از : خشایار بهروزی
عنوان : خوب
مفاله اصلی جالب بود ولی از همه جالب تر ،کامنت آقای نامی شاکری عزیز بود.ما چه تحلیل گران بی نام و نشان ولی کار آمدی داریم. به همه توصیه میکنم کامنت ایشان را به دقت بخوانند
٣۵۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : ش. فردا
عنوان : مگر کسی مخالف حق رای شماست؟
باخته عزیز:
با سلام و درود بر شما
اینکه شعارهای مردم ساختار شکنانه بود و تمامیت نظام و در راس آن رهبرش را نشانه گرفته بود جای بحث ندارد و کسی منکر آن نیست یا دستکم من منکر آن نیستم. ولی دوست عزیز باز هم می گویم اگر کمی منصف باشید و شرایط کروبی و موسوی را بسنجید و یک بار دیگر پیامهای ایشان را پس از ۲۵ بهمن و در قدردانی از مردم بخوانید، شما هم خواهید پذیرفت که مسلما" محتوای این دو پیام همراهی با همه آن شعارهاست و نه چیزی بجز آن و اگر چنین نبود تا این حد رژیم و ایادی آن دست پاچه نمی شدند و تا این حد به وحشت نمی افتادند که یک شبه اینان را "محارب" اعلام کنند پس علیرغم همه گذشته بدشان بخاطر آنچه من آن را قرابت راهشان با مردم می نامم باید از ایشان حمایت کرد. فراموش نکنید که فراخوان این دو بود که حماسه ۲۵ بهمن را خلق کرد و الا همانگونه که در مقاله هم به درستی گفته شده کم کم فریاد مرگ جنبش سبز آنقدر تکرار شده بود که نوشتن در باره آن و وجودش زیر پوست جامعه دل شیر می خواست.
پیروز باشید
٣۵۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۹
|
از : باخته
عنوان : هر ایرانی یک رای
ش. فردا عزیز
بحث آزاد برای روشن شدن مسائل ربطی به" بی اعتبار کردن آقایان موسوی و کروبی" ندارد. همانطوری که موسوی و کروبی نظراتشان را بیان می کنند. ما هم نظر خود را بیان میکنیم. هر ایرانی فقط یک رای دارد نه بیشتر.
میرحسین موسوی در پیام خود تصریح کرده : «جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راههای مسالمت آمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و به رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سر نوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند.» ( اخبار روز بخش خبری)
شما بما بگید, جنبش دیروز دنبال " آرمانهای امام راحل" است؟
هزاران هزار تظاهرکنندگان ۲۵ بهمن فعال سیاسی هستند و از لحاظ کیفی هم فرق میکند با تظاهرات سال گذشته.
شعار های ساختار شکنانه را دیروز شنیدید.شعاری که موسوی بی اعتبار میداند.
مطالبات ۲۵ بهمن وجوه اصلی اش کجا با مطالبات آقای موسوی همخوانی دارد؟ مطالبات آقای موسوی بر گشت به دوران "طلایی" خمینی بود و است.( مگر اینگه در جائی از این نظر بر گشته و انتقاد کردند ( من اقلن نشنیدیم). مطالبات ۲۵ بهمن مرگ بر دیکتاتور است.( مثل همان دیکتاتورهای دیگر بن علی, مبارک و الان اضافه شده سید علی). اقلن شهامت داشته باشیم این واقعیات و شعار ها را بعد از یک روز به انحراف نکشانیم. شما یک لحظه فکر کنید در تونس و مصر "رهبرانی" مثل کروبی و موسوی نبودند و جنبش مردمی به یک مرحله از پیروزی رسیدند . آنهم بیرون کردن دیکتاتورها از قدرت. کاری که ایرانیان هنوز باتمام نرساندن. ۲۵ بهمن امسال نقطه عطفی است در مبارزات سلحشور ایرانیان بر ضد دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی.
٣۵۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۹
|
از : آزادی
عنوان : به یک دوست، آزادی از نان شب هم واجبترست.
دوست عزیز، آزادی از نان شب هم واجبترست. باید اول ازادی های سیاسی بدست آوریم تا اگر نان گیرمان نیامد یقه دولت را با امنیت کامل بگیریم و پاسخ بخواهیم. اگر فقط بدنبال نان باشیم همیشه باید هم گدای نان باشیم و هم وقتی نان بما ندادند و شکایت کردیم با چوب و چماق بجانمان بیفتند.
منشور جهانی حقوق بشر محوری عالی برای گرد هم جمع شدن است.
٣۵۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : ش. فردا
عنوان : درسهایی از تاریخ
نخست باید از جناب پورمندی صمیمانه تشکر کنم. دوست عزبز جدا" مقاله بسیار خوبی است.
دوم آنکه بد نیست دوستانی که اینگونه با الفاضی چون "دوران طلایی" سعی بر بی اعتبار کردن آقایان موسوی و کروبی می کنند کمی بیشتر بیاندیشند. سالهاست که ما بر حزب توده ایران خرده گرفته ایم که با عدم درک جنبش ملی شدن نفت و ایستادن در مقابل مرحوم مصدق به بهانه های گوناگون باعث شکست این جنبش و یا دستکم تضعیف آن شد. در آن دوران نیز حزب توده با استناد به گذشته مصدق و تاکید بر لقب وی یعنی "مصدق السلطنه" و مانور بر شعارهای وی مبنی بر قانون اساسی و حفظ نظام سلطنت همان راهی را رفت که برخی از باصطلاح انقلابیون دو آتشه امروزی می روند و می ترسم از آنکه وقتی از خواب بیدار شوندکه دیگر کار از کار گذشته است.
موسوی و کروبی، خاتمی و عبدالله نوری و سقف خواسته هایشان هیچکدام شایدکه با آمال جنبش چپ همخوانی نداشته باشد ولی باید بپذیریم که امروز بین خواسته های مردم و اولویتهای اینان قرابتی است که نباید چپ ها نسبت به آن بی تفاوت بمانند و یا بدتر در مقابل آن بایستند. جنبش سبز بی شک حرکتی است به سوی ایرانی دمکراتیک که آرزوی هر ایرانی شرافتمند در این برهه از تاریخ باید باشد.
به امید پیروزی
٣۵۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : یک دوست
عنوان : مطالبات اقتصادی اولویت اول (با تصحیح ۲)
با سپاس از مطلب بسیار گویا و بجایتان، بویژه آنجا که به مدعیان فرنگ نشینی که با کشمشی گرمیشان میکند و با غوره یی سردی شان.
تنها یک نکته به اعتقاد من وجود دارد و آن اینکه خواست تطبیق قانون اساسی با حقوق بشر متاسفانه کارایی لازم برای بسیج اقشار و طبقات مورد اشاره ی شما را ندارد. یکی از ویژگی های اعتراضات دیروز نمایان شدن خودجوش شعارهای اقتصادی در میان شعارهای مردم بود.
امروز باید بدون فوت وقت و در کنار آگاهی رسانی پیرامون اهمیت رعایت حقوق بشر مطالبات جدی اقتصادی را به زبان ساده در میان کف مطالبات جنبش گنجاند. وقتی مثلا در اخبار تلویزیون رسا از ۲۰ دقیقه ۱۷ دقیقه به دستگیریها و یا ممنوع الملاقات شدن زندانیان یا محرومیت دانشجویان پرداخته می شود، متاسفانه برای اکثریت مردم کشور که بنا به دلایل اقتصادی انگیزهٔ اعتراض دارند جذابیت کافی را از دست میدهد. به نظر من باید به مطالبات اقتصادی اولویت اول را داد.
٣۵۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : جواد جوهری
عنوان : عا لی
سلام
مقاله خوب و واقع بینا نه ای بود.ظاهراً ایشان خارج از کشور هستند.اگر چنین باشد ارزش مقاله ایشان دو صد چندان است .انسان تعجب میکند که کسی فرسنگ ها از جامعه خود دور باشد ، اینگونه نبض آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد را به روشنی حس کند.
درود بر شما و خسته نباشید.لطفاًباز هم بنویسید.
٣۵۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : یک دوست
عنوان : مطالبات اقتصادی اولویت اول
با سپاس از مطلب بسیار گویا و بجایتان، بویژه آنجا که به مدعیان فرنگ نشیننی که با کشمشی گرمیشان میکند و با غوره یی سردی شان.
تنها یک نکته به اعتقاد من وجود دارد و آن اینکه خواست تطبیق قانون اساسی با حقوق بشر متاسفانه کارایی لازم برای بسیج اقشار و طبقات مورد اشارهی شما را ندارد. یکی از ویژگی های اعتراضات دیروز نمایان شدن خودجوش این شعارها در میان شعارهای مردم بود.
امروز باید بدون فوت وقت و در کنار آگاهی رسانی پیرامون اهمیت رعایت حقوق بشر مطالبات جدی اقتصادی را به زبان ساده در میان کف مطالبات جنبش گنجاند. وقتی مثلا در اخبار تلویزیون رسا از ۲۰ دقیقه ۱۷ دقیقه به دستگیریها و یا ممنوع الملاقات شدن زندانیان یا محرومیت دانشجویان پرداخته می شود، متاسفانه برای اکثریت مردم کشور که بنا به دلایل اقتصادی انگیزهٔ اعتراض دارند جذابیت کافی را از دست میدهد. به نظر من باید به مطرح کردن را داد.
٣۵۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : نامی شاکری
عنوان : چند کلمه حرف سبز !
غاز همسایه ! (جنبش ما و انقلاب آنها)
خیلی زور دارد،ندیدن حماسه هم میهنان در بیخ گوش ، در همین خیابان انقلاب و آزادی وبه به و چه چه کردن به انقلاب مردم مصر!(غافل از فاکت های بسیار که دلالت دارد آنچه که در مصر می گذرد نه "انقلاب " است و نه "چندان " مردمی ! که حداکثرش تغییر قاعده ی بازی ست از سوی بزرگان در منطقه ی بلاخیز خاور میانه با تحمل نقش حداقلی مردم در این دگرسازی قاعده !) بیشتر از آن زور دارد ، تحمل ناز و کرشمه و بهانه و ادا و اصول و شرط و شروط برای "حمایت " از جنبش سبز، در توجیه "بی عملی" ؛ با تغافل از اینکه ، جنبش ها نیازمند حمایت این و آن نیستند. جنبش ها بنا بر ضرورت ها ، بر جامعه حادث می شوند و هر آنچه ناساز با "مضمون" را جا می گذارند و به راه خود می روند! آنچه که نیازمندحمایت و شرط و شروط این و آن می ماند سازمان ها و احزاب در ساخت "قدرت" اند!
دوران طلایی امام !
در مورد آن "دوران طلایی امام" ! احتمالا بسیاری از ما "گفت و گو" گران سایت اخبار روز با گفتمان "چپ" در جنبش سبز حضور داریم (یا نداریم) و آقای مهندس موسوی با گفتمان "خط امام "! او با گفتمان خودش به تاریخ این سی و دو ساله برخورد می کند و بی راه هم نمی گوید. در دوران "طلایی امام" ، قدرت سیاسی ابزاری برای فسق و فجور و غارت مردم و ترقی به هر قیمت برای خط امامی ها نبود! امثال همت ، باکری ، باقری ، زین الدین ( و از زنده ها بسیاری شان که حالا در بند برادران دیروزند...) و این یکی،(وزیر رفاه احمدی نژاد) جوانانی بودند آرمانگرا و صادق با یک جفت کفش کتانی به پا و یک شلوار جین به تن و بسیاری مان خوب به یاد داریم که در شورا ومسجد محل از گرفتن حتی کوپن نفت و رزق خودشان ، اجتناب می کردند چه برسد به کوپن اضافه ... حالا فقط همین وزیر رفاه با غارتی که با استفاده از رانت های حکومتی کرده ببینید در کجاست (وهمین موسوی و زنش که نخست وزیر و زن نخست وزیر و هر دو استاد دانشگاه بوده اند در کجا!) اینها حق دارند بسوزند! چه، تمام آن کثافت کاری ها به نام اسلام و در نظام جمهوری اسلامی آرمانی شان شده ! و از همین سوز و گداز آن دوران را " دوران طلایی " می نامند . وگرنه آدم باید مغز خر خورده باشد که باور کند از دل انقلاب و جنگ و ترور به جای "نکبت" ، "دوران طلایی" فرا می رسد ! اشاره ی گذرای مهندس موسوی به "دوران طلایی امام"نه در چارچوب "گفتمان اصلی " جنبش سبز که به عنوان دردل و شکواییه ی یک همراه در راه سبز امید بیان شده که من و شما می توانیم آن را نپسندیم و نپذیریم اما آویزان شده از آن و ناز و کرشمه که ..." حالا که اینجور شد پس من نمی آیم !" از آن رندی هاست که بعید است ، مخاطبی پیام "انفعال " از آن نشنود.
بخش های غیر مذهبی و لائیک جنبش !
اگر چه در تمام اعلامیه ها و مصاحبه های مهندس موسوی در این ماه ها بر "چندصدایی" تاکید شده ( چند صدایی در جنبش و چند صدایی در نظام آتی) اما فراموش نکنیم که مهندس موسوی ، مهندس جنبش سبز نیست و او نیست که تعریف یا تعیین می کند که جنبش سبز ، جنبش حرف حساب چه گروه ها و جریان هائی باشد. مهندس موسوی همانقدر "مشمول " جنبش است که من و جنابعالی ! افزون بر آن ، کمی پیشتر از جنبش سبز در جنبش دوم خرداد، یک شعار بنیادی پا گرفت که آن هم مشمول جنبش سبز است : ایران برای تمام ایرانیان ! خاطرتان هست ؟ بیست و یک میلیون نفری که در دوم سید محمد خاتمی را رئیس جمهور کردند از جمله با "قرار" بر چنین شعاری به میدان آمدند و با همین "قرار" هم در میدان مانده اند! حالا با بی مسئولیتی ( و گاه با فرصت طلبی) یقه ی مهندس موسوی را می گیریم که ...پس چپی ها چی ؟ بهائی ها ؟ و همجنس گراها و... با مرتجعین همصدا و متحد می شویم که با حرف یا سکوت موسوی در پاسخ به این پرسش ها او را به زمین بکوبیم و نفس راحتی بکشیم ... آخیش ! ما که از اول گفته بودیم این مرد میدان نیست !
دیروز ۲۵ بهمن بود !
آن خیل اراذل و اوباش ، در کنار نیروهای رسمی و نیمه رسمی ناجا ، طبق معمول از آنچه که می دیدند جا خورده بودند ! مگر نه اینکه "فتنه "تمام شده و سبزها مرده بودند، پس آن "اژدهای هزار سر" که از هر کوچه و خیابان منتهی به انقلاب و آزادی ، سر در می آورد و ندای "آزادی" می داد ، از کجا پیدایش شده بود ؟ راستش دیروز نه خبری ازحمایت از مردم تونس و مصر بود و حتی نه خبری از نکوهش انتخابات ۸۸ و احمدی نژاد (که به تاریخ پیوسته است !)،جنبش سبز ، دیروز مضمون اصلی اش را تکرار می کرد: نفی اقتدارگرایی و سلطه ی فردی ! تماشای مردمی که در تقاطع آزادی - بهبودی ، شعار "مرگ بر مبارک " می دادند و از پلیس ایران باتوم و فحش می خوردند، تلخ اما خنده دار بود !
٣۵۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حق
عنوان : لحظه ای خود را جای موسوی و کروبی بگذارید و در چارچوب امکانات موجود آنها که بسیار کم هستند بگویید شما چه می توانستید و می توانید بکنید که آنها نکرده و نمی کنند. سپس نتایج آنرا با ما در میان بگذارید تا ما بدانیم. ما منتظریم از شما پاسختان را بشنویم.
جنبش سبز هیچگاه به موسوی و کروبی خلاصه نشده و نخواهد شد. موسوی و کروبی قشر نازکی از این جنبش را تشکیل می دهند. خودشان هم بخوبی به این موضوع واقف هستند و برای همینست که همیشه گفته اند که در این جنبش تکثر آراء وجود دارد یعنی در آن پلورالیسم سیاسی وجود دارد و باید وجود داشته باشد تا فرهنگ دمکراسی در ایران گسترش یابد. هر گرایش سیاسی ای که در این جنبش حضور فعال دارد هویت سیاسی متفاوت خود را حق دارد حفظ کند و به مخالفان سیاسی خود هم احترام بگذارد. موسوی و کروبی رهبران قشر نازکی از جنبش سبز و همراهان با ارزش دیگرانی هستند که سکولار دمکرات هستند. در حال حاضر همه گرایش های سیاسی متعهد به تمامیت ارضی ایران و یکپارچگی ملت ایران می توانند از جنبش سبز بعنوان چتری استفاده کنند. وقتی جناح خامنه ای از میان رفت گرایش های متفاوت هر کدام می توانند تشکل های خود را داشته باشند و برنامه های سیاسی و اقتصادی خود را مطرح کنند و به آراء عمومی بگذارند. جناح موسوی و کروبی تنها یکی از این گرایش ها خواهد بود با برنامه های سیاسی و اقتصادی ویژه خود. در ضمن ایندو با اینکه همیشه اعلام کرده اند که خواستار حفظ نظام و پایبند به قانون اساسی آن هستند هم اکنون در خطر اعدام بسر می برند چه برسد به زمانیکه خلاف آنرا بگویند. هر کسی حق حفظ حیات خود را در آن شرائط خطرناک ایران دارد و ایندو نه استثنا هستند و نه نبود آنها کمکی به بقای جنبش سبز می کند. در حقیقت وجود آنها برای موجودیت جنبش سبز اساسی است. اینها سرشناس ترین و موثرترین شخصیت های سیاسی این جنبش هستند. هرگز فکر کرده اید که فقدان ایندو چه ضربه مهلکی به جنبش سبز وارد خواهد کرد یا بجای ایندو چه کسانی را می شناسید که از اینها موثرتر و حیاتی تر برای جنبش سبز باشند؟ اگر شخصیت های بهتری می شناسید لطفا معرفی کنید تا ما آنها را بشناسیم و بررسی کنیم. موسوی بارها گفته است که قانون اساسی موجود وحی منزل نیست و این یعنی ملت ایران حق تعویض آنرا دارد. اگر شما بجای ایندو در ایران بودید و با جناحی روبرو بودید که به دختر و پسر مردم در زندانهای کهریزکی خود بدستور خامنه ای تجاوز جنسی می کنند چه می کردید؟ موسوی و کروبی زن و بچه و نوه دارند و حق دارند مواظب آنها باشند که دچار سرنوشت زنده یاد محسن روح الامینی نشوند. راستی اگر شما بجای آنها بودید الان برای جنبش سبز و خود و خانواده هایتان چه می کردید؟ لحظه ای خود را جای موسوی و کروبی بگذارید و در چارچوب امکانات موجود آنها که بسیار کم هستند بگویید شما چه می توانستید و می توانید بکنید که آنها نکرده و نمی کنند. سپس نتایج آنرا با ما در میان بگذارید تا ما بدانیم. ما منتظریم از شما پاسختان را بشنویم.
وظیفه همه مخالفان رژیم با هر گرایش سیاسی است که هم اکنون وارد عمل شوند و با هم جبهه متحدی برای حفظ موسوی و کروبی تشکیل دهند تا ما درجه بلوغ سیاسی و کارآیی آنها را بسنجیم. آیا چنین خواهند کرد یا وانمود خواهند کرد که اینچنین می کنند و قلبا خواستار حذف ایندو و متلاشی شدن جنبش سبز هستند؟ خواهیم دید و به یاد خواهیم سپرد. آیا همانطور که موسوی و کروبی وجود آنها را در جنبش سبز به رسمیت شناخته است اینها هم وجود او و هواداران او و دیگر مخالفان سیاسی خود را در این جنبش به رسمیت خواهند شناخت؟ حرکت های بعدی اینهاست که ما می توانیم درجه بلوغ سیاسی و آزادیخواهی و دمکراسی خواهی و عدالت خواهی آنها را محک بزنیم.
٣۵۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹
|