یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ایران لیبی نیست؛ به دام جنگ طلبان نیافتیم! - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه

عنوان : تشکر
آقای اصفهانی عزیز، از جواب شما متشکرم. مقاله تان را دوباره خواندم و منتظر مقاله بعدی شما هستم.
٣۶۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : دیکتاتوری همیشه وجود دارد ،مثبت و منفی‌ بودن آن معیار است !
این داستان غمزده کشورهای چون ایران است...نوزاد آزادی انقلاب با غول غارتگر استعمار در خط مسابقه‌ای حاضر میشوند ! ما تشنه گان آزادی،استقلال و عدالت اجتمایی با شور و شوق در سر، هلهله کنان فرزند تازه متولد شده از انقلاب را نظاره و تشویق می‌کنیم ! سوت داور مسابقه در خط آغاز "رفراندوم" زده میشود ! قهرمان جهانی استعمار با نوزاد آزادی تازه بدوران رسیده در خط شروع، مسابقه خواهند داد ! دنیای استعمار گفت؛ که این عین "عدالت" است،شرایطی مساوی برای همه ! "انتخاباتی آزاد" ! پس از سرنگونی دیکتاتور ! چکار می‌توان کرد ؟ آیا این مسابقه عادلانه است ؟ "آزادی" را می‌توان مونتاژ کرد و همچنین "استقلال" را ،ولی‌ عدالت اجتمایی را نمیتوان ! عاملی که در این مقاله هم در نظر گرفته نشده است ! اگر عدالت اجتمایی وجود نداشته باشند، آزادی و استقلال هم همگانی نخواهند بود ! برای نگهداری از آزادی،استقلال و عدالت اجتمایی نیروی حفاظت کننده‌ای لازم خواهد بود که در مقابل دشمنان خارجی‌ و عوامل داخلی‌ آنها مقاومت و از سه عامل ذکر شده حفاظت کند.این مقاومت،این زورگویی، این دیکتاتوری در تمام کشورهای جهان وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد ! "قانون"، احترام به قانون و تخلف از قانون ! مثبت و منفی‌ بودن آن معیار است ! "حکومت اقلیت ها" و یا "حکومت اکثریت‌ها " ! حکومت "همه خلقی" هم وجود ندارد !
٣۶۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : نامم را اگر لازم شود خواهم نوشت

عنوان : بر تغییر نام مستعار دهندگان تحریک کننده صلوات!
آمریکا واقعاً به طرز بی رحمانه ای جلو مجاهدین را گرفته است و گرنه آن ها با سه هزار نفر از نزدیکی شهر بغداد (پادگان الخالص اهدایی صدام حسین و یا هما ن شهر اشرف) با همان توپ و تانک های زمان صدام، شهر به شهر و بیابان به بیابان در عراق حرکت می کردند و به مرز ایران می رسیدند و در آنجا هم مطابق رهنمود آقای مسعود رجوی که عبارت است از «جنگ صدبرابر» این حکومت را شکست می دادند و پیروز می شدند.

هیچ دخالت نظامی هم از طرف آمریکا لازم نبود. نه پوشش زمینی و دریایی و هوایی دادن، نه سلاح های مدرن در اختیار آن ها قرار دادن، و نه تمام مراکز استراتژیک و در درجه اول مراکز اتمی ایران را بمباران کردن، و نه پشت سر آن ها که به عنوان پیشمرگ سربازان آمریکایی قرار می گرفتند وارد خاک ایران شدن.
اگر باور نمی کنید تقصیر من نیست.

آمریکا واقعا به طرز بی رحمانه ای مجاهدین را یک سازمان تروریستی می نامد و در حالی که حتی داشتن یک تماس دور بایک «تروریست» مستوجب انواع زندان و شکنجه ها و تضییقات می شود، با کمال بی انصافی در حق مجاهدین، برای آن ها و هوادرانشان در جلو کنگره و کاخ سفید و نقاط دیگر آمریکا تظاهرات و آکسیون برگزار می کنند و اعضای برجسته کنگره اشان و وزرای کابینه بوش و رییسان کل سازمان سیا و اف بی آی را هم برای سخنرانی به این مراسم می فرستند.
اگر باور نمی کنید به سایت های مجاهدین مراجعه کنید.

آمریکا واقعا به طرز بی رحمانه ای مجاهدین را یک سازمان تروریستی می نامد و در تمام نقاط استراتژیک سیاست بین المللی، مثل خود آمریکا، و پاریس، و بروکسل مرتبا سمپوزیوم و کنفرانس و کنگره و سخنرانی برای آن ها تشکیل می دهد با سخنرانانی مثل دو رییس کل سازمان بسیار خوشنام سیا در دو دوره، و رییس سابق اف بی آی، و وزیران کابینه جنگی بوش، ازجمله وزیر امنیت و ضد تروریسم او، و همچنین وزیر دادگستری او در ایام شکنجه های هولناک «تروریست ها» در زندان های مخفی و آشکار جرج بوش در آمریکا و همه جای دنیا، و چند وزیر دیگر از همین نوع، و دو رییس ستاد مشترک کل نیرو های زمینی و هوایی و دریایی آمریکا، و کسانی مثل جان بولتون دوست داشتنی و شریف و رودی جولیانی نازنین، و رییس کنونی کمیته خارجی مجلس أمریکا ایلنا رز لهتنین بی نهایت خوش سابقه...

این ها به خاطر آزادی خواهی و شرافتمندی و عشقشان به ایران است که مجاهدین را در مقابله با جنبش مردم ایران به عنوان آلترناتیو معرفی می کنند و آن ها را «امید مردم ایران» می نامند.
اگر باور نمی کنید که همه این کار ها به منظور کمک به مردم ایران و استقلال آن ها و بدون هیچ قصد خاصی در مورد تجاوز به ایران با استفاده از نیروی بومی انجام می پذیرد، معلوم است یا درست «انقلاب ایدئولوژیک» نکرده اید و لازم است مثل ساکنان شهر اشرف هر شب در جلسات «عملیات جاری» به منظور اعتراف به نقاط ضعف خودتان و وسوسه های شیطانی عقل که در طی روزبه سراغ شما آمده اند و با «عشق» شما به مسعود و مریم به عنوان جانشینان خدا بر زمین و امامان حاضر و زنده به چالش پرداخته اند، در حضور جمع سخن بگویید و یک مقدار فحش و کتک دسته جمعی بخورید بلکه اشکالاتتان بر طرف شود.

اگر هم باز مشکلی باقی مانده باشد باید باز هم مثل ساکنان شهر اشرف، هر هفته در روز های جمعه، در جلسات «غسل هفتگی» شرکت کنید و از تمایلات زشت خودتان مثل تمایل به داشتن همسر یا دیدار فرزند، یا از باقی ماندن عشق به همسری که در بعد از عملیات فروغ مجبور شدید که «داوطلبانه» و سه طلاقه از او جدا شوید در دلتان، و از افکار «جنسی» مختلفی که طی هفته از ذهنتان گذشته است، در حضور همه، حرف بزنید و باز هم از بقیه مقداری فحش و کتک بخورید.

اگر باز هم فایده ای نکرد انوع و اقسام عملیات ایدئولوژیک دیگر وجود دارند که باید آن ها را هم انجام بدهید.
در غیر این صورت کار های دیگری هم می شود با شما کرد (...)

ضمنا فراموش نکنید که مبارزان داخل ایران، مبارزه و مقاومت را همانطور که آقای رجوی و همسرشان می گویند «از مبارزه و پایداری شهر اشرف آموخته اند» و آرمان هایشان هم آرمان های مجاهدین خلق است، و از همین رو به درجه افتخار «اشرف نشان» از طرف آقا و خانم رجوی مفتخر شده اند و پیوسته از آن ها به عنوان «اشرف نشان» یاد می شود.
لابد مباحث مفصل آقای رجوی در سال گذشته تحت عنوان کلی «اشرف، کانون استراتژیک قیام» را هم خوانده اید و شنیده اید. در غیر این صورت نصف عمرتان بر فناست.
بقیه حرف هاباشد برای بعد.

اما امیدوارم که شما بتوانید بعد از همین «پروسه ها» روزی بالاخره نمره ۲۰ بگیرید. من خودم قول می دهم که در آن صورت، و بعد از آن که «تضاد هایتان را حل کردید» یک کلمه آفرین هم در کنار نمره شما بگذارم و بنویسم:
۲۰ آفرین بچه خوب!
٣۶۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : قاسم .

عنوان : انقلاب سوریه و شتاب سرنگونی جمهوری اسلامی
اگر انقلاب ملت سوریه به پیروزی برسد سرنگونی جمهوری اسلامی شتاب خواهد گرفت. در لیبی فرانسه از شورشیان حمایت نمود ولی در ایران غرب مخالفان مسلح جمهوری اسلامی را تروریست می خواند. در فرانسه پرونده مجاهدین خلق به بهانه تروریسم هنوز بسته نشده است و آمریکا حاضر نیست این سازمان را از لیست سیاهش خارج سازد. راه حل ایران جنگ نیست بلکه آزاد گذاشتن اپوزیسیون آن و اجرای تحریمهای نفتی و تسلیحاتی می باشد. غرب همیشه حامی حکومت اسلامی و مخالف تغییر این نظام بوده است. خواست غرب تغییر در ظاهر و رفتار نظام حاکم می باشد . کسانی که به امید جنگ هستند و یا کسانی که هر روز خواب جنگ می بینند کاملا در اشتباه بسر می برند. طرح غرب حمایت از خاتمی و جنبش سبز در ایران بود برای تغییر رفتار حکومت که بی نتیجه ماند. مشکل اصلی غرب با جمهوری ولایت فقیه پروژه اتمی ان می باشد که آنهم با زهر خوردن خامنه ای بپا یان خواهد رسید. برای جلوگیری از جنگ باید منتظر زهر خوردن خامنه ای باشیم. خمینی هم وقتی جام زهر را سر کشید جنگ با عراق تمام شد. برای غرب نقض حقوق بشر اصلا مهم نیست. نگرانی غرب اتمی شدن خامنه ای در منطقه است و می تواند خامنه ای را با تحریم به زهر خوردن وادار سازد که هم مانع جنگ است و هم بسود مردم ایران و مطرح شدن مسائل زنان و زندانیان سیاسی و عقیدتی مانند بها ئیان مظلوم. در لیبی آمریکا مبارزان ضد قذافی را با بمب حمایت می کند ولی حاضر نیست حفاظت ۳۴۰۰ نفر در کمپ اشرف را بپذیرد. پارسال برای رضایت خامنه ای د و در اوج قیام اوباما چراغ سبز حمله به شهر اشرف را صادر نمود. مخالفان جمهوری اسلامی اگر از طرف آمریکا و اروپا سرکوب نشوند خودشان حریف جمهوری اسلامی می شوند و نیازی به جنگ خارجی هم ندارند. برای جلو گیری از جنگ باید مخالفان حکومت را آزاد گذاشت که نبرد با هیولا را سازماندهی کنند و از سازمان ملل خواست حفاظت اشرف را بعهده بگیرد.
٣۶۴۵٣ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : برای روزبه عزیز
روزبه عزیز!
من هم ضمن شادباش های نوروزی به شما، از شما به خاطر اظهار لطفتان سپاسگزارم.
نگرانی شما بابت آن فراخوانِ غیر قابل دفاع را درک می کنم؛ ولی اجازه دهید که چند نکته را خدمتتان بنویسم:

۱ ـ فقط امضای تعداد اندکی از چهره هایی که بتوان سخن آن ها را در ارتباط با موضوع فراخوان مزبور تا حدی جدی گرفت (چه خوب باشند و چه بد) در پای آن فراخوان دیده می شود. و علاوه بر این، من شک دارم که متن آن فراخوان به همین صورتی که منتشر شده است، قبل از امضا (یا امضای احتمالی) در اختیار (حد اقل) سه چهار تنی از امضا کنندگان که می شناسمشان و تفکرشان با متنی که من خوانده ام همخوان نیست قرار داده شده باشد.

۲ ـ خود آن فراخوان (به تنهایی) در حد همان «کبریت بی خطر» هم که شما نوشته اید نقشی ندارد. اما وقتی که آن را در کنار فعل و انفعالاتی که در جریان است بگذاریم، هم متن آن و هم زمان انتشار آن، همچنان که آقای احمد تقوایی که شما خواسته اید او را تنها نگذاریم به درستی نوشته اند، پرسش برانگیز است.

۳ـ آن فراخوان در کنار فعل و انفعالاتی که در جریان است معنا می یابد و تفسیر پذیر می شود. اگر لطف کنید و یک بار دیگر به این مقاله نگاهی بیاندازید می بینید که با پرداختن به خود آن فعل و انفعالات، دیگر نیاز چندانی (در این مقاله ی مشخص) به پاسخ دادن به فراخوان مورد نظر وجود نداشته است.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست!

۴ ـ جنبش، و رهنورد و کروبی و موسوی به عنوان همراهان جنبش، بار ها بر عدم مدیریت درست برنامه ی اتمی، و بر ماجراجویی های این حکومت در زمینه ی فعالیت های اتمی، و بر اولویت مسایل اصلی بر مسأله ی فرعی یی به نام استفاده از انرژی اتمی (آن هم به این بهای گزاف اقتصادی و مخصوصاً سیاسی) تأکید کرده اند.

۵ ـ خود من نیز بار ها به مناسبت های مختلف نوشته ام که آنچه نظام از مطرح کردن حرف هایی مثل «انرژی اتمی، حق مسلم ماست» در نظر دارد، از سویی جاگزین کردن بحران واقعی نقض حقوق اولیه ی مردم ایران با چیزی به نام «بحران اتمی» است؛ و از سوی دیگر معامله بر سر منافع مردم ما با غرب به ازای کوتاه آمدن و کوتاه نیامدن در فلان قسمت و فلان قسمت «پروژه ی اتمی».
حتی در همان اولین روز های بر سر کار آمدن احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری اش (۱۳۸۴) و مطرح کردن جنجال آمیز مسأله ی انرژی اتمی توسط او، بلافاصله مقاله یی نوشتم و منتشر کردم با عنوان «می خواهند بحران حقوق بشر را با بحران اتمی جاگزین سازند».
و درستی این نظر که در آن زمان که هنوز مسایل جدید مطرح نشده بودند ارائه شد را گذر زمان به خوبی ثابت کرد.

با سپاس دوباره
محمد علی اصفهانی
٣۶۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰       

    از : سعید

عنوان : از آرزو تا واقع
من در عجبم که چرا این دوستان همچون آقای اصفهانی جسارت نمی یابند تا منافع ملی را تعریف نمایند و برای نقل قولهای خود آدرس مشخص بدهند. و بگویند زیر چتر استبداد منافع ملی به چه مفهومیست؟ و استقلال بدون داشتن آزادی برای ملتها به چه معنی است.
اینکه بنشینیم و بگوئیم انشاالله جنبش در چنین وضعیتی قرار نخواهد گرفت، خوش خیالیست. چون این اپوزسیون نیست که چنین خواستی دارد، بَل این رژیم جمهوری اسلامیست که راه دیگری باقی نگذاشتست.
٣۶۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰       

    از : روزبه

عنوان : بنظر شما سکوت، بی اعتنائی و عدم ابراز مخالفت فعالان سیاسی در قبال این بیانیه چیست؟ آیا این بیانیه را کبریت بیخطر تلقی کرده اند؟ اگر اینطورست چرا من انقدر نگرانم؟
آقای اصفهانی عزیز،

"هیچ سیاست دان حتی متوسطی نمی گوید که من طرفدار حمله ی نظامی به کشور خودم هستم. برعکس: همه می گویند ما مخالف حمله ی نظامی به کشور خودمان هستیم.
اما این که راست می گویند یا دروغ می گویند را باید از رفتارشان شناخت، و نه از گفتارشان.

هرگز ایمن ز مار ننشستم
که بدانستم آنچه خصلت اوست

زخم دندان دشمنی بَتَر است
که نماید به چشم مردم، دوست"

آقای اصفهانی عزیز، با شادباش های نوروزی و با توجه به نقل قول بالا از شما مایلم نگرانی ها و انتظارات خود را با شما در میان بگذارم.

اخیرا عده ای از سرشناسان ما امضاء خود را پای بیانیه ای با عنوان "فراخوان به مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی" گذاشته اند. از آنجا که این بیانیه اختلاف و شکافی عمیقی بین ما از زمان انتشار آن شده است، سیاسیون و سرشناسانانی که مخالف این بیانیه هستند و یا این بیانیه را بیخطر می دانند وظیفه دارند برای رفع سوء تفاهمات و شکاف بین ما بطور جدی وارد معرکه شوند تا هم ما از موضع و علت سکوت و بی اعتنائی آنها تا حالا آگاه شویم و هم این مسئله بطور سالم حل و فصل شود. آنها حق ندارند از این وظیفه خود سر باز زنند و یا احمد تقوایی ها را تنها بگذارند وگرنه به چه درد ما می خورند؟

من مخالف رژیم و خواستار محو آن هستم ولی نه به قیمت محو کشوری به نام ایران و مردمش. با تمام وجودم خواستار روشنگری هر چه بیشتر مردم درباره خطرات جانی و مالی و محیط زیستی نیروگاهها و مراکز هسته در ایرانم که باید از ۲۰ سال پیش شروع می شد بلکه برای فاصله انداختن بس عمیقتر بین مردم و رژیمی که اصلا نه منافع ملی سرش می شود و نه پشیزی برای جان انسانها و جانوران و محیط زیست .... قائل است. فعالان جنبش سبز وظیفه دارند این مسئله بغرنج را هم بطور جدی وارد گفتمان خود کنند تا هم سپر بلای حملات نظامی به ایران شوند و هم از توجیح چنین حملاتی بکاهند و هم بدین ترتیب جنبش را در میان مردم محبوبتر و گسترده تر سازند. تنها با افزایش قدرت جنبش سبز بعنوان تنها آلترناتیو رژیم کنونی است که بتوان جلوی همه آنهایی که دهانشان کف کرده است تا به منافع خود دست یابند را گرفت.

من مخالف هر گونه حمله نظامی به ایران به هر بهانه ای هستم و این مهمترین وظیفه آپوزیسیون واقعی ماست که حساسیت فوق العاده ای در این رابطه از خود نشان دهد تا جلوی هر گونه توجیحی را برای حمله نظامی به ایران را بگیرد. دشمنان ایران در لباس دوست برای صدمه زدن به ایران وارد عمل می شوند و این اولین بارشان هم نخواهد بود. هر کسی یا گروه و حزبی که مخالفت مستقیم و غیرمستقیم خود را با حمله نظامی به ایران اعلام نکند و آنرا در عمل قدم به قدم ثابت نکند بدنبال منافعی است که مخالف منافع ملی ایران است.

برداشتی که غربیها از این بیانیه کرده، می کنند و خواهند کرد باید مورد بررسی متخصصین ایرانی قرار گیرد و منتشر شود.

بنظر شما سکوت، بی اعتنائی و عدم ابراز مخالفت فعالان سیاسی در قبال این بیانیه چیست؟ آیا این بیانیه را کبریت بیخطر تلقی کرده اند؟ اگر اینطورست چرا من انقدر نگرانم؟

با تشکر از این مقاله شما
٣۶۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰       

    از : داریوش احمدی

عنوان : انتخابات آزاد طبق مقررات بین المجالس نخستین قدم درست بسوی دموکراسی واستقلال
جنگ وکشتار تا کنون مشکل توده ها را حل نکرده بلکه قدرت را بسمت دلخواه کارگزاران جنگ هدایت کرده. در مورد لیبی نیز چنین خواهد بود که مردم با بهای گزافی از چنگ افعی نجات پیدا میکنند ولی تضمین آزادی واستقلال در هواست. این درگیریها ی خونین بطور واضح در کشورهای اروپائی مورد استفاده ابزاری در انتخابات محلی نیز قرارمیگیرد تا چه رسد به برنامه های اقتصادی آینده. امنیت بهر قیمت خواسته قدرتهای اقتصادی در مناطق اقتصادی و رئوپولیتیکی است. حمله نظامی وفشارهای سیاسی به حکومتهای خود کامه میتواند بنفع ملتها باشد اما نه الزاما. اما آنچه که میتواند ما را بمنزل مقصود که همانا آزادی واستقلال میهنمان است برساند انتخابات آزاد طبق مقررات جهانی وزیر نظر سازمان ملل است(DECLARATION ON CRITERIA FOR FREE AND FAIR ELECTIONS ):http://www.ipu.org/cnl-e/۱۵۴-free.htm
این راه متمدنانه میتواند جلوی خونریزی وهرنوع جنگ را بگیرد. بیائیم از جامعه جهانی خواهان انتخابات شویم تا دیر نشده!!!!!!
٣۶۴۲۲ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست