از : ضدبیگانه
عنوان : جانم فدای فدایی عمل گرا و مبارز و انقلابی همان روزها و سالهای ۴۸
جناب نقره کار تا کی قلمزنی و به و به و چه چه از یک جناه و نقد و دراز کردن جناهی دیگر؟ که کنید عمل جان من − صد رحمت به فدایی عمل گرا!
تاریخ چهل ساله فدائیان و مجاهدین
انقلابی از سال ۴۸ تا ۵۴
ناانقلابی و پخش و پلا شدن پس از از دست دادن بزرگان از ۵۴ تا ۵۷
بالا آمدن فرصت طلبان به رأس رهبری از ۵۷ تا ۶۷ و انحاف کامل سازمان
پشت پا زدن به اساسنامه و خط و مشی اولیه و انقلابی بزرگان و بنیانگزاران اولیه سازمان بجای دفاع از مردم و طبقات محروم، همکاری و پیوستگی با حزب منحرف توده و همکاری با رژیم اسلامی از ۵۷ تا ۷۷ یا تا هر زمانی که در امان رژیم بودند!
فدائیان که ایده خود بریدند و خود دوختند و کنار کشیدند − امروز کجایند؟ چریک فدایی که نتوانست در همان قالب فکری چریکیش ازعهده شعبان بی مخ، لنپنیزم و لنپنها، جاهلان و نوچه های شاه و شیخ و قلدرهای محله ها و سرکوبگران جنبش و نهضت ها و انقلابات مردم و خائنین مردم درآید، آخر به چه کار سیاسی − نظامی خود مفتخراست؟ به صرف سر به نیست کردن یک ژاندرام گمنام و یا پلیس و پاسگاه و افسر گمنام! امروز فدائیان کجا هستند تا به مردم شهامت و تاکتیک رزم یاد دهند تا روز ۲۵ بهمن با مزدوران رژیم مقابله کنند؟
٣۴۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : مسعود نقره کار
عنوان : با سلام
دوست عزیز آقای بهروز آگاه , من مقاله ای در دست دارم که بخشی از آن پیرامون سوال هایی ست که با لطف مطرح کردید. در مور کامنت های مورد اشاره هم به نظر من همفکران آقای نگهدار تصورشان همان گفته ی طنز یکی دیگر از دوستان است که خیال می کنند لغزش و خطا ی شان این بوده که " ماشین های شان را در منطقه پارگینک ممنوع پارک کردند" اینان بر ابعاد فجایعی که مرتکب شدند چشم می بندند و تلاش می کنند این همه فاکت و سند و شاهد را دور بزنند و موضوع را" شخصی" جلوه دهند و با سوء استفاده از واژگانی مثل " نفرت" و " کینه" مخالفان خودرا مرعوب کنند .این شیوه ها و یا پاره ای لودگی ها در کامنت ها کمکی به یافتن راه حل نخواهندکرد.نفرت و کینه داشتن نسبت به جنایتکاران حکومت اسلامی و همکاران آنان امری طبیعی است , که متاسفانه یا خوش بختانه من نسبت به این موجودات احساسی مثل ترحم دارم نه نفرت و کینه.
٣۴۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : بهروز آگاه
عنوان : یک خواهش و چند سوال
با سلام آقای نقره کار ابتدا یک خواهش از شما دارم و بعد چند سوال
۱. خواهش میکنم به نظرات سربازان گمنام امام که مرتب در پای مقالات شما حملات خط امامی شان را شدت میبخشند (سه نمونه در پای همین مقاله) کاملا بی توجه باشید و از بیخ و بن آنان را همچون ناله های جغد شوم تصور کنید که جملگی در رویای بازگشن بدوران طلایی امام راحل هستند. لطف کرده به نوشته های خود همچنان ادامه دهید که کار ساز هست. سوز و ناله اینان دال بر درستی مطالب شماست.
۲. ممکن هست لطف بفرمایید و مشخص کنید که تعریف شما از اپوزیسیون چیست؟ چون بسیار مایلم بدانم که بر مبنای کدام تعریف هوشنگ امیر احمدی و یا نگهدار را جز اپوزیسیون میدانید. چرا که اینان هیچ گاه خود را چنین تعریف نکرده اند. و یا اصلاح طلبان داخلی خود را جز رژیم میدانند و خواهان استمرار آن هستند . حال شما چگونه آنها را مخالفین رژیم میدانید؟
۳. آیا همکاری و حمایت از رژیم را ناشی از کج فهمی، ذات بد و یا توهم به خود افراد میدانید و یا آن را ناشی از منافع و خواستگاه طبقاتی میدانید؟ شما بعنوان یک چپ قاعدتا میباید مسائل را از دید منافع طبقاتی نگاه کنید. افراد و سازمان های حامی رژیم (حال یخش های متفاوت ولی هم هدف درون رژیم) چه در داخل حکومت و یا خارج حکومت تنها و تنها (صد در صد) در پی منافع طبقاتی و شخصی خود عمل میکنند نه از سر کودنی، نفهمی و یا شیفته بودن به شخص خویش. امیر احمدی، نگهدار، گنجی، و .... پیک نت و ایران امروز و ..... نه کودن اند و نه کج فهم و نه بد ذات. جملگی یک چیز میخواهند : استمرار حکومت سرمایه داری، استثمار کارگران و زحمتکشان و چپاول سرمایه داخلی بک کمک سرمایه داران جهانی. حمایت رسانه های بنگاه های سرمایه داری جهانی (بی بی سی، صدای آمریکا، آلمان، فرانسه و غیره) از اینان و مصاحبه های روزانه با اینان ناشی از همین منافع مشترک هست و بس
٣۴٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : رضا ترابی
عنوان : زدن به خال!
با توجه به اظهار نظر ها پیرامون مقاله دکتر نقره کار به نظر می رسد ایشان به خال زده باشد. کامنت های مخالفت با ایشان یا مقاله شاکری را ببینید, ایا غیر از این است؟ دوستان از نفرت آقای نقره کار حرف می زنند انگار آقای نگهدار یا دیگر دوستداران رژیم اسلامی ماشین هاشونو اشتباه پارک کردن به قول آقای نقره کار قضیه همکاری در ساختن گورستان های بدون مرز و شکنجه و تبعید است , دست آقای نقره کار درد نکند که نشونه گیر خوبی هم هست.
٣۴٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : سعید لواسانی
عنوان : رسالت
آقای نقره کار هر زمان مطلبی می نویسد هر جوری شده باید یقه یه کسی را بگیره و ضمن کوبیدن آن فرد مرتب از به واقعیت پیوستن پیش گویی های خودش بگوید. شما چندبار یک سیاست و یک طرز فکر و یک شخص را میکوبید؟ از بس تکراری شده آدم یاد آن مثل قدیمی می افتد که میگفتن طرف کینه شتری داره. من پیشنهاد میکنم ایشان یه استراحتی به خودشان بدهند.
٣۴٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : شهلا از بابل
عنوان : با تشکر از آقای دکتر نقره کار
من قبلا" هم روی مقاله های شما کامنت دادم ما گروهی دانشجو هستیم در بابل مقاله های شما مفید و قاطع و مستند است از شما تشکر می کنیم
٣۴٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حق
عنوان : فرخ نگهدار - روشنفکر و جریان روشنفکری در شرق و غرب
دیدن برنامه تفسیر خبر دیشب یکشنبه را که فرخ نگهدار در آن حضور داشت را به دوستان از هر گرایش سیاسی ای توصیه می کنم. من فقط می خواهم بدانم که چه کسان و گروهی از سخنان او بهره مند می شوند یا زیان می بینند. فرخ نگهدار هم از طرح مسخره ی هدفمند کردن یارانه های ا.ن حمایت کرده و هم معتقد است که رژیم سرنگون شدنی نیست. برنامه دیشب و در افشانی هایش را ببینید امیدوارم من در باره او اشتباه کرده باشم.
این یک نظر کلی است و منظور شخص خاصی نیست:- مقاله نویسان و فعالان سیاسی ما خوبست آنچه که می نویسند را قبل از انتشار در رسانه های ایرانی به زبان کشورهای میزبان خود ترجمه کنند و ببینند که اگر این مقاله ها بوسیله روشنفکران و سیاسیون کشورهای میزبانشان در رسانه هایشان چاپ می شد مردم در غرب چه واکنشی به آنها نشان می دادند و چه ارزیابی ای از آنها می کردند. من می بینم که بسیاری از نخبگان ما در رسانه های ایرانی به شیوه نخبگان جهان سومی قلم می زنند ولی در مطبوعات اروپایی بیشتر ملاحظه می کنند. این دو گانگی را باید کنار گذاشت و همان احترامی که برای خوانندگان غربی قائلند برای ایرانیان قائل باشند. یک مقایسه در این باب بین روشنفکر و جریان روشنفکری در شرق و غرب سودمند خواهد بود.
فرخ نگهدار - روشنفکر و جریان روشنفکری در شرق و غرب
٣۴٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : خسرو داوری
عنوان : نقد یا پاشیدن نفرت
من مدتهاست که نوشته های آقای نقره کار را دنبال نمی کنم زیرا ادبیات هولناکی دارد هر چند خوش نگار است. انتظار دارید هر لحظه به یک لحن خشن بر خورد کنید. در نوشته شان نفرت موج می زند. این نفرت نمی تواند طبقاتی هم باشد که در دیالوگهای قدیمی چپ "مقدس" شمرده می شد. ایشان از منظر "چپ" سخن می راند اما غافل است که انقلابی چپ باید از هر جریانی سیاسی دیگر، انسانی تر به قضایا بنگرد. نوشته های تکراری و خالی از تنوع شان عقده گشایی ایدئولوژیک است که با رفتارهای کودکانه و لجبازانه که در مواقع استیصال به انسان دست می دهد، همراه است. ایشان به رغم تحصیلات آکادمیک، به شیوه عامیانه به مسایل می پردازد: اغلب غیر مستند و یا تحریف شده و یا بریده و ناقص. در نقد آکادمیک، محترمانه سخن گفته می شود و به خواننده فرصت داده می شود که خود نتیجه گیری کند. نوشته ی ایشان نمی تواند بر کسی که مورد نقد اوست تاثیر بگذارد زیرا از زبان و شیوه ای بهره نمی گیرد که اعتماد بر انگیز باشد و فاصله ها را کم کند و یا از میان بردارد.
با تشکر از اخبار روز که فرصت اظهار نظر داده است.
٣۴٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : بهشاد
عنوان : اینهمه سر و صدا، فقط برای یک نامه ناقابل!
دوست عزیز جناب آقای نقره کار،
احساس من این است که در پشت هریک از تحلیل ها و برآوردهای شما، مشت زنی ایستاده تا با ضربه ای مهلک پوزه آقای نگهدار و همفکران ایشان را بر کف رینگ بنشاند. به همین سایت اخبار روز که بنگرید، در خواهید یافت که مجموعه نوشته ها و نقدهایی که به یک نامه صورت گرفته، به نسبت سایر مسائل اساسی و بحث های کلیدی برای مجموعه جنبش و جامعه ایران از تناسبی منطقی و معقول برخودار نیست. یکی برای خود از این گناه بزرگ برائت می جوید و دیگری به تسویه حساب ها و دلخوری های از دوران جوانی و گذشته های دور می پردازد و همه را تحت نام نقد اپوزیسیون به خورد مخاطبان می دهد. برای کسی که دور از جریان این درگیری های درون سازمانی نشسته، این همه واکنش برای یک نامه ناقابل، که محتوای آن هم هیچ گونه تخطی از اصول دمکراسی و انسانی و حقوق بشری و یا تقابل و مقابله با جنبش مردمی را نشان نمی دهد، بسیار غیر قابل فهم است.
دوست عزیز، می دانید چرا مصری ها و تونسی ها موفق می شوند بهتر از ما عمل کنند و در مدتی نسبتن کوتاه رژیمی دیکتاتوری را به مذاکره با مخالفان خود وادار کنند؟ آیا به این دلیل نیست که آن ها طیف نظریات متنوع در اپوزیسیون را بیشتر به رسمیت می شناسند و سعی آن ها تنها بر جمع کردن نیروی اپوزیسیون است و نه منها و تفریق آن؟ این همان نکته ای است که باید متوجه آن باشید که جمع کردن نیروها با برسمیت شناختن تمام نظریات، تحلیل ها و تاکتیک های متنوع آن است که با دیدی مثبت و غیرکینه توزانه می توانند برآیند نیروها را قوی تر کنند. اگر بخواهید همه را زیر چتر فکری خود درآورید که نتیجه عمل ریاضی شما تفریق است و بازهم تفریق تا رسیدن به عدد شریف صفر! نتیجه را در تاریخ بعد از مشروطیت ببینید: پنجاه و سه سال دیکتاتوری خاندان پهلوی که تعداد احزاب در آن از دهها حزب و انجمن در دوره صدر مشروطه به دو حزب در دهه چهل و یک حزب فراگیر بی رقیب در دهه پنجاه رسید که نتیجه منطقی آن انقلابی شد که سی و دو سال همان راه تفریق را ادامه داد و حزب فقط حزب الله را به مشی فکری خود تبدیل ساخت.
یک بار به ناخودآگاه خود رجوع کنید و فکر کنید که آیا یک نامه برای دعوت دیکتاتور به راه راست (که از نظر من هم بی تاثیر است!) تاثیر بدتری در جنبش خواهد گذاشت یا انجام عملیات تفریق در اپوزیسیون؟
البته منظور من را بد نفهمید، نقد سازنده و سالم نظرات و تمرکز در محتواها به جای ترور شخصیت افراد، نیکو و به جاست. من برای شما تنها تا حد یک منتقد و مفسر سیاسی صلاحیت قائلم و نه به عنوان قاضی و مدعی العموم که از همین امروز هم ندای رسیدگی به عملکرد افراد را در دادگاه های قانونی و مردمی سر می دهید. آیا چنین دادگاهی را برای رسیدگی به عملکرد آقای نگهدار سراغ دارید؟ اگر ندارید، پا را از آسمان بر زمین بگذارید و از امکانات واقعن موجود مثل همین سایت خبری استفاده کنید. در اینجا ولی فقط باید نقد کنید و نه نفرت پراکنی و محاکمه!
موفق باشید.
٣۴٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : رضا
عنوان : کوتاه و گویا
مطلب گوتاه و گویاست . تشکر از نویسنده .این سلسله مقاله ها کمک کردن من مطالبی را که نمی دانستم بدانم و موضوع را بیشتر دنبال کنم.
٣۴۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۹
|