سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سنگسار، همیشه با اولین سنگ آغاز می شود - اکبر کرمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اکبر کرمی

عنوان : «ای برادر تو همه اندیشه ای»
با درود و مهر و سپاس از پی گیری شما خواننده ی گرامی (حق)
و پوزش بسیار از تاخیر فراوان در پاسخ گویی؛ متاسفانه من این نقد و پرسش را همین امروز که پاسخ ان را می دهم اتفاقی مشاهده کرده ام.

در پاسخ سرکار خانم الهه ی بقراط دست کم چند لغزش دیده می شود.
یکم. تفکیک و تمایز آدمی از باورها و داوری هایش نه ممکن است و مطلوب. همه دعوا بر سر باورها و داوری های آدمیان است.
دوم. "محترم بودن" غیر از "درست بودن" است. محترم بودن یک ضرورت پیشینی است برای هر توافق پایداری، در حالی که "درست بودن" نتیجه ی انطباق با توافقات پیشین است. در نتیجه می توان در حالی که با باور و داوری ای موافق نیستم به آن باور و داوری و صاحب آن احترام بگذاریم. بدون احترام گذاشتن به مخالفان خود چه گونه می توانیم با ان ها مذاکره و سازش کنیم؟ و بدون سازش چگونه می توان قانون گذاشت و حقوق بشر داشت؟ بدون احترام گذاشتن به دیگری و باورها و داوری هایش صلحی نخواهیم داشت.
سوم. نمونه هایی که ایشان در پاسخ خود آورده اند حکایت لغزش بالاست که از عدم تفکیک شرایط پسینی و پیشینی آب می خورد. وقتی توافق و قانونی باشد البته که روشن است باید مطابق قانون و توافق عمل کرد و حکم داد. با این همه نباید فراموش کرد که "محترم بودن" متفاوت است از "قانونی بودن" و قانونی بودن هم متفاوت از "درست بودن" و "منصفانه بودن" است.
این نکات را در مقالات دیگر مفصل آورده ام از جمله در "گفت و گو با دیگری"
۶٣٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹٣       

    از : حق

عنوان : تا کی باید صبر کنیم
آقای کرمی محترم، تا کی باید صبر کنیم تا پاسخ تان را به پرسشهایمان دریافت کنیم؟ اگر خیال پاسخگویی ندارید بما بگویید تا بیخودی به انتظار پاسختان ننشینیم.
٣٣۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : من درباره اینکه باید به هر عقیده ای احترام گذاشت یا نه، با خانم بقراط موافق و با آقای کرمی مخالفم
پاسخی که از خانم الاهه بقراط در رابطه با این مقاله آقای کرمی دریافت کردم بسیار قانع کننده و صریح در مورد موضع ایشان است که در بخش نظر کیهان لندن دیده می شود و بقرار زیر است:-

۶ دی

«نام: الاهه بقراط

موضوع: نظر شماره ۱۰، حق، درباره نقد «من به هر اندیشه ای احترام نمی گذارم»

خواننده عزیز، جناب حق، من در مقاله خود به روشنی و با یک نمونه واقعی از انتخابات آلمان و جایگاه راست افراطی و نازی ها در این کشور توضیح دادم چه می اندیشم و چرا به هر اندیشه ای احترام نمی گذارم و آنها کدام هستند. بله، من بارها نوشته و گفته ام که برخی روشنفکران ایران در بدفهمی، کژفهمی و تحریف مفاهیم از جمله دمکراسی، لیبرالیسم و حتا حقوق بشر و بسیاری مفاهیم دیگر مانند قدرت، دولت، احزاب، فعالیت های صنفی، اصلاح، انقلاب و... نقش ویرانگری داشته و دارند.

در مورد مقاله «سنگسار همیشه با اولین سنگ آغاز می شود» از آقای دکتر اکبر کرمی که در سایتی منتشر شده که متأسفانه منبع مقاله من نیست، باید بگویم ایشان عنوانی را برای نظر خود انتخاب کرده که درست نیست زیرا سنگسار با اولین سنگ آغاز نمی شود بلکه در اندیشه و شریعتی شروع می شود که آن را مقرر داشته است و در حکمی ادامه می یابد که توسط قاضی شرع صادر می گردد! سنگی که پرتاب می شود، فقط ابزار اجرایی یک اندیشه به غایت ضدانسانی است که من به آن احترام نمی گذارم ولی بنا به منطق آقای کرمی باید به آن احترام گذاشت! (درباره «اولین سنگ» که یک اسطوره مذهبی است یادآوری می کنم داستانی که در «کتاب مقدس» به عیسا مسیح در سنگسار مریم مجدلیه یا ماریا ماگدالنا نسبت داده می شود این است که وی برای جلوگیری از سنگسار وی می گوید: اولین سنگ را کسی بزند که گناهی نکرده باشد! و به این ترتیب مریم مجدلیه را از مرگ نجات می دهد)

گمان می کنم تفاوت بین «اندیشه» و «انسان» از یک سو و «حقوق» و «احترام» از سوی دیگر، از جمله در نوشته آقای کرمی به جای یکدیگر گرفته می شود. تفاوت هست بین اندیشه ای که به آن احترام گذاشته نمی شود و حقوق انسانی آن فردی که حامل این اندیشه است. آن انسان حقوقی دارد که باید به آن حقوق احترام گذاشت. به تریبونال های بین المللی نگاه کنید که برای محاکمه افرادی برگزار می شود که در مقام و مسئولیت های متفاوت، جنایت کرده اند. آنها را محاکمه نمی کنند تا با «احترام» به اندیشه آنها، مجازاتشان کنند! آنها را محاکمه و مجازات می کنند زیرا اندیشه هایشان جنایت ها آفریده است. محاکمه ای که اگر عمر سران جمهوری اسلامی کفاف دهد، در انتظار آنان نیز خواهد بود. آیا بیشتر و روشن تر از این می توان گفت چرا من به هر اندیشه ای احترام نمی گذارم؟!»

آقای کرمی محترم، آیا شما هنوز معتقدید که به هر اندیشه ای باید احترام گذاشت یا باید اندیشه ها را اول با معیارهای منشور جهانی حقوق بشر سنجید که در واکنش به تلخ ترین تجارب تاریخی بشریت مثل حزب نازی هیتلر بوجود آمد؟ امیدوارم همانطور که خانم بقراط بمن پاسخ دادند از شما هم پاسخی دریافت کنم.

من درباره اینکه باید به هر عقیده ای احترام گذاشت یا نه، با خانم بقراط موافق و با آقای کرمی مخالفم.
٣٣٣۷۶ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : آقای کرمی، من با الاهه بقراط موافقم که نباید به هر باوری احترام گذاشت. ثابت شده است که هر باوری قابل احترام نیست. تاریخ را ورق بزنید.
آیا باور به افکار هیتلر و موسولینی و استالین و پل پات و خمینی و خامنه ای و خلخالی .... قابل احترام بود و باید در قرن ۲۱ هم باشد؟

آیا باور به عقایدی که دختران ۹ ساله را به عقد مردان هوسباز و مریض جنسی در جهان اسلام درمی آورد قابل احترام باید باشد در حالیکه در غرب جرم های سنگین علیه کودکان محسوب می شود و مجرم بچه باز به زندانها و تیمارستانها روانه می شوند؟

آیا باور به اعدام انسانها به هر طریقی، قطع اعضاء بدن انسانها، کور کردن بوسیله پاشیدن اسید در چشمان و یا از کاسه درآوردن چشمان مردم، سنگسار، از کوه پرتاب کردن دگرباشان ... باید محترم محسوب شوند و یا اینکه با آنها به جد مبارزه شود؟

هر عقیده و باوری قابل احترام نیست چون دامنه اش از حدود شخص باورمند تجاوز می کند و به حریم دیگران و بویژه زنان و کودکان کشیده می شود. بعنوان انسان ما حق نداریم از مقوله آزادی بیان و اندیشه سوء استفاده کرده و در برابر متجاوزان منفعل عمل کنیم و خود را تبرئه کنیم و برای خود احترام قائل شویم که به افکار و عقاید دیگران احترام گذاشته ایم. آزادی بیان و اندیشه مثل هر آزادی دیگری حد و حدود خود را دارد. ما تا آنجا آزادیم که به آزادی دیگران صدمه ای وارد نکنیم. وقتی زنی از روی ناتوانی مالی به صیغه مردی درمی آید و یا دختر بچه ی ۹ ساله ای را که باید با عروسک هایش بازی کند را پدر و مادری برای تجاوز به خانه مردی می فرستند اعمالی شنیع هستند که از افکاری کثیف و روان پریش نشأت یافته است که اصلا قابل احترام نیست و نباید باشد.

آقای کرمی، من با الاهه بقراط موافقم که نباید به هر باوری احترام گذاشت. ثابت شده است که هر باوری قابل احترام نیست. تاریخ را ورق بزنید.

دگر اندیشی را با اندیشه های مریض و تجاوزگرانه به حقوق دیگران اشتباه نگیریم. آزادی حد و حدود دارد و معنی آزادی هرج و مرج نیست.
٣٣٣٣۴ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۹       

    از : اکبر کرمی

عنوان : پاسخ به یک دوست ناشناس
۱- تفکیک فرد از عقیده اش در واقع غیر ممکن است و ما چیزی نیستیم جز باورهایمان.
۲- احترام به عقاید و باورهای دیگران منافاتی با گفت و گو و نقد آرا و بارورهای دیگران ندارد، حتا به عکس پرداختن به باورها و آرای دیگران خود نشانه احترام به آن ها و باورهایشان است.
۳- احترام به باورها و داوری های دیگران اتفاقن راه مناسب ادامه ی گفت و گو و دور شدن از جنگ و ناسازگاری است؛ به محض آن که باوری یا صاحب باوری از احترام لازم بی بهره شود، گفت و گو پایان می یابد و جنگ شروع می شود.
۴- رفتارهای ما در واقع ادامه ی گفتارهای ما هستند؛ ما اگر نتوانیم به دیگران و باورهایشان احترام بگذاریم، در واقع نمی توانیم با آن ها مدارا پیشه کنیم و به گونه ای برابر روبرو گردیم.
۵- توزیع آرا و باورهای آدمیان از منهنی توزیع نرمال پیروی می کند؛ در نتیجه داوری کردن بر این منحنی، همیشه امری توافقی و دمکراتیک است و نمی تواند در توزیع شان و آزادی و ... مورد بهره برداری قرار بگیرد.
۶- است های علمی و اخلاقی رایطه ی مستقیمی با باید های حقوقی ندارند؛ بنابر این می توان در جهت پاسداشت صلح و برادری حق ناحق بودن و حق خطا کردن را به رسمیت شناخت و در نتیجه به همه ی باورها و داوری ها احترام گذاشت.
۷- متاسفانه همیشه برای کسانی که اقدام به انداختن سنگ می کنند، انداختن سنگ قابل توجیح است. اما این دلیل نمی شود ما با انداختن سنگ موافق باشیم. اگر با خشونت موافق نیستم ان را باید در ریشه هایش بکاویم و خشک کنیم.
۸- اگر بخواهیم به "ارج شناسی جدید" و لوازم آن پشت کنیم باید از بسیاری از دستاوردهای مدرن بگذریم.
به این لیست هنوز می توان افزود و من به جهت پرهیز از اطاله ی کلام از ان ها می گذرم و ادامه ی این گفت و گو را به وقتی و جایی دیگر می گذارم.
با احترام و مهر
اکبر کرمی
٣٣٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۹       

    از : مبهوت

عنوان : احترام به عقیده یا به صاحب عقیده؟
این جمله به گوش همه ما آشنا است: "عقیده هر کسی برای خودش محترم است!" افراد مبادی آداب بسیاری برای نشان دادن آزاد منشی خود، و گاه برای طفره رفتن از مباحثه و مجادله با دیگراندیشان، به این قبیل جملات پناه می برند.
اگر کمی در این بدیهه گویی دقیق شویم متوجه می شودیم که گوینده این جمله عملا" هیچ چیزی نگفته است. از این "این همان گویی" (tautology)، چیزی دیگری بر نمی آید جز آن که هر کسی افکار خودش را مطلقا" قبول دارد و دوست ندارد دیگران بر باورهایش عیب بگذارند. ناسیونالیسم برای ناسیونالیست محترم است، فاشیسم برای فاشیست، راسیسم برای راسیست، کمونیسم برای کمونیست، و فلان ایسم برای فلان ایست!
برداشت دیگری هم از جمله بالا می توان کرد، به این صورت که "عقیده هر کسی به خودی خود محترم است". یعنی تمام ایسم هایی که برشمردیم، به اضافه تمام اعتقادات و باورهای مردم در سرتاسر دنیا و در تمام اعصار تاریخ، به شمول خرافات مذهبی و غیر مذهبی بی شماری که توسط مبلغان این تفکرات پراکنده شده اند، حرمت خود را دارند و نباید به حریم مقدس آنها بی احترامی شود.
آقای دکتر کرمی در مقاله خود دو پرسش را به مقایسه گذاشته اند: "محترم بودن یک باور یا فکر" و "درست بودن هر فکر و باور". تشخیص درستی فکر را امری کارشناسانه دانسته و از صلح و عدالت و آرادی به "برابری در داوری" می رسد و بر این گمان است که ((به "هر" اندشه ای احترام نگذاشتن)) معادل دامن زدن به جنگ و نابرادری است.
مایلم به جای توقف بر سر دوراهی بالا، دوگانه دیگری را مطرح کنم: آیا باید به "عقیده" احترام گذاشت یا به "صاحب عقیده"؟
انسان ها برای آن که بتوانند در کنار یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنند به احترام متقابل نیازمندند. دموکراسی، آزادی بیان، تکثر فکری، آزادی تشکل و مطبوعات، آزادی دینی و بی دینی، و بالاخره مدارای اجتماعی. این آزادی ها شامل نشر افکار متناقض هم می شود و درستی یا نادرستی اندیشه ها نمی تواند به عنوان معیار آزادی یا ممنوعیت اشاعه عقاید قرار بگیرد. عقیده ای که برای یکی درست است برای دیگری خطا است. هر کس با سنگ ترازوی خود (که خود از ریشه های اجتماعی، طبقاتی، روان شناختی و .. در طول زندگی فردی اش نشات گرفته) به سنجش اندشه ها می پردازد و هر کدام را ارزش گزاری می کند (مثبت یا منفی - مفید یا مضر - خوب یا ید با درجاتی که خودش تشخیص می دهد).
اما آیا وجود این همه تنوع در طرز فکرها و ضرورت مدارای اجتماعی با صاحبان عقاید مختلف به این معنی است که نمی توانیم یا نباید در باره اندیشه ها به داوری نشست و برخی را به برخی دیگر ترجیح داد؟
آیا می توانیم به عنوان مثال برای عقیده برتری نژادی احترام قائل باشیم و اگر کسی به ما گفت :سفید پوستان نژاد برتری را تشکیل می دهند و سیاه پوستان دارای نژاد پست تری هستند و بایستی بردگی سفید پوستان را بپذیرند؛ در جواب بگوییم: "عقیده شما محترم است" و بدون برخورد نظری به مطلب دیگری بپردازیم؟
آیا می توان در باره فاشیسم سکوت کرد و به نئونازی ها یا یهودی ستیزان گفت : "افکار شما قابل احترام است، ما نمی خواهیم به آن ایدئولوژی که در طول جنگ دوم جهانی کوره های آدم پزی را دایر کرد و باعث کشتار میلیون ها تن و ویرانی اروپا و بخش های دیگری از جهان شد بی احترامی کنیم" و به بهانه برابری و صلح و برادری این گونه افکار را با اندیشه های انسان دوستانه هم سنگ دانست.
آیا می توانیم به عقایدی که امثال مصباح یزدی تبلغ می کنند، به اندیشه ولایت فقیه، به تبعیضات اعتقادی، جنسی و .. احترام بگذاریم؟ و اگر احترام نگذاشتیم به انداختن نخستین یا چندمین سنگ به سوی انسانیت متهم نشویم!
علاوه بر معیارهای شخصی و گروهی، فلسفی و ایدئولوژیک، معیارهای دیگری برگرفته از عرف و تاریخ و تجربه انسان ها وجود دارد که بر تبلیغات اندیشه ها ارزش گزاری می کند و باعث می شود که مثلا در آلمان افکار نئونازی ها به دلیل تمام جنایاتی که پدران معنوی شان در طول جنگ دوم جهانی مرتکب شده اند نه تنها اعتبار و احترامی در جامعه مدرن آلمان نداشته باشند بلکه منفور و مطرود روشنفکران و آزاداندیشان باشند.
آقای کرمی می گویند: "اگر داشتن هر اندیشه آزاد باشد، آنگاه باید هر اندیشه ای محترم باشد ". به گمان من داشتن هر اندیشه ای باید آزاد باشد، اما شخصا" نمی توانم با گونه های خاصی از این اندیشه ها کنار بیایم و به آنها احترام بگذارم. به عکس مقابله فکری با آنها (و نه سنگ پرانی) را توصیه می کنم.
٣٣٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹       

    از : محمد کلایی

عنوان : کلاه از سر بر می دارم
این مقاله بسیار بسیار زیباست و خواندنش را به همه ایرانیان توصیه می کنم
و امیدوارم الهه بقراط پاسخ درخوری به این مقاله بدهد. از دکتر کرمی و سایت اخبار روز متشکرم که ما را به این نوشته فاخر مهیمان کردند.
٣٣۲٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست