گردهم آیی های سراسری در خارج از کشور
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : میهمان
عنوان : چرا سخنی از شکستن حصر موسوی و کروبی نیست؟
چرا سخنی از شکستن حصر موسوی و کروبی نیست؟ حتی اگر با آنها موافق هم نباشید باید از آزادیشان دفاع کنید و به حصرشان اعتراض.
٣۵۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۹
|
از : ویکتوریا آزاد
عنوان : راهبرد اصلاح طلبی آفت اصلی به تحریر رفتن خیزش ملت ایران است
سید حسین کاظمینی بروجردی ،زندانی معترض به حاکمیت دینی موکدا خواستار سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است.
درود می فرستم بر اکثریت مطلق هموطنانم در داخل و خارج از ایران که قربانی بی عدالتی های حکومت ولایت فقیه هستند و به عنوان کسی که با حکم فقهای دنیا طلب، جوانی، سلامتی و اعتبارش به تاراج رفت، خانواده اش فرو پاشید و شاهد قتل پدر و مادر خویش بود، با تمامی دردمندان جامعه همدردی می کنم.
همان طور که می دانید فلسفه تشکیل حکومت در جوامع بشری، ایجاد امنیت و آسایش برای شهروندان است؛ در حالی که جمهوری اسلامی امنیتش در گرو ناامنی مردم است. ایجاد رُعب و تفرقه ( ایجاد تقابل بین مردم برای هرز دادن انرژی آنان ) و گسترش سازمان یافته فقرواعتیاد توسط سران رژیم با اهداف مشخصی صورت می گیرد. این واقعیت با بررسی وضعیت وخیم اجتماعی حاکم بر ایران براحتی قابل درک می باشد
تاریخ حاکمیت ولایت فقیه ، مملوّ از گزارشات جاودانهای از تبعیضها و سرکوبها و جنایات و مفاسد است. آنچه که میتواند از حضور مجدّد حکام دیکتاتور در پوستین اصلاحات برای حاکمیت دینی جلوگیری کند، شناخت ترفندهای آنهاست
در طول تاریخ و مخصوصاً دوران حاضر که آنرا عصر ارتباطات و اطلاعات نامیده شده، بسیاری از مِتدهای دیکتاتوری، فاقد اعتبار اجرائی است؛ ولی با معاینهی دقیقتر به ابزارهائی برمیخوریم که در اَشکال مختلف به کار دیکتاتورها آمده است که اَهمّ آنها حربهی « دین و مذهب » است و مدل امروزی آن « حکومت ولایت فقیه » در ایران است که عجیبترین نوع دیکتاتوری است؛ زیرا ایشان به بهانه پیروی از پیامبران، خود را مُحِقّ امتیازاتی میدانند که حتی خودِ فرستادگان رسمی خداوند نیز برای خویش قائل نبودهاند! در یک جمله ایشان میگویند: ما از طرف خداوند وکالت داریم که صاحباختیار جان و مال و ناموس و سرمایههای مردم باشیم .بنا براین تنها درمان وطن از چنگال ولایت فقیه نه اصلاحات در حاکمیت دینی ست و نه بازگشت به دوران طلایی خمینی ،بلکه یگانه رهایی ملت تنها در تقریر خواسته های آنها در موضوعیت دمکراتیک و ایجاد جامعه مدنی و سکولار می باشد. !!
توجیه « ولایت فقیه » برای نفی آزادی عقیده و قلم و بیان، اجرای دستورات خداوند است! که فقط و فقط بهانه است؛ زیرا ایشان سوابق گستردهای حتی در وارونه کردن و یا زیرپا گذاشتن دستورات الهی دارند. مثلا ًبرای تحریک تودههای مستضعف جامعه به قیام، وعدهی دروغین مجانی بودن آب و برق و اتوبوس را طرح نمودند! به عنوان نمونهی دیگر، حیات و زندگی که مهمترین و محترمترین سرمایهی بشری است، برایشان بیارزش است. عدّهای را به کُشتن میدهند و به بهانهی حفظ حُرمت خون آنها، خون بیگناهان بسیاری دیگر را میریزند و یا به هر بهانه ای، اندیشمندان و منتقدین و متقاضیان حقوق صنفی و غیره را متهم به اهانت به خون آنها میکنند و هر بلائی که بخواهند سرشان میآورند.
متاسفانه طی دوران انقلاب ننگین ۵۷، "فقه و مرجعیت اصیل شیعه" جای خود را به ماشین تحریف و تخریب " فقه و مرجعیت حکومتی" داد و از مدار واقعی خارج شد و معیارهای مرجعیت، صرفا به داشتن سواد حوزوی و تایید متقابل حکومتی تقلیل یافت. به عبارت دیگر فقهای حکومت طلب به جای آنکه حافظ شریعت باشند، حافظ مصلحت نظام استبدادی و مدافع منافع ولی فقیه گردیدند و تبدیل به ابزاری شدند که اولا: الگوی ساختگی ولایت فقیه را به عنوان نمایندگی خدا بر زمین معرفی کنند. ثانیا: هر آنچه از لسان ولی فقیه بیرون آید را کلام خدا و رسول جلوه دهند. ثالثا: حمایت و سرسپردگی مطلق به آن را به عنوان امر لازم الاجرای شرع تبلیغ کنند.می توان گفت که طی دوران شکل گیری انقلاب و پس از آن، بسیاری از حوزه های علمیه تبدیل به شرکتهای سهامی تحریف آیه و حدیث شدند و در آن مراکز علوم دینی، نمایندگی های عام و خاص صدور بیانیه های تاییدی و تشویقی جهت توجیه موضع گیری های نابخردانه ولی فقیه افتتاح گردید
با تکیه بر "خیر الکلام، ما دلّ و قلّ" می توان گفت: ولایت فقیه، شرعا، عقلا و عرفا، بدعتی بیش نیست که با سفسطه بازی و مغلطه کاری در اسناد دینی به خورد مردم داده شد. به دنبال آن، "من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون" مصداق عینی یافت که احکام الهی جعل گردید و مستکبرین دینی خود را ظالمانه صاحب اختیار ملت دانستند
از همین روی موکدا بر مواضع خود مبنی بر جدایی دین از دولت و برچیده شدن نظام حاکمیت دینی پافشاری نموده و تا استقرار حاکمیت مدنی و سکولار در ایران مبارزه و مقاومت خود را ادامه می دهم.
سید حسین کاظمینی بروجردی
زندان اوین
٣۵۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۹
|
از : مسعود محمدی
عنوان : چرا حرفی از خامنه ای نیست
چرا در باره خواست مردم برای پایان یافتن رژیم ولایت فقیه و رفتن خامنه ای هیچ موضعی نگرفته اید؟
٣۵۶۵۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|