از : کاوه
عنوان : مبارزه برای جانشینی یک ولایت فقیه بی عمامه بجای ولایت فقیه با عمامه ربطی به مبارزه برای ازادی ندارد
من شنیدم که مجاهدین ۳۴۰۰ نفر در یک پادگانی در عراق نیرو دارد ولی اکثریت انها بالای ۵۰ سال سن دارند یعنی بیش از ۲برابر سن من ودر حقیقت سربازان بازنشسته هستند.انتظار ازافراد بالای ۵۰ سال برای جنگ با رژیم اسلامی البته درست نیست نباید از نسل انقلاب بخواهیم باز هم برایمان بجنگند حالا نوبت ما میباشد که البته جنگ ما با رژیم مثل جنگ مجاهدین نیست که یک ولایت فقیه بی عمامه را بجای ولایت فقیه عمامه دار بگذاریم بلکه ما برای ازادی مخالف خودمان هم مبارزه میکنیم
٣۶٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۰
|
از : علی مومنی
عنوان : جواب آقای بید
بنده از جانب کسی حرفی بمیان نیاوردم ولی به این رسیدم که شعار مرگ بر امپریالیسم حرف مفتی بیش نیست دیدیم و بهای آنرا پرداختیم بله زمانی استفاده می شد برای انگیزه دادن به مبارزه علیه دیکتاتور های دست نشانده و نتیجه آن را هم دیدیم الان چین تبدیل به سرمایه داری وحشتناکی شده با به اسارت گرفتن نیروی تولید و استثمار نیروی کار به این جا رسید که رسیده و دیکتاتوری های مثل کاسترو و چاوز و مورالس . ولی در رابطه با مجاهدین باید بگم آن دوره تمام شد آن صبو بشکست آن پیمانه بریخت که جپ نما ها و توده ای و وزرارت بدنام اطلاعات رژیم علیه مجاهدین هر چیز کثیفی را انتشار می دادند این هم یکی از آن نوع است به شما پیشنهاد دارم بعوض کینه توزی آخوند ساخته و خمینی ساخته به اعتلای این سازمان و اقیانوس فدای این سازمان نگاهی بیاندازی .آقای عزیز خود شکن که آیئنه شکستن خطاست.
اگر شما در نظرات خود صادقی حتما هم بنده را می شناسی میتوانید از طریق ایمیل آدرسی بدهید بنده حاضرم فرصت کافی به این بحث با شما اختصاص بدهم با کمال میل.
یاد بگیریم که از کلمات سو ء استفاده نکنیم که با آزادی بیان در تعارض است .
٣۶٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۰
|
از : بید
عنوان : موضع مجاهدین مرتب تغییر می یابد و من نمی دانم به کدام رقصشان برقصم.
آقای مومنی، آیا نظر شما درباره امریکا ارتباطی با سیاست تازه مجاهدین خلق دارد یا نه؟ ایا اگر مثلا مایکل لدین ها و جان بولتون ها و و آمریکایی از سازمان مجاهدین حمایت نمی کردند باز هم همین نظر را می داشتید؟ این اولین باری نیست که مجاهدین تغییر سیاست می دهند. مجاهدین سنگ صدام را به سینه می زدند وقتی در عراق صدام حسین بودند و از طرف او حمایت می شدند. قبل از آنهم که طرفدار سران شوروی بودند. مثل اینکه باد از هر طرف بوزد مسعود رجوی هم بهمان طرف پرتاب می شود. موضع مجاهدین مرتب تغییر می یابد و من نمی دانم به کدام رقصشان برقصم.اگر مجاهدین شعار مرگ بر امریکا را کنار گذاشته اند بی دلیل نیست، هست؟
٣۶٣۰۴ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۰
|
از : بهرنگ دانش
عنوان : سعه صدر
کاشکی جریان سیاسی مورد علاقه آقای مومنی هم حد اقل به اندازه ایشان سعه صدر داشت واز مشارکت در بحث ها وتبادل نظر با نمایندگان فکری اندیشه های دیگر هراس نداشت.تاچوبین بودن پای استدلالش برای خودش ودیگران بیشتر آشکار می گشت.
٣۶۲۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۰
|
از : پویا ت
عنوان : مرگ بر امپریالیسم : یک شعار انحرافی و بی معنا
آقای مومنی بدرستی مطلب را بیان کردند.
۱- شعار مرگ بر امپریالیسم (حداقل از جنگ دوم تا به حال) همواره مساوی بوده با مرگ بر امریکا.
۲- این شعار به شکل وسیعی ازجانب دیکتاتورها، حکومت های سرکوبگر، جریانات فرصت طلب و پولیستی مورد سوءاستفاده قرارگرفته است.
۳- ایا چین و روسیه اگر پای منافعشان در میان باشد دست به سرکوب و جنایت نمی زنند؟
۴- اصولا شعارهای کلی و غیر قابل تفکیک مناسب نیستند. برای مثال شعار مخالفت با ولایت فقیه بسیار مفهوم تر از "زنده باد ازادی" است که در میان شعاردهندگان ان هواداران سلطنت مطلقه پیشین نیز یافت می شوند.
٣۶۲٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۰
|
از : علی مومنی
عنوان : امپریالسیم
دوستان عزیز فکر نان و آزادی و عشق باشید که خربزه آب است.
متخصص امپریالسیم شناسی نیستم ولی نظر خودم را می دهم به عقیده بنده شعار مرگ امپریالیسم از نقطه ای که روابط انسانی وتولید و اگوئیسم را درک کردم برای بنده شعار مرگ بر امپریالیسم حرفی بی معنی و حرف مفتی است که حامل هیچگونه مسئولیت پذیری در امر تولید و استقلال و تقسیم مسئولیت نیست .فقط ما ارضاع نفس می کردیم و نگاهی بیاندازید به آنهایئ به این شعار پرداختند چه از موضع ارتجاعی چه از موضع چپ چپ نما چه هدفی دنبال می کردن و بنظرم این جنگ لفظی در محتوی دعوا بر سر لحاف ملا است .جنگ قدرت و کاپیتال است و دست هر کشوری را باز بگذاری بدشان نمی آد از امپریالیسم شدن خودشان. وقتی دیگران هستند نارحت هستند. اگر ما مبارزه با امپریالیسم را برای احقاق حقوق دیگران و تقسیم سرمایه می خواهیم باید از راه منطقی و کار وتلاش و اجرای قوانین و رشد جامعه خودمان تلاش کنیم به این حد از رشد اجتماعی اقتصادی برسیم .سرگرم شعار میشویم معلوم نیست از کجا سر در می آوریم .باید واقع بین بود آمریکا بیش از پنجاه دولت از زمان استقلال آمریکا تا به امروز تلاش کردن که در قدم اول دولتی دمکراتیک و قانون اساسی دمکراتیک داشته باشند و برنامه اقتصادی انتخاب کردن که در زمان کمی به اوج خود رسید و از انگلیس وآلمان صنعتی جلو افتادند مگر امریکایها با مرگ بر انگلیس شروع کردن .چرا حسادت می کنیم بعوض این همه حسادت بدون آگاهی و فقط احسات بی پایه واساس به اصل آزادی و رشد فرهنگی اجتماعی بپردازیم و تا زمانی که به این نرسیم عقب می مانیم و گذشته از این امروز دنیا مثل گذشته نیست در یک اقتصاد صرفا دولتی نیست و استقلال معنی خود را از دست داده هیچ کشوری بدون کشور دیگر نمی تواند به بهتر زیستن ادامه دهد .
این شعار اصلا بی معنی است که بهای بیشتری از ما خواهد گرفت و اگر به مسائل پایه ای تر واساسی تر پیشرفت یک جامعه ای که در مقابلمان داریم نپردازیم در جا خواهیم زد.
شما ببیند چاوز اینهمه منافع دارد در دادن این شعار فقط برای عوام فریبی و بقای بیشتر در قدرت.خیلی ساده است فهمیدن آن امروز نگاهی به کشور های دیکتاتوری بیاندازیئد برای حفظ قدرت هر چه می توانند باج می دهند و مردم خود را سرکوب می کنند و تا زمانی صدای آزادیخواهی شنیده میشود آی جهان خوران آی امپریالیسم . آی نفت .کسی هست سوال کند از چاوز واحمدی نژاد و دیگران این سالیان با پول نفت چه می کردید حالا امروز امپریالیسم برای نفت دارد دیکتاتور ها را می اندازد .
دقیقا خود آنها بزرگترین خدمت گذار آنچه شما عنوان امپریالیسم می گذارید هستند.
٣۶۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مبهوت
عنوان : مغالطات
آقای نامی شاکری. شما می فرمایید:"آقای دکتر مشایخی نمی توانند در سراسر آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا، یک نمونه، از حمایت نیروهای دمکراسی خواه توسط امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بزند! "
نظرتان در باره شادباش نوروزی امسال آقای اوباما و خانم کلینتون چیست؟ (http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۳۶۷۶۵)
- می گویید: "امیدوارم که آقای دکتر مثال عراق و افغانستان و بحرین و لیبی را نیاورند!"
عراق و افغانستان و بحرین بماند برای فرصتی دیگر. جسارتا" از شما سوال می کنم: در مورد لیبی که این روزها، مشخصا"، شاهد حضور و مداخله نیروهای نظامی اروپا و آمریکا و بعضی کشورهای عرب به قصد جلوگیری از سرکوب قیام مردم لیبی، است، کدام طرفی هستید؟ در کنار زعیم مستبد و روان پریش عراق که حدود ۴۰ سال است، فارغ از هر قانون و معیاری بر این کشور حکم رانده می ایستید و مداخلات "امپریالیستی" کشورهای غربی "به سرکردگی آمریکا" و "نوکران دست نشانده" عربش را محکوم می کنید، یا آن که در کنار مردم لیبی که برای آزادی به میدان نبرد آمده اند، دیکتاتوری قذافی و نظام قبیله ای و سرکوب گرش را محکوم کرده، ناگزیر همسو و تا حدودی هم صدا با قدرت های غربی عمل خواهید کرد؟ راه سومی اگر هست بفرمایید.
- چندین بار از مغالطه صحبت کردید. ظاهرا" شما مخالف خشونت و تفرقه و طرفدار تفاهم و اصلاح و حل تضادها به صورت آشتی پذیر هستید. از نقدی که آقای دکتر مشایخی بر محور مهاجرانی- نگهدار وارد می آورد بر می آشوبید و پندنامه آقای فرخ نگهدار به رهبر و سفید شویی رهبر توسط جناب مهاجرانی را توجیه پذیر و در جهت حل مسالمت آمیز و آشتی جویانه اختلافات قلمداد می کنید. اما وقتی سخن از "امپریالیسم به سرکردگی آمریکا" به میان می آید، ناگهان یک بام و دو هوا می شود و می فرمایید: "تا امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا وجود دارد، "عرق ملی" در نخبگان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...یک شرط اساسی است!" اگر اصل، آشتی و صلح و تفاهم است، چرا با ولی فقیه بله، ولی با آمریکا نه!؟ این تناقض و دوگانگی گفتار را چگونه توضیح می دهید؟
- در آغاز مقاله شعر زیبایی از شاعر معاصر و متعهد سیاوش کسرایی نقل کرده اید.
در خود متن می فرمایید: "همسان انگاری "امپریالیسم" و "آمریکا"، درست همان مغلطه ای که جریان توتالیتر از فردای انقلاب بهمن به افکار عمومی ایران تحمیل کرد. بگذارید به ویژه به مخاطبان جوان یادآورشوم که شعار نیروهای ترقیخواه در جریان انقلاب نه "مرگ بر آمریکا" که "مرگ بر امپریالیسم جهانی" بود. "مرگ بر امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا!" و نمادی که مسخره و گاه به آتش کشیده می شد، نماد "عموسام" بود! "مرگ بر آمریکا" نه حاصل اختصار اجرائئ آن، که حاصل زیرکی و رندی جریانی بود که تدریجا، امپریالیسم را حذف کرد و پرچم آمریکا را هم به جای نماد امپریالیسم مورد اهانت قرارداد و به آتش کشید."
بسیار خوب. آنهایی که سن و سالشان و خاطرات شان هنوز اجازه می دهد، حتما به یاد می آورند که سرودی در سال های آغازین توسط برخی از نیروهای "ضد امپریالیست" رواج یافت و حتی خوراک شبانه روزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد جملاتی مانند: "دشمن اصلی ما، آمریکا است، آمریکا! ... مرگ بر آمریکا..مرگ بر آمریکا!..." را دائما" تکرار می کرد.
واکنش "نیروهای ضد امپریالیستی" در مقابل آتش زدن پرچم آمریکا و لگدمال کردن آن طی رژه های رسمی و تظاهرات هر روزه چه بود؟ آیا در جایی فرق "امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا" و "امپریالیسم= آمریکا" را توضیح دادند و شاعر "زیرک و رند" آن سرود را گوشمالی دادند؟
٣۶۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۰
|
از : محمد رضا شهاب
عنوان : در این دهه چین جای آمریکای امپریالیست را گرفته است
فراموش نمیکنم که در سال گذشته در یکی از برنامه های ارزشمند کانون دوستدران فرهنگ ایران شرکت کرده بودم و در آن شب زنده یاد داریوش همایون سخنران آن شب بود وپس از سخنرانی و خوردن شام در رستوران نیبرز یکی از دوستان چپ گرای با بحث داغی که با دکتر همایون داشت گفت تا زمانیکه آمریکا امپریالیست در سرکار است کشور ما روی خوش نخواهد دید ودر اینجا زنده یاد دکتر همایون با همان متانت همیشگی خود در جواب گفت - چین چندین سال است که جای آمریکا را گرفته و دیگر آمریکا امپریالیست ابر قدرت نیست و شما در موقع حمله به امپریالیست باید جای آمریکا را با چین عوض نمائید.
٣۶۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۰
|