سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرصتها و چالش های
استقرار دمکراسی و فدرالیسم در ایران
- میرو علی یار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اوختای اوغوزلو اوختای اوغوزلو

عنوان : اصالت ایرانی
همت پانتورکیست ها در بند کردن به هر چیز با اصالت ایرانی و یا یاد اور گذشته ی غنی ایران و یا هر چی که رنگ و یا ترکیبی از پارسی به همراه داشته باشد ستودنیست.
رابطه ی پانتورکیست ها و تنفرشان از پارس و ایران و شدت و حدتش دقیقا مثل رابطه ی القاعده و تنفر ان از غرب و کفار و امریکا و شدت و حدت ان می باشد.
البته همچیز در مورد پارسیان دروغ است ولی وجود پنجاه میلیون ازربایجانی اصل اغوز به رهبری رفیق عیلوف عین حق و حقیقت می باشد.
٣٣۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : یک پرسش از میرو علی یار
نویسنده بدون ذکر نام شخصیت ها و سازمانها اعلام می کند که «شمار قابل توجهی از سازمانها و شخصیتهای فارس زبان به‌ ضرورت حل مسئله‌ ملیتها پی برده‌اند و فدرالیسم را، البته‌ از دیدگاه خود، بعنوان یک راه حل میپذیرند و یا برایشان قابل بحث است.». لطفا اینها را هر چه زودتر معرفی کنید تا ما خودمان جستجو کنیم و خودمان نتیجه گیری کنیم بجای آنکه شما از ما انتظار داشته باشید که چون شما چیزی می گویید ما باید بدون هیچ شکی حرفتان را بپذیریم. همانطور که خودتان پذیرفته اید درصد سواد و تحصیلات عالیه در ایران بالاست. شما باید بدانید که برخلاف گذشته چنین جامعه ی جوان و تحصیلکرده ای دیگر با فقط رفتن افراد به بالای منبر و فقط حرف شنوی از آنها بدون به چالش گرفتن آنها قانع نمی شود.

موارد نادرست بسیاری در گفته های میرو علی یار هست که باید به مورد به مورد آن پرداخته شود ولی اول من پاسخ پرسشم را در بالا از او می خواهم.
٣٣۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : چوب «حراج»موجودیت ایران در سمینارهای «فرمایشی» استعماری
دوعاملی که همواره در تاریخ ایران دوش بدوش هم برعلیه استقلال، منافع و حاکمیت مردم ایران تاثر گذار بودند، عبارتند از حاکمان سرسپرده و جنایتکار وقت و «احزاب» و «حرکتهای» قومی مشکوک و مواجب بگیر محلی. «اسناد» منتشر شده اخیر در "سمینار در باره فدرالیسم سویس“ در تطابق کامل با دکترین حاکمیان مذهبی و ضد ایرانی جمهوری اسلامی قرار دارد. نویسنده بدون هیچکونه توضحیی بیان مینماید که «بخشی از هر یک از ملیتهای غیرفارس در خارج از مرزهای ایران دارای کشور مستقل خود هستند. برخی از جریانها با آگاهی از نارضایتی وسیع ملیتهای تحت ستم، نگرانند در صورت گشایش فضا و پیش آمدن فرصت، ملیتها از ایران جدا شده و به بخشهای دیگر خود در خارج ایران میپیوندند». ایشان بدلیل دارا بودن چنین «آرزویی» و یا شاید بدلایلی «اخلاقی» مراعات میکنند و یا شاید شهامت نگارش آنرا ندارد که بنویسد، آن بخشهای که از ملیتهای «غیرفارس» در خارج از محدوده ایران وجود دارند،توسط استعمارگران و جانشینان سیستم فاشیستی از بدنه اصلی ایران جدا شده اند و آنهم بدستیاری پاره ای از مزدوران داخلی «قومی» داخل. اگر جنگ «چالدران» توسط دولت عثمانی منجر بجدایی بخش وسیعی از مناطق کردستان ایران گشت و بعد ازجنگ جهانی دوم توسط استعمارگر کهنه کار بعنوان غنایم جنگی آن بخش از کردستان پاره پاره شده و «جزو» دیاری از سری نقشه جدید جهان در آمده است، باعث و بانی آن «ناسونالیسم فارسی» نبود و پادشاهان قاجار هم «فارس» نبودند. و در مورد آذربایجان هم بهمین منوال، مردمی از دیار ایران که بعد از سلطه ترکان سلجوقی «ترک زبان» گشته ، توسط نظام و دولت پوشالی وقت و بدستیاری عوامل داخلی در قرار دادهای فاشیستی زمان خود از بدنه اصلی ایران بعنوان غنایم جنگی جدا گشته اند.و در ادامه آن میتوان در مورد سیستان و بلوچستان، ترکمنستان و غیره بسط داد (مرا متهم نکنید که خوشباورانه مثل شما خواهان «برگشت» آندیار بایران را دارم). نویسنده مقاله و شرکاء بخیال خامشان، میتوانند چوب «حراج» بموجودیت ایران را بعنوان یک کشور با دارا بودن سابقه طولانی تمدن و تاریخ در یکی از تفریحگاههای خوش آب و هوای سویس در «سمیناری» بزنند. آوردن سیستم «فدرالی» عراق توسط قاتلین بیش از هفصدهزار عراقی، الگوی خوبی و میمونی برای شما نخواهد بود. نویسنده مدعی است که «در واقع جریانهای ناسیونالیستی منکر هویت ملیتهای غیرفارس تجزیه طلبان واقعی هستند». باعتقادم جریانهای «قوم گرایی» از نوع این قماش آقایان و آنهم متاثر از سیاست خاص جهانی، منکر دموکراسی و آزادیخواهی و در نهایت «فعالیت» آنان بیشتر برای وابستگی جامعه است. آیا کردهای شمال عراق بدون وابستگی میتوانستند عراق را «تجزیه» و منابع عمومی مردم عراق را بحامیانشان ببخشند؟ شما این راه دریوزگی را نروید که در شان ایرانیهای آزادمنش نیست.
٣٣۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست