از کشور منتشر نمی کنید؟ اگر اشتباه نکنم کتاب مدایح بی صله شاملو هم ابتدا در سوئد چاپ شد. به هر حال آرزوی من و خیلی دیگر از دانشجویان پایداری و سلامتی شماست تا بتوانید برای ما بنویسید. باز هم ممنون.
٣۲۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : ‫بزرگان تاریخ معمولاً مادران و یا پدرا‫نی بزرگتر دارند که گمنامند.
‫‫بزرگان تاریخ معمولاً مادران و یا پدرا‫نی بزرگتر دارند که گمنامند....

کسانی که تاکنون دنیا را تغییر داده و میدهند و خواهند داد آدمهای استثنایی هستند! دروغ مثل بقیه نمیگویند، مصلحتی نمی اندیشند، سیاست بازی نمیکنند، فقط برای رهایی جان خود نمیکوشند و نمینویسند و شاعری دیگران نمیکنند، مصلحتی تظاهر به یک زندگی خفقانی، سانسوری، خفت بار و ننگین تحت سلطه یک دستگاه و یا حکومت ترس و قدرت نمیکنند، بهیچوجه زیر بار خیانت برای امنیت جان و مال خود درگرو طلب عفو و بخشش و گدایی و رحم از جانب مقام مافوق، قانون ناعادل و نادرست، امرا و متولیان و ارتشیان، پزشکان و دانشمندان جیره خوار و مزدور، سپاهیان و بسیجیان جان برکف و گوش به هر فرمان سلطان و شاه قاضی، نمیروند.

ما در ایران مردان و زنان بزرگی که زیر بار زور نرفتند داریم، ولی مشکل ما همیشه تعداد وحشتناک خادمین رژیم و خائنین به این بزرگان تاریخ است. در همین مقاله ببینید یک پزشک تحصیل کرده زندان چگونه از مداوای زندانی بیمار و ضعیف خود، جهت صرف تمکین به دستور مافوق خود، چگونه قانون فردی، نادرست و ناعادل او را، به قانون عادل تر و درست تر و جهان شمول تر، حاکی از حمایت از هر بشر، خدمت و درمان هر انسان نیازمند، ترجیح میدهد. ریشه این بی عدالتی نهادینه شده و نابهنجار کجاست؟

ریشه در نحوه تربیت دوران کودکی ما‫ دارد. مردم جوان ایران اگر میخواهند ایران در سی سال دیگر تغییر کند، اگر میخواهند فرزندانی راستین و درست بپرورانند، بهتر است تا حداکثر توان از فرستادن فرزندان خود به کودکستانها و دبستانهای ایران خود داری کنند و خود به آموزش و پرورش آنان بپردازند! نمونه ها ی انسانهای تأثیرگذار این چنینی فراوانند! ایران نیاز به مردم معترض شجاع و حامی حقوق و قوانین مترقی اجتماعی دارد! ما نظیر ارانی ها، مصدق ها، کسروی ها و .... خیلی کم داریم!‫ ‫امروز بدلیل اختراع موهبت دسترسی عمومی به اینترنت در همین کشورهای لیبرال طبقاتی!، مردان و زنان بزرگ بیش از هر زمان تاریخی دیگری تأثیرگزار هستند! برای مثال

جولین ‫آسانژ، جوانی استثنایی و خارق العاده! که با هوش و اراده و استعداد و استقلال فکری و تجربه و باورهای استثنایی اش بر قلب و مغز بلیونها انسان اثر گذار و ماندگار تاریخی شد! چه زندگی پر سعادت و پر افتخاری! چه بهتر از این نوع زندگی! حتی اگر کوتاه از آب درآید؟

او این درآمد و این شد، چون طوری دیگر بار آمده!

‫پدر و مادرش عمداً او را به مدرسه نفرستادند! چون معتقد بودند مدارس شخصیت پاک اعتراضی کودکان را با زور و اجبار و تمکین و اطاعت و احترام تدریجی به معلم و مدرسه و دستگاه مدیریت مدرسه، و در واقع هر قدرت بالای سر هر انسانی، خورد کرده و اراده نه گفتن عادلانه را برای ابد از کودک میگیرند و فقط اورا به یک موجود نرم و انعطاف پذیر و خاضع و فروتن و خاشع و خاموش و نامعترض به هر قانون بی عدالتی میکنند!

آنها نمیخواستند بچه خودرا مثل خود قربانی هر نوع امکان وجود و یا پیدایش و یا بروز بی عدالتی، نقص، تمکین و احترام به هر نوع اتوریته و مقام قانونی نادرست، حتی در یک سیستم اموزشی متعلق به یکی از پیشرفته ترین حکومتهای دموکرات عصر مدرن، بکنند!

جولین کوچولو در خانه پدر و مادرش ‫به تحصیل علم پرداخت. جولین شجاعت شهامت و جسارت را از مادر خود در خانه آموخت!

مسلماً و صد ‫البته که این امر در ایران استبدادی هزاران مرتبه بدتر از غرب است! بیش از ۱۴ قرن است که هزاران مرتبه بدتر در ایران اتفاق افتاده و میافتد و روح معترض و سرکش ایرانیان در طی این مدت طولانی نسل اندر نسل بکلی کشته و مثله و نابود شده است! طوری که عموماً هر خفتی و هر ذلتی که از مافوق فرود آید باید بدون چون و چرا و در کمال ترس پذیرفت! راستی زندگی از این بی افتخار تر هم وجود دارد؟ ببینید کودکستانهای ایران را! مدارس ایران را! سازمان بسیج کودکان وابسته به سپاه جمهوری استبدادی در ایران را! آیا بغیر از اطاعت محض و گردن نهادن به هردستور و تکلیف از طرف هر مقامی بالاتر چه آموزش ‫دیگری میدهند؟ غیر از اهلی کردن و مطیع کردن و فرمانبردار الله و چهارده معصوم و ملا و معلم و پاسبان و ناظم و بعد هم ترس از هر اتوریته ای و هر لات و قلندری، چه پرورش میدهند! آیا فکر کرده ایم که بدین روش از فرزندانمان چه موجودات بی بو و خاصیتی میسازیم؟

نطفه و ریشه کنترل شخصیت ها عمدتاً در کودکستان و دبستان کاشته میشود و شکل میگیرد! ‫همه رژیم ها اول کنترل دستگاه آموزش و پرورش را در دست میگیرند تا در آینده دچار مشکلات سیاسی و اعتراضات سیاسی نشوند! تا بعدها برای کنترل جامعه مشکلی نداشته باشند! مثلاً ‫رژیم های هیتلری، استالینی، مائوئیستی، کاسترویی، انورخوجه ای، خامنه ای و غیره!

بگذریم، جولیان آسانژ کوچولو در همان محیط کوچکولوی خانه خودرا میسازد! ‫ولی چه بزرگ و خوب میسازد! تا زمانی که هنوز حتی سی ساله هم نشده، بسیار متوجه و متأثر میشود، وقتی میبیند دولت های مدعی دموکراسی یعنی تصمیم گیران اصلی سرنوشت بشریت و کره زمین امروز، همان بوش آمریکایی و بلر اروپایی و هوارد استرالیایی و بقیه شرکا، با دروغ و جعل اخبار و اسناد سری و به بهانه دموکراسی چگونه و چه راحت دروغ های بزرگ میگویند و ملتها هم به آنها اعتماد کرده و گوش میدهند و دروغهای آنها را باور میکنند! تا تا آنها هم بتوانند راحت و بیدردسر و رسماً به عراق حمله کنند!؟

جولیان خودساخته و شجاع پیش خود گفت باید کاری کرد! باید ریشه را پیدا کرد تا دیگر چنین چیزی، چنین مکر و حیله ای تکرار نشود! باید تمام اطلاعات سری شفاف شوند و مردم به آنها دسترسی داشته باشند!

‫و او به تنهایی با استفاده از تخصص منحصر بفرد خود و به یمن محیط دموکراسی مردمی اطرافش اینکار را کرد. اطلاعات متعلق به ملتهاست نه دولتها! با آرزوی توفیق و پایداری و پابرجایی ویکی لیکس و آزادی و دموکراسی مطلق مردم! و طول عمر برای یکی دیگر از خدمتگازاران صدیق بشریت و تمام بزرگان و آزادیخواهان دنیا که که ابتدا زندگی خودشان را الگوی تشخیص درست از نادرست قرار میدهند!
٣۲۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۹       

    از : میترا حمید زاده

عنوان : پیشنهاد به محمد قراگوزلو
مقاله ی خوب و آموزنده ای ست که نثر آن به شدت زیباست و محتوای آن از نظر روش شناسی چند نکته مهم را آموزش می دهد. یکم این نکته که تاریخ را می توان از روی سند دیگری که همان شعر و ادبیات باشد نوشت. دیگر اینکه نقد شعر را از حالت انتزاعی به حوزه ای کاملا عینی می کشد و .... درکی واقعی از یک مبارز بزرگ کمونیست ارائه می دهد. من به محمد قراگوزلوی عزیزم پیشنهاد می کنم که اگر ممکن است کتاب خود را در خارج از کشور منتشر کند. برای این کار من و دوستانم از هیچ کمکی دریغ نخواهیم کرد. برای ایشان نیز به زودی نامه خواهیم نوشت و امکانات خود را در میان خواهیم گذاشت. در ایران باید کتاب مفاتیح چاپ شود و نه درد مشترک. کسانی که درد خلق ندارند چگونه ممکن است به این آثار اجازه نشر بدهند. با تشکر از آقای قراگوزلو و سایت خوب اخبار روز.
سمانه لبافیه. ثریا اصفهانی.شیده اسفندیاری.طاهره خوشرو.ملکه تقی زاده و چند تن دیگر از جمع دوست داران احمد شاملو و فروغ فرخزاد
٣۲۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۹       

    از : حسن حسنی

عنوان : عوامفریبی
این شعر شاملو یکی از توخالی ترین و بی محتواترین اشعار او ست.
دشمنی انتزاعی ـ مثل همیشه ـ اختراع می شود و بعد شاعر از خودراضی دست به لشکرکشی می زند:
تو نمی دانی فلانی کیست، بهمانی چیست!
یعنی شاملو می داند. شاملوئی که به قول خودش از فلسفه هیچ چیز نمی داند، ادعای همه چیزدانی در باره ژرژ پولیتسر می کند.
شاملوئی که تا آخر عمرش کتاب پیامبران فاشیسم از نیچه تا یاسپرس روی میزش است، به رضاشاه حمله می برد و خود را به پولیتسر و ارانی می چسباند.
شاملو همانقدر طرفدار ارانی و حزب کمونیست ایران بوده است که دکتر قراگوزلو طرفدار کمونیسم و حزب توده است. با عرض معذرت
٣۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۹       

    از : مریم بیگ زاده

عنوان : مدایح بی صله
شناخت شاملو از روی ممدوحنانش وجه بارزی از نقد ادبی ست که لوسین گلمن و گئورگ لوکاچ ب آن تاکید ورزیده اند و انصافن جناب قراگوزلو از پس این امر به خوبی بر آمده . هم یاد شاملو پاس داشته شده و هم از مبارزی بزرگ وصف حال شده. دست مریزادو خسته نباشید.
٣۲۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۹       

    از : احمد آذربایجانی

عنوان : چه ربطی دارد؟
من که بقول «مشهدی عباد» تاریخ نادری را تا نیمه خوانده ام، بالاخره از این نوشته سر در نیاوردم. بمناسبت ۸۵ سالگی تولد شاملو درباره دکتر تقی ارانی، آنهم مغشوش. اگر از این راز سر درآوردید لطفا مرا هم راهنمایی کنید.
٣۲۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست