از : حق
عنوان : علی ابن ابی طالب مسلمان در یکروز ۷۰۰ نفر را از لب تیغ گذراند و خمینی گجستک اینرا بعنوان یک راهکار صد در صد اسلامی در سال ۵۷ برای ملت ایران تجویز کرد. هر دو هم شبها راحت می خوابیدند، وجدان و انسانیت اسلامی یعنی این. از این علی بیرحم مسلمانتر کیست؟
آقای شافعه محترم، پاراگراف دوم آخرین نظر شما گویای اندیشه ی به غایت ضد انسانی و خطرناک شماست. منظورم موضع شما در قبال قصاص است، وای بر جامعه ای که حکومتی یا دین و مذهبی که جوابش به جنایتی که یک تبهکار روان پریش، دینخو، متحجر و زشت خو می کند را با همان قسی القلبی خود انجام دهد و خم به ابرو نیاورد. در اینصورت جنایتی که آن شخص کرده است را دولت رسما انجام می دهد یعنی جنایت را رسمی و حکومتی می کند. این چه برداشت ناهنجاری از عدالت است که کار غلط را با اجرای همان غلط جبران کردن؟ چه تفاوتی بین آن فرد جنایتکار در جامعه و حکومتگران در چنین جامعه ای وجود دارد؟ خون را با خون شستن عدالت نیست بلکه بی عدالتی محض و انتقامجویی و کینه توزی و کینه ورزی و کمال توحش است. شما خیال می کنید وقتی رژیم آدمکشی را می خواهد بدار بیاویزد کار درستی می کند و شما مثل رژیم خانواده مقتول را تشویق می کنید تا در محل اعدام حاضر شوند، حتی بچه ها، و چهارپایه را از زیر پای قاتل بیرون بکشند. در مورد اسید پاشی به سر صورت هم هم با رژیم موافقید و حتما حق قربانی و یا خانواده اش دانید که برای برقراری عدالت کامل اسید را به سر و صورت مجرم بپاشند!!! این چه دینی است که شما دارید که از قربانی یک جرم تبهکار می سازد و فرهنگ توحش را در جامعه گسترش می دهد تا هیچ عیبی در آن نبیند؟ آقای محترم، اگر با اجرای قصاص شما و امثال شما قرار بود از تعداد جرمها کاسته شود پس چرا ایران با بالاترین ارقام قصاص و اعدام و شکنجه و زندان و شلاق و سنگسار نسبت به جمعیت خود در جهان بالاترین ارقام را در جرم و جنایت دارد، آقای شافعه؟ چرا مردم «ادب» نشدند؟ در اروپا اعدام و شکنجه و قصاص ... نیست و درصد جرم کم است، بروید دنبال کنید چرا اینچنین است. در ضمن من عمدا سنگسار را در نظرات گذشته نیاوردم که برای شما دستکی شود. یا اینحال شما با مغلطه سر و کار دارید و جا اندازی. آقای محترم، حکومت و دینی حتی از نوع سبز علوی آن به توحش دامن می زند و بی فرهنگی و توحش را در جامعه گسترش می دهد و تمدن و حقوق شهروندی را اصلا برنمی تابد. شما به مضرات الکل و قمار بیشتر توجه دارید و دل برای قربانیانش دل می سوزانید که در مقایسه با مضرات جسمی و روحی ای که قصاص و دیگر دستورات اسلامی شما به جامعه وارد می کنند هیچ اند، هیچ. یکی الکل می خورد ولی دیگری خون می خورد و خون می ریزد. این کجا و آن کجا!!! این اندیشه های دینی و مذهبی هیچ تفاوتی با اندیشه های بیمارگونه و توحش گرای هیتلر ندارند و قابل پشیزی احترام نیستند. انسان و انسانگراها عدالت را در اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر می بینند که هم شما با این افکارتان از دست خودتان در امان باشید و هم من از دست شما و امثال موسوی ها. خیر پیش، اما نه با موازین اسلامی بلکه با موازین منشور سکولار جهانی حقوق بشر.
علی ابن ابی طالب مسلمان در یکروز ۷۰۰ نفر را از لب تیغ گذراند و خمینی گجستک مسلمان اینرا بعنوان یک راهکار صد در صد اسلامی در سال ۵۷ برای ملت ایران تجویز کرد. هر دو هم شبها راحت می خوابیدند، وجدان و انسانیت اسلامی یعنی این. از این علی بیرحم مسلمانتر کیست؟
رفراندوم پیشنهادی شما درباره اینکه قصاص باشد یا نباشد کتابی می طلبد. عجب پیشنهادی برای یک رفراندوم!!! شما چه مشکلی با منشور جهانی حقوق بشر دارید؟
٣۴۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : شافعه وتری
عنوان : لا اکراه فی الدین یعنی حکومتی تحت عنوان دین ممنوع
کی حکومتی به نام مذهب در قرآن مبین تجویز شده است . لا اکراه فی الدین یعنی هیچ اجباری در اجرای دین نیست پس چه دلیلی دارد که معلوم الحال هائی بخواهند تحت پوشش مذهب بر مردم حکومت کنند ؟ به جز آنکه به قول شما دین برایشان بهانه ای باشد برای توجیه آزار رساندن به مردم . که به راحتی با برچسب زدن دمار از روزگار مردم در آورند. قرآن حکیم کجا به سنگ سار کردن توصیه کرده جز آنکه فرموده اقوامی بوده اند که پیغمبرانشان را تهدید به سنگ سار میکرده اند (سوره ۳۶ آیه ۱۸). در مورد قطع دست و پا گفته است که فرعون ساحرانی را که به موسی (ع) ایمان آورده بودند را به چنین کیفری رساند( سوره ۷ آیه ی ۱۲۴ ) ( سوره ی ۲۰ ایه ی ۷۱) ( سوره ۲۶ آیه ی ۴۹). فضولی در کار مردم نه تنها توصیه نشده بلکه به شدّت نهی شده است ( سوره ۴۹ آیه ۱۲) . این جمهوری اسلامی است (نه اسلام) که فضولی را توصیه کرده، مثل خمینی که ادعای ارتش ۳۶ میلیونی داشت ومیخواست همه را به جان هم اندازد تا همسایه از فضولی همسایه در امان نباشد چه رسد به آن سازمانهای عریض و طویلش.
در اسلام کی به برده داری توصیه شده مگر انقلاب موسی(ع) علیه فرعون جهت آزادی بنی اسرائیل ازبردگی نبود. حتّی به جز راه حل انقلابی ، را ه حل اقتصادی نیز جهت آزاد سازی برده ها در قرآن حکیم توصیه شده است. درمورد قصاص باید بگویم اگر در کشورم حکومتی دموکراتیک وجود داشت آنگاه پیشنهاد قصاص قرآن را مورد رفراندم قرار میداد حتماً به آن رأی مثبت میدادم زیرا به عنوان مثال دخترکی که صورتش را با اسید سوزانده و چشمانش را کور کرده اند باید این حق داشته باشد که یا ببخشد یا همانطور که کورش کرده اند کور کند. در اینصورت کمتر کسی در فرآیندهای ناشی از حسادت و بی وجدانی دچار چنین مصیبتائی میشد "قصاص برای حیات است(سوره ۲ آیه ۱۷۹) " نه ضد آن.
٣۴۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حق
عنوان : زرتشت کجا و محمد کجا!!!
آقای شافعه ای محترم،
من مشکلی با آن مسلمانی ندارم که دین و مذهبش را فقط برای خودش نگه می دارد ولی به محض اینکه همین مسلمان بخود حق دهد که به بهانه نهی از منکر و دیگر دستورات دینی اش به کار دیگران فضولی کند و زور بگوید و انتظار داشته باشد همه مثل او مسلمانی فضول و زورگو باشند من با او مشکل جدی پیدا می کنم. ایران بدست این مسلمانان فضول، پررو، انسان ستیز و ایران ستیز افتاده است که ۳۲ سالست با دین و مذهبشان دمار از روزگار ما مردم و کشورمان درآورده اند. به کسی چه که دین و مذهب مردم چیست، مگر ما فضولیم، مگر ما حق داریم عقایدمان را بزور سر نیزه در حلقوم دیگران فرو کنیم؟ مگر آنکه فضولی روان پریش باشیم، مگر آنکه سایکوپات باشیم که بدنبال بهانه ای برای توجیه آزار رساندن به دیگرانیم یا آنقدر نادان باشیم که باور کنیم که بدون فضولی در کار دیگر و آزار رساندن به دیگران به بهشت موعود و حوریان ۶ متری اش دست پیدا نمی کنیم.
شما از مضرات الکل سخن می گویید. مگر من گفتم همه بروند الکلی شوند؟ تازه اگر هم بگویم دیگران چرا باید انقدر احمق باشند که به حرف من گوش کنند؟ مگر خودشان فاقد عقل هستند؟ شما چرا از مضرات دستورات انسان ستیزی که در قرآن است سخن نمی گویید مثل دست و پا قطع کردن، چشم درآوردن، از کوه پرتاب کردن، شلاق، گردن زدن، کتک زدن زنان، تجاوز به دختران ۹ ساله، برده داری و برده فروشی، فحشای اسلامی چند همسری و صیغه بازی....؟ شما اول باید غصه مردم آزاری ها (بویژه زن و دختر بچه آزاری) و نقص عضو کردن های اسلامی را بخورید بعد نگران مضراتی باشید که الکل برای مردم دارد. کجا زرتشت چنین قوانین زشتی را تجویز کرده است؟ کجا می گوید بکار دیگران فضولی کنید و هر کس گفتار و کردار و اندیشه نیک نداشت پدرش را در بیاورید؟ کجا زرتشت می گوید تفتیش عقاید مجاز است یا هر کسی زرتشتی نیست کافر است و جان و مال و ناموسش بر شما حلال است؟ کجا زرتشت گفته یا زرتشتی شوید یا جزیه یا مرگ؟ در کدام گفته زرتشت ذره ای افکار فاشیستی اسلام را می بینید که بگوید مکتب زرتشت برتر از هر مکتب دیگر است؟ من سطحی هستم یا آن اسلام و پیروانش که به دستور قرآن و حدیث شان اعمال ضد انسانی آنرا قبول می کنند و جرئت نمی کنند که به آن شک کنند و با وارد کردن اتهامات مسخره ی اسلامی خود مثل محارب با خدا، مفسد فی الارض، زنای محصنه، لواط و ... انسان کشی و نسل کشی می کنند؟ این دین، چون اسلام و مسلمان را برتر از هر دین دیگر و پیروان ادیان دیگر و بی دینان می داند یک دین فاشیستی است و پیروانش هم بدین واسطه فاشیست هستند. همانطور که هیتلر آریایی ها را برتر از یهودیان می دانست و پایمال کردن حقوقشان حتی حق زندگی آنها برایش مثل آب خوردن بود مسلمانان هم حقوق دیگرانی که مثل خودشان نیستند را مثل آب خوردن پایمال می کنند حتی حق زندگی را. این بنظر شما اسلام ستیزی است ولی بنظر من فاشیست ستیزی است. من انسان محور هستم و بدنیال احقاق حقوق انسانها هستم که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است. من با هر چیزی که انسان ستیز باشد در ستیزم. اگر بقول شما من در این مورد سطحی هستم باشم اقلا آزارم بجز به پشه موذی به موجود دیگری نمی رسد و اقلا کشور و مردم در بندم را ورای هر دین و مسلکی می دانم.
زرتشت کجا و محمد کجا!!! اسلام کجا و ایران کجا!!! الکل و قمار کجا و قصاص کجا!!!
٣۴۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : شافعه وتری
عنوان : به جناب حق
جناب حق، از حق گوئیتان لذّت بردم. ولی از اینکه نگاهتان دربرخی موارد عمیق و در برخی دیگر سطحی است تعجّب کردم. من نیزمانند شما معتقدم که تکامل اندیشه و دور ریختن تعصّبات مذهبی از سوی ایرانیان تنها دستاورد مثبت انقلاب ۵۷ است که البتّه لزوماً پرداخت چنین بهای سنگینی را نمی طلبیده است. امروز دیگر من نیز مانند بسیاری از ایرانی ها یقین کرده ام که دروغهای خطرناکی را شیعه در اعتقادات پیروانش رسوخ داده و نهادینه کرده مثل " اصل معصومیّت " که مخالف نص صریح قرآن حکیم است. همچنین است مواردی نظیر آنچه سنّی ها " شرک " میدانند امّا در شیعه از مقدّسات محسوب میشوند. به عنوان مثال ساختن مقبره که حتّی بر خاک پیغمبر نیز "حرام "و در اسلام عامل دوباره ای جهت ترویج بتکده ها محسوب میشود. از حرم رضوی و درآمدهای نجومی نذورات مردم مستأصل و محتاجی که به جیب آقایان میرود گرفته تا حرم خمینی معروف به قمبل عظیم .
از طرفی دراینکه برخی اسلام ستیزان نیز مانند برخی اسلامیون دچار رادیکالیزم شده اند با آقای کمالی موافقم. به عنوان نمونه اگر قرآن حکیم میفرماید " در شراب و قمار منافعی برای مردم است ولی ضررش بیشتر از منافعش است"(سوره ۲ آیه ۲۱۹) لذا اجتناب از آن را تجویز میکند دلیلی ندارد که چنین پیشنهادی را ما مخالف شادی مردم تلقّی کنیم. امروزه همه میدانند که میزان مرگ و یا نقص عضو ناشی از رانندگی در حال مستی، و یا تولّد نوزادان معلول از والدین الکلی از معضلاتی دردناک در عین حال قابل پیشگیری است. ضمن اینکه در کنار پیشنهاد ترک الکل، قرآن حکیم پیشنهاد میانی نیز دارد و میگوید حداقل کنترل کنید " وقتی مست هستیند به نماز نزدیک نشوید."( سوره ۴ آیه ۴۳)
درمورد اینکه ذرتشت حکیم بوده است، نیز منافاتی با کتاب آسمانی قرآن ندارد. مگر قرآن مبین کم به گفتارهای حکیمانه ی کسانی چون لقمان، یا ذوالقرنین (کوروش کبیر) یا ابراهیم حنیف استناد کرده است؟
٣۴۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : الف باران
عنوان : کشتهها را که شمارد بر دار ؟ تا کی... ؟
زمانیکه مردم ایران در مقابل یکی از خطرناکترین ،خونخوارترین و فاسدترین حکومت دوران تاریخی خود قرار گرفته اند فقط نیروهای ضدّ مردمی میتوانند بعنوان سپر حفاظتی از حکومت و بقا آن دفاع کنند.راه مشخص است،یا با حکومت و قبول ولایت فقیه،قبول حکومت قرون وسطایی،تحجر در افکار و ارزشهای انسانی،فقر و نیستی، فلاکت و مصیبتهای اجتمایی،فساد حکومتی،ویرانی کشور و هزاران هزار درماندگی دیگر , یا راهی دیگر ! خانه از پایبست ویران است ، ویرانه را اصلاح پذیری نیست در خواست اصلاح پذیری از این نظام , سیاستی شیادانه است.به کارنامه سیاست و رهبری" ترمز سبز" پس از انتخابات نگاه کنید! چه شد آن عظمت جنبشی که طنین و آوازه آن جهانی را مشوق ساخته بود ؟ تظاهرات هزاران هزار در تمام شهرهای جهان و میلیونها در ایران ، چه شد ؟ "جنبش سبز" چه شد ؟ کرنشی بیش نشد ! گرگ اهلی شد ؟ چه شد آن دادگاههای درخواستی محکومیت حکومت برای "جنایات علیه بشریت" ؟ چرا دیگر مردم آزدیخواه جهان از مبارزات خیابانی مردم ایران حمایت نمیکنند ؟ کدام مبارزات ؟اصلاحات که مبارزات ندارد ! آن تظاهرات هم مربوط به اصلاح طلبان نبود.آقای موسوی معتقد هستند که "نارساییهای حکومت را مردم کوچه و خیابان نباید هزینه کنند"! این پیام یعنی ماندن و کپک زدن، یعنی ماندن و فاسد شدن، این پیام یعنی مردن و مردن در ذلت ! این چه بیماری مهلکی بود که پس انتخابت در مقابل درخواستهای عادلانه و دمکراتیک به ما تحمیل و تزریق شد ! از کجا آمده بود ؟ تا چه زمان خواهد ماند ؟ کشتهها را که شمارد بر دار ؟ تا کی... ؟
٣۴۴٣۷ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حق
عنوان : مساجد خالی و مرجع بی مرجع، محرم صفر سوت و کورولی بیا ببین چهارشنبه سوری چه خبره
بخش غالب ملت ایران آن ۷۰ درصد زیر ۴۰ ساله هایی هستند که بجز درصد پایینی از میانشان برای اسلام تره هم خرد نمی کنند. من نمی دانم آقای کرمی آخرین باری که در ایران بودند کی بود که چنین قاطعانه می گویند "...بخش غالب این مردم هم مسلمانان هستند و مثل من و شما فکر نمی کنند...". مساجد همه خالی، عاشورا و تاسوعا و کل محرم و صفر سوت و کور، (تا چند سال پیش فرصتی برای دختر و پسر بازی هم بود)، سالروز و سالمرگ این امام و آن امام و پیغمبرشان فرصتی برای گردش و تفریح و بشکن و بالا بنداز و عرق خوری. مرجع تقلید بی مرجع تقلید، گذشت آنزمانها آنهم برای همیشه. مردم دیگر میمون نیستند، تکامل پیدا کرده اند. راستش اینست که با این تجربه فرضیه تکامل زنده یاد، بزرگمرد تاریخ جهان، قهرمان بشریت، آقای سر چارلز داروین در ایران ثابت شد. دیگر مردم عقلشان را دست یک عمامه بسر، شیاد، شکم پرست، پول پرست، خرافه فروش تنبل نمی دهند. آخوند جرئت نمی کند بدون گارد جایی آفتابی شود، تاکسی ها آخوند سوار نمی کنند اگر بکنند باید جایی را که نشسته بود آب بکشند، حالت تهوع مردم را در چهره هایشان می بینید هر جا آخوند پیداش میشود، اولین چیزی که به مغزشان خطور می کند "آخوند مفت خور کثیف است". بازم بگم؟ در مقابل این احساس مردم نسبت به اسلام ناب محمدی و لشکرانش، بیا و ببین که روز والنتاین و چهارشنبه سوری چه خبرست بخصوص چهارشنبه سوری، مردم در ایران بیشتر پارتی میروند تا اینجا، اگر کاباره و کازینو و دیسکو و تئاتر و فیلم و کنسرت های با حال بود مجبور نمی شدند که هی پارتی های مختلط ترتیب بدهند تا بزنند و بکوبند. نه آقا جان مردم در ایران دیگر غالبا مسلمان نیستند. انقلاب ۵۷ فاتحه اسلام را در ایران بعنوان دین ۹۸ درصدی مردم خواند بخصوص مذهب شیعه را که اکثریت بود. اگر ایران فردا آزاد شود خواهید دید که شیعه دین اقلیتی است که دیگران برای حداقل ۱۰۰ سالی روی خوش به آن نشان نخواهند داد. اگر دین امروز در ایران آزاد شود رشد فلسفه زرتشت یکی از بزرگترین ها در ایران خواهد بود. بعد از انقلاب تازه مردم با فروهر آشنا شدند و جوانها در تقابل با اسلام و رژیم آنرا بگردن می انداختند. من هنوز هم فروهرم را بگردن دارم. آقای کرمی عزیز صد تا سروش هم دیگر قادر نخواهد بود ما را به راه کج ببرند. امیدوارم از دستم دلخور نشوید. من معمولا وارد این بحث ها نمی شوم ولی با خواندن آن بخش از نظرتان که می گویید ایرانیان غالبا مسلمانند تاب نیاوردم و باید از شما می پرسیدم که آخرین بار که به ایران رفتید کی بود چون موج اسلام زدایی در ایران میان زیر ۴۰ ساله ها در دنیای اسلام بی نظیرست برخلاف دین گرایی های زیر ۴۰ ساله های پاکستانی تبار انگلیسی که اکثرا هرگز پاکستان را هم ندیده اند. ضمنا من معتقدم زرتشت پیامبر نبود بلکه یک فیلسوف بود و مکتب او یک مکتب فلسفی خردگرا، انسان گرا و متمدن است و نه واپسگرا و انسان ستیز. فیلسوف آلمانی هگل ایرانیان را بواسطه نگرشی که از خود بعنوان انسان داشتند بعنوان اولین انسانهای آزاد یاد کرده است. داریوش بزرگ گفت خدا جهان را آفرید، انسان را آفرید و شادی را برای انسان آفرید. چرا ایرانی ها بدون این گفته را شنیده باشند همیشه بدنبال شادی بوده اند، چرا بجز دورانی گذرا در تاریخ ۱۴ قرن شان نتوانستند کاملا تسلیم اسلام شوند و قید مادیات و شادی و شادی آفرینی را بزنند؟ خسته نباشید.
٣۴۴٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : رضا ایرانی
عنوان : «بیا تا جهان را به بد نسپریم »
فرهنگ ایران( نه تاریخ ایران)، هر انسانی را معینکنندهی خود میداند، پس هیچ مرجعی و قدرتی حق ندارد برای او تعیین تکلیف کند. شریعت اسلام که انسان را "عبد" میداند برای او ("عباد") تعیین تکلیف و او را معین میکند. ایرانی میخواهد خودش، خودش را معین کند. او خود را و خردش را برترین مرجع میداند. چرا شما "روشنفکران دینی" و همهی اسلامفروشان از درک این مطلب ساده ولی نیرومند، "ناتوان" هستید؟
« فرهنگ ایران، نه ناسیونالیستی ونه قومی ونه امّتی ونه نژادیست، بلکه فرهنگِ مردمی وجهانیست»
فرهنگ ایران، انسان را «کلید سراسر بندها» میداند (شاهنامه). این گوهر هر انسانی است. شریعت اسلام این گوهر کلیدی ما را، هم امروز و هم از آغاز ورودش به ایران پایمال و سرکوبی نموده است. این گوهر کلیدی ما، پیدایش و آزادی ماست. روشنفکران ما، بجای اندیشیدن در این سرمایهی فلسفهی ایران، و گسترش آن وبسیج ایرانیان بر گرد آن، یا بدنبال ساختن "اسلام راستین" دیگری بوده و هستند و یا "مدرنیته"ی غربی که هیچ هم از آن، جز ماشینآلات و تکنولوژی نفهمیدهاند!
فرهنگ مردمی ایران (ایرج در شاهنامه) میخواهد قهر و خونریزی، و دروغ(=آزردن) و توحش و شمشیر شریعت اسلام را با سراندیشهی «قداست جان و زندگی» از بُن، از ایران بیرون راند. این استکه بانگ «جمهوری ایرانی» شنیده و بیان گردید. این استکه امروزه آخوند نعرهی "مکتب ایرانی" میزند! روشنفکران ایرانی میهندوست (چه دینی یا غیردینی) میبایست جایگاه خود را در این پیکار، بهروشنی برای همگان آشکار سازند.
رضا ایرانی
ARRTTA.WORDPRESS.COM
٣۴۴۲۵ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : ماهیت عمومی ادیان
مبانی حقوق بشر از «دل» هیچ مذهب و دین آسمانی بیرون نیآمده است. مغایرت دانستن آن فقط به «اسلام» بدور از منطق و داده های تاریخی و صرفآ «مخالفت» سنتی و عادتی «روشنفکران» تازه بدوران رسیده با مذهب اسلام است. زیرا ایرانیان بیشتر در معرض ضربات این مذهب بوده تا از جانب دیگر مذاهب. مذهب اسلام نه «بهترین» مذاهب است و نه «بدترین» و استفاده از آنها کم و بیش در خدمت ارتجاع و حاکمان جنایتکار وقت بوده است.
٣۴۴۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : اکبر کرمی
عنوان : سبز بودن به قدر مقدور
جناب ایرانی عزیز
درود بر شما
اول:من با نظر شما موافق نیستم و بر این تصورم که شما هم مثل بسیاری از بنیادگراهای مذهبی گرفتار ذات گرایی هستید و از همین رو، بر این باورید که اسلامی به نام اسلام واقعی وجود دادرد و البته آن اسلام را "با هزار من سریش هم نمیتوان با آزادی و حقوق بشر پیوند زد!"
البته بر عکس شما بنیاگراها این اسلام واقعی را عجین با حقوق بشر واقعی نیز می دانند. می بینید آن ها از این نظر از شما جلوتر رفته اند.
من این نگاه بیمار را در لینک های ذیل کاویده ام. امیدوارم با حوصله مطالعه و از نظرات خود مرا بهره ور کنید.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۳۴۸۵۰
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۱۵۹
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۹۶۳۱
دوم: می پذیرم حل کردن مسایل کلان اجتماعی بسیار دشوار و ملال اور است، اما راه چاره چیست؟ اگر شما راه حل ساده تری دارید، بسم الله
ولی باید خدمتتان عرض کنم که حل پازل چهل تکه ی ایران بدون در نظر گرفتن همه ی قطعات پازل توهمی بیش نیست.
توضیح اینکه من هم مثل شما بر این باورم که اسلام تاریخی را با هزار من سریش هم نمی توان به حقوق بشر پیوند زد، اما اسلام فقط اسلامی نیست که در تاریخ تحقق یافته است و تاریخ هنوز در جریان است؛ و نیز اسلام هنوز بخشی از تاریخ ماست و بخش غالب این مردم هم مسلمانان هستند و مثل من و شما فکر نمی کنند.
راه حل شما برای قرار دادن این جمعیت سنگین در موزایک ایران آینده چیست؟
من هم در مباحث روشنفکری به گسست کامل سنت خودمان، به عنوان یک کشور حاشیه ای از مدرنیته اعتقاد دارم، اما راه حل های سیاسی چیز دیگری است.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۳۳۸۱۰
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۳۷۳۸
٣۴٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨۹
|
از : رضا ایرانی
عنوان : رستاخیز فرهنگ ایرانی هیچ قید و بندی را نمیپذیرد.
خرد انسانی، هیچ قید و بندی را نمیپذیرد. شریعت اسلام را، با هزارمن سریش هم نمیتوان با آزادی و حقوق بشر پیوند زد!
آقای کرمی، کمتر انشاء بنویسید و بیشتر در مسائل با مغز گُسسته از شریعت اسلام بیاندیشید. چقدر این سخنان شما ملالآور است. لطفا" بس کنید!
رستاخیز فرهنگ ایرانی هیچ قید و بندی را نمیپذیرد.
رضا ایرانی
٣۴٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨۹
|