عنوان : آنان که پریر با عدو یار شدند....
آقای سروش

آنان که پریر با عدو یار شدند
دیروز ز اغیار مددکار شدند
امروز به حال ما گرفتار شدند

شما مهندس انقلاب فرهنگی ۵۹ نبودید، تئوریسین و فیلسوف امام؟ در زمان کشتار ۶۷ کجا بودید؟ زمانی که کودکان و نوجوانان و جوانان دیگران را به دار می کشیدند و شکنجه م یکردند، کجا بودید؟

حنای تو و امثال تو دیگر رنگی ندارد، حداقل برای کسانی که شما را می شناسند.
٣۵۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : کافر کیست؟
کافر از ریشه ی کفر به معنای پوشاندن حق است. این واژه مشمول کسانیست که شاید در زبان مدّعی آخرت باشند امّا یک لحظه هم درخلوت خود تصوّر نمیکنند روزی بیاید که مسئول پاسخگوئی به اعمال خود باشند. اگر غیر از این بود اینگونه بی محابا ظلم نمیکردند.
قابل تأمل است آنها که خدای متعارف را قبول ندارند، اگر در اصطلاح رایج هم بی دین محسوب شوند، کافر نیستند بلکه مردم دوستان عدالت طلبی هستند که خداوند وعده داده است انتقام ظلمی که برآنهارفته را از ظالمان خواهد گرفت.
"کسانی که به آیات خدا کافر میشوند و پیامبران را به ناحق می کشند و آن "مردمی که خلق را به عدل و داد دعوت میکنند" را میکشند، پس آنها را به عذاب ا لیم بشارت ده. (قرآن مبین سوره ۳ آیه۲۱)
٣۵۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : کژراهه!
با سلام خدمت آقای سروش!
به قول معروف: از ماست که بر ماست!! اگر امثال آقای سروش، در دورانی خاص داردست جمهوری اسلامی نمیشدند و کژ راهه‌ ها را خلق نمیکردند، شاید الآن خود ایشان دچار چنین موهبتهایی نمیشدند...
با تشکر: مدیا.ر
٣۵۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : هم نامه سروش گریه آور است
هم نامه سروش گریه آور است و هم رنجنامه دوستی که بحق اینچنین دردمندانه نوشت ، برای هر دو اشک دل‌ ریختم . من به عنوان زندانی سیاسی که رنج ۲۰ ماه دوری از خانواده را در زیرزمین زندان بابل تجربه کردم ..بیگانه نیستم که هر دو را بفهمم . رنج دیگری دارم زمانی‌ که سروش گریه آلود می‌‌نالد .. به نوازش و مهر ورزی احتیاج دارد نه‌ سرزنش ، اینجاست باید انسانیت خود را برجسته تر کنیم با برخود انسانی‌ ،، اینجاست که فرق ما با اسیران ایده لوژی جدا می‌‌شود . روزگاری نه‌ چندان دور کمیته حقیقت یاب به سئوالات ما پاسخ می‌دهد .. در آنجاست که باید درخواست مجازات شود، در آنجاست که حقایق باید عریان شود .. من الان این شجاعت در نه‌ در سروش میبینم نه‌ در بسیاری دیگران .. الان زبان مهربانی نیاز است ..
٣۵۴۵۶ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : پرخاش بر کافران کفران علم است و دیگر هیچ
من شاید بتوانم درد داماد و خروش و خشم سروش را فهم کنم؛ و همنوا با او بر ستمکاران نفرین و نه دشنام دهم. اما مانده ام از اینهمانی پلیدی و پلشتی با کفر و کافری. آن هم از نوشتار فیلسوفی فرهیخته و خرد ورز. خوش دارم ایشان گره گشایی کنند یا از همردیفی واژه کفر با نابخردی پا پس بکشند. چرا که بیدینان بسیاری ازادگان و راست قامتان تاریخ بوده اند و در راهند . گرچه در کشتنشان پاره ای از دینداران هیچ ابایی نکرده اندو نقل جور آنان در این مجال نمی گنجد.
٣۵۴۴۴ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : صبر کنیم صبری انقلابی، پیروزی نزدیک است
یاد آر وقتی را که کفّار از زیر و زبر برشما حمله ور شدند و چشمها حیران و جانها به گلو رسید و (مردم چنان) ظن و گمانها به خدا بردند( قرآن مبین، سوره ۳۳ آیه ۱۰)
٣۵۴٣۷ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : نیکفر و سروش
امیدوارم حالا آقای سروش منظور محمد رضا نیکفر از "الهیات شکنجه" را درک کرده باشد.
٣۵۴٣۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۹       

عنوان : انوقت که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود?
سروش , تاج زاده, حجاریان, کروبی و موسوی, موسوی خوئینی ,خاتمی, رفسنجانی و تمامی اصلاح طلبان حکومتی, همه شما امروز حقتان است که انچنین از دست برادران اسلامی تان ضجه وناله کنید.شما چه بلاهائی سر دیگر اندیشان اوردید یادتان هست? یادتان هست که ما دانشجویان را از دانشگاه اخراج میکردید و ما دستمان بجائی بند نبود? ما که از زحمات پدرومادرمان شرمگین بودیم که با نداری وبدبختی خرج تحصیل مارا تامین میکردند و ما که بازحمت از سد کنکور گذشته بودیم ووارد دانشگاه شده بودیم و شما با اخراج ما اینده ورویاهای ما را نابود کردید و اقای سروش هنوز هم حاضر به عذر خواهی نیست.یادتان هست که ان معلم روستا را بجرم هواداری از فدائیان اخراج کردید وبعد دادید دست لاجوردی سالار شهیدان اسلام تا اعدامش کندوزن وبچه اش را اواره وبدبخت کردید.یادتان هست اقای تاج زاده و حجاریان که توابها را اموزش میدادید تا از رفقای سابقشان بازجوئی کنند و بهر شکلی زیر شکنجه ازشان حرف بکشند تا بتوانید اعدامشان کنید? یادتان هست که امام تان در سال ۶۷ انهمه جوانان و سالخوردگان زندانی اسیر را به جوخه اعدام بست وشما سکوت تائید امیز داشتید و نان و ابتان وجیره ومواجیب تان روبراه بود? یادتان هست ان روزها که برادرم را اعدام کردید وپول گلوله خواستید و اجازه ندادید در کنار مادرم دفن شود و میگفتید که نجس است و در گورستان عمومی نباید دفن شود چون بقیه مرده ها اعتراض دارند? هرکاری میکنم که بدون توجه به ان روزها به سرکوب و ازار و اذیت شما اعتراض کنم نمیتوانم که نمیتوانم چرا که خدا از اولش هم نبود در همان سالهای ۶۰ و۶۷ هم نبود
٣۵۴۲۲ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۹