یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رقابت با جنبش سبز
بدترین ارمغان ما برونیان خواهد بود!
- مهرداد احسانی پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Bahram ۱۲۴

عنوان : -
دوست گرامی، مهرداد عزیز. من قبلا نوشته شما را خوانده بودم. فقط نام شما در خاطرم نبود که ممنون از یاد آوری شما. نام شما را به خاطر خواهم سپرد. با وجود تفاوتهایی که در ایده آلهای سیاسی شما و من هست، نوشته شما را بسیار مثبت ارزیابی میکنم. خوشحالم که چنین دید واقعگرایانه در ارتباط با مسائل کشور دارید. این هوشیاری امثال شما باعث امیدواری من به آینده است. متاسفم که بگویم کمتر کسی از دوستان مشروطه خواه و سلطنت طلب واقع بینی شما را دارند. امیدوارم ازامثال شما بیاموزند. ارادت جوان
٣۷۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به پیروز عزیز
به پیروز عزیزم، مرسی که آمدی. خوشحالم کردی همشهری من. زحمات شما را در اشاعه منشور جهانی ارج می نهم و خوشحالم که بالاخره آقای نوری علاء هم متوجه شده اند که این منشور خود سکولارست. در مورد پادشاهی یا جمهوری، و با استفاده از مثال جنابعالی باید بگویم که تا آنجا که من می فهمم طبق منشور جهانی حق تشکل و فعالیت برای همه اقلیت های مسالمت آمیز محفوظ است حال چه دینی باشند مثل زرتشتیان عزیزمان و چه سکولار و سیاسی. بنابراین اگر ما دمکراسی ای که بر مبنای منشور جهانی باشد را بخواهیم چاره ای بجز تحمل یکدیگر را زیر یک سقف نداریم. پیروز باشی دوست گرامی. بی صبرانه منتظر نظرات شما و نیاز عزیز در مقالات صفحه نخست خواهم بود چون من بیشتر خواننده نظراتم تا نظر دهنده.
٣۶۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : شنیدن ادب است
جناب اردلان ،
شنیدن ادب است آنهم از دوستی از خانواده محترم ، و روا ندانستم که بی احترامی کرده و فرمایش شما را بی پاسخ بگذارم. نگاه من به سلطنت شبیه نگاه به دین زردشتی ست که مذهب نیاکان ما بود و امروز تعداد کمی هنوز بر آن مذهبیم. دین زردشت برای ما محترم و پاره ای از تاریخ و وجود ماست و ما زردشتیان را از خود میدانیم ولی کسی از ما زردشتی نمیشود و تاریخ مصرف آن اقلا عجالتا برای ما گذشته است. زردشتی ها هم این را میدانند و بر عکس بعضی مذاهب دیگر، کاری با ما ندارند و ما هم کاری با آنها نداریم.
سلطنت ، برای من تا حدودی همان حالت را دارد و ما هنوز شاهنامه را با لذت و افتخار میخوانیم . رضا شاه و محمد رضا شاه در میان کارهای بد کارهای بسیاری خوبی هم کردند ولی ۳۲ سال پیش ، حتی با وجود سلطنت خواهی مصدق ، مردم سلطنت را بوسیده و کنار گذاردند یعنی حتی از مصدق هم گذشتند. بر خلاف آنچه تصور میشود ، رضا شاه ، نابغه کم سواد ، جمهوری خواه بود و اگر آخوند ها گذاشته بودند ما ۹۰ -۸۰ سال پیش جمهوری شده بودیم. از نظر من فصل سلطنت مانند فصل زردشتی و فصل ملا ها ، در تاریخ ما بسته شده و احتیاجی به باز خوانی ندارد و اگر کسانی میل به باز خوانی دارند بنده با اجازه ، خود را از شرکت در آن معذور میدارم وبه این دلیل " فرمایشات " خود را پس گرفتم . این چند خط هم به خاطر گل جمال شما بود.
٣۶۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به پیروز و نیاز
پیروز و نیاز عزیز، من کم نظر می دهم چون آنچه من می خواهم بگویم شما بدلیل اطلاعات گسترده تر و قلم شیرین و روانتان بهتر بیان می کنید. در نتیجه توقعات برخی از خوانندگانتان مثل من از شما بیش از حتی نویسندگان مقالات است. اگر جسارت نباشد من از هر دو شما می خواهم که در برخورد با یکدیگر و دیگران رواداری را پیشه کنید و سرمشق باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید نظراتی دارید که قابل توجه و تامل ما هستند و در درک بهتر مسائل بما یاری می رسانند. این خدمتی است که شما عزیزان تاکنون توانسته اید در بسیاری موارد برای ما انجام دهید. ما و شما که دل در گرو ایران و ایرانیان داریم نباید بجان هم بیفتیم بخصوص که در اکثر نکات با هم همدلیم. اگر هم اشتباهی کردیم درستش کنیم بجای اینکه قهر کنیم، بهم بپریم یا اصرار کنیم که مرغ من یک پا بیشتر ندارد. هر دو شما دل نازک و زود رنج هستید با اینحال من دل به دریا زدم و انتقاد ریزی از شما دو عزیز و همشهری ام کردم. امیدوارم که خود را ناپدید و ما را محروم از نظراتتان نکنید. آیا ما در کنار همه بدبختیهایمان حالا باید نگران کم کاری یا کناره گیری شما دوتا از این سایت هم باشیم؟ آیا این منصفانه است که ما را از خودتان ناامید کنید؟ برای هر دو شما آرزوی سلامتی و شادی دارم.

در پایان دلم می خواهد که خاطره ای شیرینی که همیشه با من خواهد بود را با همه خوانندگان در میان بگذارم. چند سال قبل از انقلاب، پاتوق ما جوانان "کافه سه کاج" در سنندج بود. ما و دختران زیبا، برخی مینی ژوپ پوش، در آنجا جمع می شدیم. جو اجازه نمی داد که کنار هم بنشینیم و گپ بزنیم ولی با چشمانمان عشق را به هم پیشکش می کردیم. در آنجا بود که من و یک دختر شیرازی برای اولین بار شور و عشق جوانی را تجربه کردیم بدون آنکه کلمه ای بین ما رد و بدل شود. چه روزهای خوشی را در کافه سه کاج سنندج داشتیم! بیچاره جوانان بعد از انقلاب که ابراز شور و عشق شان بیکدیگر بوسیله آخوندها ممنوع و پر هزینه شد.
٣۶۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حکومت موروثی
دوستان عزیز،
«اما نسبت‌ به‌ رضاخان‌ پهلوی‌ ، بنده‌ نسبت‌ به‌ شخص‌ ایشان‌ عقیده‌مند هستم‌ و ارادت‌ دارم‌ و در واقع‌ آن‌چه‌ به‌ ایشان‌ عرض‌ کردم‌ در خیر ایشان‌ و صلاح‌ مملکت‌ بوده‌ و خودشان‌ هم‌ تصدیق‌ عرایض‌ بنده‌ را فرموده‌اند... اما این‌که‌ ایشان‌ یک‌ خدماتی‌ به‌ مملکت‌ کرده‌اند گمان‌ نمی‌کنم‌ بر احدی‌ پوشیده‌ باشد. وضعیت‌ این‌ مملکت‌ وضعیتی‌ بود که‌ همه‌ می‌دانیم‌ که‌ اگر کسی‌ می‌خواست‌ مسافرت‌ کند، اطمینان‌ نداشت‌. یا اگر کسی‌ مالک‌ بود، امنیت‌ نداشت‌ و اگر یک‌ دهی‌ داشت‌، بایستی‌ چند نفر تفنگچی‌ داشته‌ باشد تا بتواند محصول‌ خودش‌ را حفظ‌ کند؛ ولی‌ ایشان‌ از وقتی‌ که‌ زمام‌ امور مملکت‌ را در دست‌ گرفته‌اند، یک‌ خدماتی‌ نسبت‌ به‌ امنیت‌ مملکت‌ کرده‌اند که‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ بر کسی‌ مستور باشد و البته‌ بنده‌ برای‌ حفظ‌ خودم‌ و خانه‌ و کسان‌ و خویشان‌ خودم‌ مشتاق‌ و مایل‌ هستم‌ که‌ شخص‌ رئیس‌الوزرا، رضاخان‌ پهلوی‌ نام‌ در این‌ مملکت‌ باشد؛ برای‌ این‌که‌ من‌ یک‌ نفر آدمی‌ هستم‌ که‌ در این‌ مملکت‌ امنیت‌ و آسایش‌ می‌خواهم‌ و حقیقت‌، از پرتو وجود ایشان‌ ما در ظرف‌ این‌ دو سه‌ سال‌ اینطور چیزها را داشته‌ایم‌...».
«اگر آمدیم‌ و گفتیم‌ خانواده‌ی‌ قاجار بد است‌، بسیار خوب‌ هیچ‌کس‌ منکر ] این‌ [ نیست‌ و باید تغییر کند و البته‌ امروز کاندیدای‌ مسلم ما شخص‌ رئیس‌الوزرا است‌. خوب‌ آقای‌ رئیس‌الوزرا سلطان‌ می‌شوند و مقام‌ سلطنت‌ را اشغال‌ می‌کنند. آیا امروز در قرن‌ بیستم‌ هیچ‌کس‌ می‌تواند بگوید یک‌ مملکتی‌ که‌ مشروطه‌ است‌ پادشاهش‌ هم‌ مسئول‌ است‌؟...هیچ‌کس‌ چنین‌ حرفی‌ نمی‌تواند بزند و اگر سیر قهقرایی‌ بکنیم‌ و بگوییم‌ پاد شاه‌ است‌، رئیس‌الوزرا، حاکم‌ همه‌ چیز است‌، این‌ ارتجاع‌ و استبداد صرف‌ است‌...امروز مملکت‌ با بعد از بیست‌ سال‌ و این‌ همه‌ خونریزی‌ها می‌خواهد سیر قهقرایی‌ بکند و مثل‌ زنگبار شود که‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ در زنگبار هم‌ این‌طور باشد که‌ یک‌ شخص‌ هم‌ پاد شاه‌ باشد و هم‌ مسئول‌ مملکت‌ باشد...در مملکت‌ مشروطه‌ رئیس‌الوزرا مهم‌ است‌ نه‌ پاد شاه‌ ».
«اگر شاه‌ بشوند بدون‌ مسئولیت‌، این‌ خیانت‌ به‌ مملکت‌ است‌ برای‌ این‌که‌ یک‌ شخص‌ محترم‌ و یک‌ وجود موثری‌ که‌ امروز امنیت‌ و آسایش‌ را برای‌ ما درست‌ کرده‌ و این‌ صورت‌ را امروز به‌ این‌ مملکت‌ داده‌ است‌، برود بی‌اثر شود. هیچ‌ معلوم‌ نیست‌ کی‌ به‌ جای‌ او می‌آید».
این قسمت هایی از نطق دکتر مصدق در دوره‌ی‌ پنجم‌ مجلس‌ (۲۳ بهمن‌ ۱۳۰۲ تا ۲۳ بهمن‌ ۱۳۰۴) است.
فکر میکردم که بعد از تقریبا نود سال مساله حکومت موروثی برای ما حل شده و احتیاج به بحث و گفتگو ندارد. ولی ظاهرا راه درازی در پیش است و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. با عرض معذرت از تمام دوستان ، بنده همه حرفهای خود در این باره را پس میگیرم و سر گفتگو در این باره را ندارم .
٣۶۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : نیاز

عنوان : زیاده خواهی بی حد و حصر
آقای پیروز جنگ سرد تمام شده برادر. اگر دوست نداری خوب، نخوان. کی شما را بزور مجبور کرده بیایی این یا آن مقاله را بخوانی بابا جون؟ مگر برخورد اندیشه ها اشکالی دارد؟ برای گردانندگان این سایت هم تعیین تلکلیف نکنید. یعنی نه خواننده و نه گرداننده این سایت حق نداره کوچکترین اختلاف سلیقه ای با شما داشته باشد؟ شما این سایت را صاحب هم شدی؟ یا مثل مسجد تویش جا گرفته ای؟ شما هنوز فکر میکنید ممکن است خوانندگان به بلوغ و شعور فکری حضرت عالی نرسیده اند و هی دارد خاک توی چشمشان پاشیده میشود، شما باید بزور خود را فدا کنی و بیایی نجات دهنده شان باشی؟ شما و بنده را هیچکس نامه فدایت شوم برایش نفرستاده که اینجا قدم رنجه کند. همه چیز با آزادی و انتخابی است. اینهمه مقاله توی این سایت هست، همه برای خوشایند شما و با اجازه شما چاپ شده؟ این زیاده خواهی بعضی از ما ایرانیان هم حدو مرزی نمیشناسد. خوب شما هم مقاله خودت را بفرست شاید چاپ کنند.
٣۶۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : زنجانی

عنوان : به پیروز عزیز
پیروز عزیز، منهم یکی دیگر از خوانندگان پرو پا قرص نظرات شما هستم ولی از برخورد شما با، اسامی شان را فراموش کردم، تعجب کردم. البته اگر شما مثل بسیارانی دیگر بودید تعجب نمی کردم ولی کیفیت بالای نظرات شما که ناشی از مطالعات گسترده شما بخصوص در زمینه ادبیات نه تنها ایران بلکه دیگر ممالک می باشد توقع ما را از شما بالا برده است. ما نیازمند فرهیختگانی مثل شما هستیم که قلم روان و ذهنی باز دارند تا ما را بهم نزدیک کنند. پیروز باد پیروز. دوستدارت زنجانی
٣۶۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حقوق بشر
جناب اردلان ،
با عرض احترام ، شاید شما درست میفرمائید و من در اشتباهم. اما نظر من این بود و هست که تا آنجا که من بیاد میاورم مراجعین سایت اخبار روز گروه معینی هستند که به خاطر موضوعات معینی به اینجا میآیند. به عقیده من این مراجعین منجمله من از تیپی نیستیم که عقیده خود را در باره سلطنت و خلافت با این تبلیغات عوض کنیم و اخبار روز، زمین مساعدی برای این بذر نیست. مشابها ، بنظر من ، ما علاقه ای نداریم که تبلیغات حزب الله و جمهوری اسلامی و غیره را هم در اینجا بخوانیم ؛ مسلما اینها هم بشر و دارای حقوق اند و سایت های خود را برای ابراز عقیده دارند. ما در اینجا مجلسی و به خیال خود محفلی داریم و اگر مقام معظم رهبری هوس کند که بنا بر منشور جهانی حقوق بشرو برای فیض ما در وسط این بساط ذکر خیری هم از صحرای کربلا کند ، عیش ما را منقص و زحمت ما میدارد. اما اگر جناب عالی و دیگران مایلند که در باره فواید و مضار این رژیم ها گفتگو و به قول فرنگیها چرخ گاری را از نو اختراع و آزموده را بیازمایند بنده حرفی ندارم و حرف خود را پس گرفته و از عرایض نا بجای خود صمیمانه عذر میخواهم . خیر پیش.
٣۶۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به فرهاد خان
به فرهاد خان، نکات جالب توجهی در هر دو نظر شما وجود دارند که نشان از درک درست و وسیع شما از پلورالیسم سیاسی، ایران برای همه ایرانیان، شاخصه ها و وظائف یک سایت/روزنامه سیاسی مسئول، و منشور جهانی حقوق بشر و بکار بستن صحیح آن را دارد. همانطور جای بس خوشوقتی است که بمحض اینکه در درک نظرتان سوء تفاهمی پیش آمد قبول مسئولیت کرده و با ادب و احترام کامل به رفع آن اقدام کردید. نگران پاسخهایی که هیچ ربطی به نظرات شما ندارند نباشید. مطمئن باشید که اگر جوابی داشتند به انگ زنی، قهاری، تحقیر و موضاعاتی که ربطی نه به اصل مطلب دارد و نه به نظرات شما متوسل نمی شدند. بیطرفی، انتظارات و نقد شما از رضا پهلوی، نوری علاء و ... نشان از خلوص نیت شما و عشق شما به همگرایی ما ایرانیان دارد. همه کسانیکه که برای وصل ما و نه فصل ما پا به میدان می گذارند محترمند صرفنظر از گرایش عقیدتی آنها.

جای تاسف است که پیروز که همیشه در برخورد با سکولاریسم نو جناب نوری علاء بدرستی پرچم منشور جهانی حقوق بشر را پیش می کشد، در بکار بستن همین منشور نسبت به شما درمانده است. از پیروزی که با ادبیات مولوی و حافظ و سعدی آشنایی گسترده ای دارد انتظار نمی رفت که چنین برخوردی با کسی داشته باشد؛ پیروزی که من همیشه یکی از خوانندگان پر و پا قرص نظراتش در این سایت بوده ام.
٣۶۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : سیامک

عنوان : ذهن انتقادی
نکاتی که نویسنده اشاره کرده است نشان از یک ذهن نقاد دارد که برایش ایران و مصالح آن مقدم بر هر چیز است و از این رو شایسته تقدیر. امید است همه ایرانیان با هر عقیده و مرامی که دارند با این روحیه و منش به مسایل برخورد کنند.
٣۶۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست