سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انقلاب عراق، بسترساز مرگ ناسیونالیسم کُرد - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : نتیجه ۲
این هم لینک کامنت قبلی ست ، مقاله ای از احسان هوشمند در راه سبز نت :
http://www.rahesabz.net/story/۳۵۲۱۳/
٣۶٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : نتیجه
پس از چندین کامنت ، به نوشته سودمند زیر بر خوردم که اگر مطالب آن درست باشد امید و نگرانیهای زیادی را بر میانگیزد. نگرانی از آن جهت که چهار استان کرد نشین ایران از خیلی جهت از " بعضی " استانهای دیگر خیلی عقب ترند . امید از آن رو که تحول بسیار بزرگ در این نواحی , رشد عظیم با سوادان و دانشگاه رفته هاست که برای من بسیار تازگی دارد. امید که این " باسوادی " منجر به تحقیق و مطالعه شده و کرد های ایرانی راه راست و صلاح کار خود را به درستی تشخیص دهند. امید من آنست که رویای بسیاردوردست وامروزه غیر عملی کردستان آزاد و متحد را عجالتا فراموش کرده و در پی ریشه یابی خود در رفع سوء ظن سایر ایرانیان از خود برآیند و این گمان که کردها از هر فرصتی برای یاغیگری و تجزیه طلبی استفاده میکنند را از ذهن بقیه بزدایند و در پی ایرانی آزاد و مجری منشور جهانی حقوق بشر باشند. اگر روزی دنیا منشور جهانی حقوق بشر را کاملا اجرا کند احتیاجی نیست که کسی در پی ناسیونالیسم و انتخاب کشور هم دین و هم زبان و هم نژاد باشد.
٣۶٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : سیامند کلهر

عنوان : دوران فئودالیسم هم مرده
با تشکر مقاله بسیار خوبی بود. من یک کرد هستم و تا حدود زیادی جامعه کردستان را می شناسم و شهرها و روستاهای آن را از نزدیک دیده ام. شکی نیست که سرمایه داری در کردستان مانند تهران و اصفهان و اراک و شیراز و تبریز پیشرفت نکرده است اما این به این معنا نیست که ما جامعه کردستان را یک جامعه عقب افتاده فئودالی بدالنیم و از تزهای منسوخ نیمه فئودال و نیمه مستعمره دفاع کنیم ئرین صورت نه فقط در مائوئیسم سقوط خواهیم کرد بلکه در دام بورز وازی کرد گرفتار خواهیم شد. سوال من این است که مگر سرمایه داری ایران به انداره سرمایه داری آلمان و انگلستان پیشرفت کرده است که ما ایران را کشوری سرمایه داری می خوانیم. دوستان به حساسیت این بحث توجه کنند. به نظرم مقالاتی که آقای قراگوزلو می نویسند یک دفت نهفته ای دارد که نباید به سادگی فراموش شود. دوستان تضاد در ایران تضاد کار سرمایه است اگر بگویید کردستان عقب مانده است در نتیجه بلوچستان هم این گونه خواهد ماند و در نتیجه کل تئوری ها به تئوری های مائوئیستس سقوط خواهد کرد. ببخشید.
٣۶۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق - هر دم از نو غمی آمد به مبارک بادم
خبرگزاری ها گزارش دادند که : " گروهای تندرو اسلام گرا شامل سلفی ها و وهابیون در کردستان به وارد کردن اسلحه و مسلح نمودن اعضای خود و تشکیل شاخه های نظامی پرداخته اند. برخی منابع که این گزارش آن ها را «موثق» خوانده، خبر از وارد کردن ۳۰۰ قبضه اسلحه کلاشینکوف به یک مکان نامعلوم در منطقه لیلاخ شهرستان دهگلان استان کردستان توسط این گروهای تندرو اسلام گرا داده است." ( اخبار روز ).

تاکنون تحریک و انگولک روس و انگلیس و امریکا و جهالت خان ها و رهبران بود . اکنون عربستان سعودی و سلفی ها و وهابیون و احتمالا اسرائیل هم اضافه شده است. " مینهم پریشانی بر سر پریشانی ".
سویس هم کشوری است کوهستانی با چهار " ملت " و چهار زبان رسمی مختلف که خیلی از مردم آن اقلا به دو زبان صحبت میکنند و کسی نمیتواند آنها را انگولک کند. چرا ؟
سویس قرنهاست که به شکلی یک کشور بوده و دارای ناسیونالیسم است. کردستان هیچ وقت یک کشور نبوده و ناسیونالیسم آن مجازی ست . " کردستان " سرزمین مردم بیسوادی ست که افتخار آنها " ایلیاتی " و " عشایری " و " ملوک و الطوایفی " بودن است. رویای خیلی از آنها اسبی و تفنگی و لقمه نانیست و آرزوی آنکه " دولت " مزاحم آنها نشود. همین. فرهنگ فرهنگ ایلیاتی و خان خانی ست. از سواد و تحصیل اقلا تا سالهای اخیر وجز در شهر های بزرگ خبری نیست. این فرهنگ و تربیت با فرهنگ و تربیت سوئیسی ها چقدر تفاوت دارد؟ آیا اشکال ناسیونالیسم و بورژوازی ست یا فرهنگ و تربیتی که چیز بهتری ندیده ؟
این فرهنگ به خوبی در جوک زیر منعکس است و من فقط قسمتی از آنرا میگویم و از زشتی آن عذر میخواهم.
کسی در پشت در توالت بی صبرانه منتظر نوبت بود و از درون صداهای انفجار میآمد. عاقبت بی طاقت شد و فریاد زد : تو که توپ و توپخانه ات به این محکمیست چرا نمیری یاغی بشی ؟ این فکریست که در کله خیلی ها محکم جایگزین شده است. آرزو آرزوی یاغی گریست نه تحصیل و ترقی و " متمدن " شدن . فرهنگ جمعیت " به ظاهر جمع و به باطن پراکنده ایست " که صلاح خود را نمیداند و آنرا در سراب ناسیونالیسم مجازی جستجو میکند. آیا این تقصیر " خان " است یا "حکومت " و یا " دست خارجی " و یا ناسیونالیسم و بورژوازی و یا خود مردم و یا همه آنها ؟ نمیدانم. یعنی مطمئن نیستم .
٣۶۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : بهروز شمیسا

عنوان : دوران تمام شد ه ناسیونالیسم
مقاله بسیار مفید و خوب و آگاهگرانه ای بود. من فکر میکنم اگر بپذیریم که ناسیونالیسم یکی از ایده ئولوژی های دوران بورژوازی بوده است و اگر بپذیریم که دوران بورژوازی به عنوان یک طبقه ارتجاعی سپری و تمام شده است پس در هر جا و همه جا ناسیونالیسم ارتجاعی ست چه از نوع کوروش و داریوش و استوانه کذائی حقوق بشری که جدیدا به ریسمانی برای آویزان شدن باند احمدی نژاد- مشائی تبدیل شده و چه در سایر قالب ها. ناسیونالیسم راسیسم صهیونیسم و... همه ی پان ها از جمله پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و پان اسلامیسم مرتجع هستند.
٣۶۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : همکار کرد

عنوان : ‫جور سانسور به ز نقد راستین تلخ!!!
‫هربار تصحیح رقیق تر از ما و باز هم تکرار سانسور اخبار روز

‫با جناب پیروز بسیار هم رأی بوده و اضافه میکنم که ‫اول آگاهی و سواد دموکراسی بعد انقلاب کارگری، از ‫همان ‫دو چیزی که ‫ملت «کرد بیچاره» بسیار محروم مانده؟

‫فقر فرهنگی، تعصب، خرافات، بی سوادی، ناآگاهی ملی و جهانی عامل اصلی عقب افتادگی ‫‫ما ایرانیان است.

‫‫من سالها با ‫برخی مردم کرد کارگر و مهاجر به تهران و دیگر شهرهای ایران چه در کارگاه ساختمانی و چه در کارخانه ها کار و ‫همکاری کرده ام. ‫نمی دانم چرا‫ ‫تأثیر این حرمان را در آنان بسیار احساساتی تر‫، متعصب تر و ناسیونالیست تر ‫یافتم که ‫‫آنرا ‫ با هیچ حقیقتی عوض نمیکنند.

‫رابطه ارباب و رعیت و خان و برده درست است که رابطه ای یکطرفه است، ولی تا کارگر و فرودست نقطه ضعف تعصبی و فرهنگی و تاریخی ‫در ذخیره ذهنی و فرهنگی ‫خود، بدلایل همان ستم تاریخی و حرمان از طرف خانان و رهبران، نداشته باشد، ارباب و رئیس و مدیر و خان و رهبر و ‫ملایش قادر به سوء استفاده از او نیست. ‫‫ریشه ظلم ارباب و خان در قوانین موروثی دینی است که چهارده قرن به کمک ملا و مفتی و عرق ناسیونالیستی و با کمک شمشیر گداخته دین ‫نهادینه شده و توانستند «کرد بیچاره» را تحت فرمان و کنترل خود قرار دهند و مناسبات اجتماعی اورا اینچنین تحت تسلط خود قرار دهند! ‫آیا اگر ما همه کارگران و حقوق بگیران ایران، از اقوام مختلف ایران، اگر تعصب اسلامی مشترک نداشتیم، ‫بازهم رهبرانقلابمان خمینی می شد‫؟ ‫بازهم ؟ ‫آیا اگر ‫همین امروز شیعیان بحرین ‫، دینی و شیعه نبودند، ‫بازهم خامنه ای را منجی خودشان می دیدند؟ ‫‫ریشه ظلم در دین است نه در دیندار!
٣۶۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : ناصر ناصری

عنوان : باید تحلیل میدانی نیز داشت نه فقط تحلیل خیالی
اینجانب در ۱ سال اخیر در کردستان عراق مشغول به کار بوده ا م و بنا به اقتضای شغلم با تمام طبقات از تمامی شهرهای کردستان و افراد مسیول بر خورد نزدیک داشته ام .فضای دولت فعلی اقلیم کردستان( که اتفاقان حزب کمونیست نیز در ائتلاف با ان هست و چند وزیر دارد) یک دولت کاملان رانتی نفتی مشابه سایر دولتهای خاورمیانه میباشد(دارای فساد اداری و اقتصادی) ولی دمکراسی به نسبت قابل قبولی بر انجا حکم فرماست . اینکه سیتم به علت فساد اداری در آینده دچار مشکل شود شکی نیست اما جریانات اخیر سو استفاده جریان نوشیروان مصطفی( مائو ئیست سابق وگوران فعلی) برای بهره گیری بیشتر از رانت می باشد . مردم کردستان انچنان دجار ستم و آوارگی بوده اند که مهمترین مسئله برای آنان هنوز حقوق اولیه مثل حق کرد بودن است که دولت برای آنان فعلان آنرا فراهم کرده است با توجه به سطح بالای بی سوادی و محرومیت تاریخی هنوز جامعه کردستان در مستی ا ستقلال به سر میبرند ونسل فعلی وابستگی روستایی و طایفه ای قوی دارد .در اعتراضات اخیر نیز فقط در شهرهای استان سلیمانیه اتفاق افتاد و استان دهوک و اربیل(هو لیر) کاملان ساکت بودند (نوشیروان مصطفی در سلیمانیه کمی نفوذ دارد) این اعتراضات زنگ خطری میباشد اما اصلان به معنای مرگ ناسیولانیسم کردی نیست یا حد اقل به هیچ وجه این چنین چیزی را من در تجربه ۱ ساله ام لمس نکردم( من کرد هم نیستم)
٣۶۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : مهتاب مجدی

عنوان : ناسیونالیسم و کمپین سناریوی سیاه
اول اینکه باید بابت اینهمه جسارت و صراحت و زیبانویسی و موضع روشن از محمد قراگوزلو تشکر کرد. حالا که دیگر نباید شکی باقی مانده باشد که او نه فقط از پیشتازان صف جنبش شکست نخوردگان است بلکه در خط مقدم نقد هر گونه گرایش ناسیونالیسم پرو غرب ایستاده است وقتی که نانخوران سفره ناسیونالیسم بخصوص در کردستان شرمنده تر از همیشه سرشان را پائین میگیرند و کمپین ناسزا و تهمت راه می اندازند باید به وجود محمد قراگوزلو بالید که بی اعتنا به همه جریان های متنوع و ملون بورژوازی پر جیغ و داد کرد مرگ ناسیونالیسمی را اعلام می کند که چند سال پیش از سوی عزیز یگانه ای پرونده اش با بورژوازی مثلا ملی و مترقی !!!!! به اسطوره ها رفته بود.
دوم اینکه نقد ناسیونالیسم در نوشته های محمد قراگوزلو به شکل یک استوانه و ستون استوار در آمده و همان طور که می بینید او تنها نویسنده ما به شمار می رود که هر فرصتی را برای زدن سر و ته ناسیونالیسم به یک عرصه مهم تبدیل می کند.
دستش را میفشاریم و رویش را میبوسیم.
٣۶۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : ناسیونالیسم
من نمیدانم یعنی مطمئن نیستم که ناسیونالیسم خوب است یا بد. منظورم اینست که اگر همه دنیا به یکباره ناسیونالیسم را کنار بگذارد " چه بهشتی و چه دنیای بهشت آئینی ". ولی اگر خمینی ناسیونالیسم را مال خر بداند و در بوق امت اسلامی بدمد و از ان سر عبدالناصر و یا صدام کوس ناسیونالیسم عربی را بر بام دنیا بکوبند و عاقبت الامر به ایران حمله کنند آنوقت خمینی باید افتخار فرمایشات اش را قورت داده و بر طبل ناسیونالیسم بزند .
مساله کرد مساله ناسیونالیسم نیست.
" کردستان " همانطور که قبلا هم در نوشته خانم ندا شهبازی گفتم ناحیه ای کوهستانیست که در آن :اقوام " و "قبائل" و "طایفه های" " ملت کرد " قرنهاست زندگی کرده اند . این " ملت " مرکب از " رعیت " ها و یا به عبارت بهتر " برده " هایی ست که در خدمت " خان " ها و " اربابان " بوده اند و به تحریک دیگران یا هوس های خان ها دائما با همسایگان و یا خودی ها در نزاع و کشمکش اند. اکثر این " بیچاره کرد " بینوا و بیسواد نه تنها آلت دست اربابان بلکه آلت دست عثمانی و ترکیه و عراق و ایران و روس و انگلیس و امریکا بوده و هست و هیچ گاه در تمام طول تاریخ ، کشور واحد و مستقلی نبوده است که امروز به زور امریکا بخواهد " کشور" آزاد و مستقلی باشد . آنچه امروز در کردستان عراق میگذرد تکرار تاریخ است و بارزانی و طالبانی " خان " های بزرگتری اند که اکنون به ساز امریکا میرقصند.
همه میدانیم که تمام یا اکثر کردها ریشه در فرهنگ ایران دارند و اگر خود خواهی و جهالت " رهبران " آنها و حاکمان ایران نبود و هر روز این خلق بینوا به دنبال سراب " کردستان آزاد " روسیه و امریکا و " خان " ها به ایران یاغی نمیشد ، اوضاعشان اگر از گیلک و مازندرانی و کرمانی بهتر نبود بدتر نمیشد.
" کردستان " را نباید با آذربایجان مقایسه کرد که در تمام جنبش های مردمی پیشقدم بوده و کردستان در تمام این جنبش ها به تحریک روس و انگلیس و خان ها ، ساز مخالف زده است. بعضی میخواهند وانمود کنند که " کردستان به علت مخالفت با " ولایت فقیه " در انقلاب ۵۷ شرکت نکرد. نه ، چنین نیست. کردستان بی نوا هروقت دولت مرکزی را ضعیف دید به مهاباد حمله کرد و ادعای جمهوری سوسیالیستی روسی و یا انگلیسی و شاید عربی و آمریکایی نمود. چرا این " بیچاره کرد " حافظ آن روز و بینوای امروز باید انقدر مصیبت بکشد خارج از فهم من است.
مساله کردستان مساله قوم بینوایی ست که به دست " خان " ها و " حاکمان " و برای سوء استفاده آنها ، قرنها در جهل و بیسوادی و فقر نگه داشته شده است.
٣۶۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آدم

عنوان : ناسیونالیسم و دین / مذهب ایدئولوژیک بخشی از تکامل بشریت هستند.
با تشکر از آقای قراگوزلو عزیز، من چپ نیستم ولی مواضع شما را در مورد ناسیونالیسم قبول دارم. البته همیشه اینطور نبودم ولی وقایع چند ماه اخیر در تونس و مصر و ... و اوضاع اسفناک عراق و افغانستان و پاکستان و سودان مرا به این نتیجه رسانده است که ناسیونالیسم و ایدئولوژی های دینی و مذهبی جوابی برای حل مسائل هیچکدام ما که ندارند بلکه ابزاری هستند که بوسیله قدرت طلبان و امپریالیست ها مرتب برای فریب مردم مورد سوء استفاده قرار میگیرند تا به اهداف کثیف خود برسند. مردم به امید یک زندگی بهتر وعده های دروغ این پلیدان را می خورند و وقتی هم اعتراض می کنند که "پس آن وعده هایی که می دادید چه شد؟!" یا سر از کهریزکها در میاورند یا جوابشان را در روز روشن و در خیابانها با گلوله می دهند. ما مردم باید از ناسیونالیسم و ایدئولوژی های دینی دوری کنیم تا آن پلیدان از این نقاط ضعف ما دیگر سوء استفاده نکنند.

ولی اینرا هم باید قبول کنیم که بشریت همیشه در حال تکامل بوده است. بخشی از این تکامل امتحان کردن ناسیونالیسم و ایدئولوژی های دینی بوده اند که هر دو در عمل شکست خورده اند. مردم عاقل اشتباهات خود را تکرار نمی کنند ولی قدرت طلبان و امپریالیست ها از جعبه های جادوی خود همان گنجشک ها را به رنگ دیگری درمی آورند تا دوباره همان مردم را گول بزنند و به اهدافشان برسند. وظیفه قراگوزلوهاست که بما هشدار دهند که اگر پارچه ای نمدار روی این «قناری» بکشیم خواهیم دید که این همان گنجشک است که دوباره رنگش کرده اند تا دوباره بما قالب کنند. حال خود دانی.
٣۶۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست