از : الف باران
عنوان : مبارزه با مذهب یک راستگرایی افراطی است و دیگر خواستههای دموکراتیک مردم هدف میگیرد !
مبارزه برای کسب دمکراسی،اعتقادات و باورهایهای مردم را هدف نگرفته و به آزادی مرام و ادیان احترام میگذارد ،این ابتداییترین اصل از اصول و قوانین بشری و از الفبای شروط مدنیت است . "اسلام بیاورید تا در امان باشید" به همان اندازه غیر قابل تحمل است که گفته شود"اعتقادات خود از دست بدهید تا ما برای شما دمکراسی بیاوریم" ! ...ما در کجای زمان و مکان ایستاده ایم و برای چه هدفی تلاش میکنیم ؟ اگر تلاش ما برای مردم و محرومان جامعه ایران است، باید بدانیم محرومیت آنها از چیست،آنها چه میخواهند و سدّ راه رسیدن به خواستههای آنها چیست ؟ جامعه ما نیاز به امنیت، ابزارهای زیستن ،رفاه ، عدالت اقتصادی، اجتمایی و فرهنگی دارد و اعتقادات مردم سدی را برای این مطالبات فراهم نمی سازد . اعتقادات ، تعلقات خصوصی افراد و اجتماعات انسان هاست، نه هیتلر توانست باور یهودیان را از بین ببرد و نه اسلام باور بهاییان را ! مبارزه با مذهب یک راستگرایی افراطی است و دیگر خواستههای دموکراتیک مردم هدف میگیرد !
٣۷۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : خوردن نان وجدان هم میخواهد!
وجدان فرهنگ است، نیاز زیربنای همه روبناهاست!
گرچه خانه و غذا زیر بنای اقتصاد شده است، خوردن نان وجدان میخواهد اما!
درست است که دزد دزد است، ولی کدام یک زودتر، بیشتر، بزرگتر و همه گیر تر دزد میپروراند و جامعه را از بیخ و بن میسوزاند؟ سرمایه داری سکولار، سرمایه داری دولتی ایدئولوژیکی، سوسیالستی دولتی، سرمایه داری دینی ولایی و یا ولایت دینی سرمایه دار؟
چرا باید حتماً اول سراغ اقتصاد رفت و روبنا را به بعد از انقلاب اقتصادی موکول کرد؟
کی گفته و چرا نمیشود هردو را موازی هم انجام داد؟
اگر حمله این نویسنده به دین را بخاطر مصلحت دینداران و بتعویق افتادن انقلاب کارگری صلاح نمیبیند، پس ایرادتان به رهبر اندیشه انقلاب اقتصادی زیربنایی مورد تأیید شما که شجاعانه اعلام کرد دین افیون مردم و ملتهاست، چه خواهد بود؟
اگر اقتصاد زیر بنای مطلق جامعه است، پس چرا بعضی مردم بخاطر عقاید روبنایی شان ترجیح دادند یا میدهند گرسنه بمیرند ولی دزدی و یا تن فروشی یا خیانت به وطن و به دیگر همنوعانشان نکنند؟ اگر اقتصاد مطلق زیر بناست، نقش و جایگاه وجدان و شعور و عزت نفس انسانی کجاست؟
درست است که انسان بی نان و آب و گرسنه بیشتر حیوان صفت میشود تا انسان صفت، ولی بسیار انسان بوده و زیسته اند که توانستند از این مرز و دره سقوط بهیمیت گذر کنند و انسان بودن خود را حفظ کنند. برخی از آنها حتی بهترین تارخ سازان اصلاح جوامع بشری شدند. زندگی تنگ اقتصادی و فقیرانه مارکس، لنین، گاندی و بسیاری دیگر نمونه های بارز نقش روبنا هنگام تنگاهای زیربنایی زندگی افراد با وجدان است!
از مشهورین باوجدان بگذریم و به گمنامان باوجدان بپردازیم.
پس جوابتان به خیلی از قهرمانان زندانی گمنام و طنمان، یعنی همین سرزمین استبدادزده ایران خودمان، که در زندانهای شاه ها و خلفا و سلاطین و خمینی و رفسنجانی و خامنه ای، که بسیاری همچون کوهی سترگ ایستادند، گرسنگی و تشنگی و هزاران شکنجه زیربنایی و روبنایی دیندند، چه خواهد بود؟
مگر در همان شوروی که مشکل زیربنایش با انقلاب سوسیالیستی لنین محقق شد بعلت همان عدم آمادگی روبنایی مردم نهایتاً به انحراف کشیده نشد؟ مگر همین اتفاق در چین نیفتاد؟ مگر در کوبا هم همان مشکل حرص روبنایی مردم نیست که که مدام خود و زندگی خود را با زرق و برق جوامع سرمایه داری مقایسه میکنند و با رشک و حسرت جهان خارج را مینگرند و نهایتاً دولتهای نیمچه سوسیالیستی را به نفع و حرص بازگشت به سرمایه داری بیرحمانه سرنگون و تخریب میکنند؟
فرض کنیم حتی اقتصاد زیر بنای جامعه طبقاتی باشد و دین زدایی کاری روبنایی. چه اشکالی دارد که به روبنا هم موازی و همزمان با کار زیربنایی بپردازیم؟
مردم ناآگاه چگونه به این نتایج واضح میرسند، اگر این نویسنده سخت کوش اینچنین خستگی ناپذیر آگاهی های دین زدایی را در ارتباط با آنچه در حکومت دینی ایران می گذرد افشا نکند؟
تأثیر کارهای لائیک های بزرگ ایران را نظیر فیلسوف بزرگ خیام، نویسندگان پیشرو و مترقی فتحعلی آخوندزاده، کسروی، هدایت، دشتی و شاملو و بسیاری دیگر را دست کم نگیرید! اگر اینها نبودند ما امروز اینهمه لائیک نداشتیم!
٣۷۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : مشت زنی با سایه ها
مشت زنی با سایه ها
یعنی شما فکر میکنید که بین ولایت که جلوه ی الله است، خدایی که به یکتایی و یگانگی او شک و تردید وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد، و سرمایه داری که ثروت خود را بخطر میاندازد و نیروی کار را به استخدام میگیرد که سود بسازد و سرمایه را افزایش دهد، فرقی نیست؟ فرق این دو مثل تاریکی است و روشنائی. به مانیفست کمونیست رجوع کنید تا در یابید که مارکس با چه تحسین و ستایشی از سرمایه داری سخن میگوید.
اما اشکال مهم تر در سخنان شما آنست که شما به انسان، به شرف و آزادی حیوان نمی اندیشید. شما تمایل دارید به نیازهای مادی انسان بیاندیشید، به نیازهای شکمی. اطاعت و فرمانبرداری انسان، حقارت و ضلالت انسان، بندگی و عبودیت انسان برای شما دارای اهمیتی نیست. ما ایرانیان اگر دچار این تیره بختی هستیم به آن خاطر است که قرنها قبل از آنکه استعمار پا به عرصه ی وجود بگذارد و بغارت بپردازد، دین ما را بخواب افیونی فرو برده ، انسان خواهی و آزادی را از ما ربوده بوده است. دوست عزیز مشت زنی با سایه ها ما را بجایی نبرده است . اگر ما افیون زده نبودیم، زیر بار ولایت نمیرفتیم و سرنوشت خود را بدست قشر انگل جامعه، مجتهد و طلبه نمیدادیم. انکار این حقیقت ما را هرگز از این خواب افیونی بیدار نمیسازد.
٣۷۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : باید دانست که دزد دزد است و ربطی به مذهب، مسلک و مرام او ندارد...
...."اما آنچه عبور از وضع موجود را امکان پذیر میسازد، چاره ای نیست مگر حقیقت گویی که تا دین است، نه جمهوریت و نه ولایت، علت سیه روزی، علت هر آنچه ضد بشری و آزادی ست. تا زمانیکه منبر و حوزه های علمیه، به هزینه ی مردم عالم و فقیه و مجتهد، آیت الله و حجت الاسلام و مراجع تقلید تولید میکنند، تا زمانیکه از گلدسته ها بانک فراخوان بسوی مراسم تسلیم و اطاعت و عبودیت بندگی در کوچه بازار بگوش میرسد، نظام استبدادی پیوسته میروید و شاخ و برگ میدهد"...... با این افکار، رهایی مردم از این حکومت تا ابدیت طول خواهد کشید ! مذهب رو بنا و وسیلهای در دست حاکمان برای استعمار و استثمار مردم فقیر است ! عامل اصلی، اقتصاد عنکبوتی و شبکه جهانی آنست که در کشورهای مختلف با نامهای حکومتی متفاوت,مردم را به بردههای سرمایه داری نوین زنجیر کرده است.برای این حکومت و هر حکومت دیگر بسیار آسان خواهد بود که مخالفان خود را "کافر و ملحد" بنامد و کشتار آنها را امری شرعی و برای جانیان و آدمکشان خود بهشت دنیا و آخرت فراهم سازد .مبارزه بر علیه بی عدالتیها مبارزهای بر سر اختلاف طبقاتی هاست.مبارزه با مذهب سیاستی برای پوشانیدن مظالم اقتصادی و دور نگاه داشتن عامل اصلی استعمار و استثمار و استحمار است ! با رنگی دیگر ، بزرگنماییهای "ملی گرایی" و "کورش پرستی" نیز حذف خواستههای اقتصادی و فلاکت حاصل از آن را در این روزها نشانه گرفته است ! همان شعاری که جمهوری اسلامی برای انحراف مطالبات اقتصادی و دموکراتیک مردم بدان چنگ میزند ."ما برای سیب و پرتغال انقلاب نکرده ایم و یا سلاح امروز فتنه گران اقتصاد است" ! فردا روزی پس از کودتایی خواهند گفت؛ ما برای "نجات ایران و ارزشها و مفاخر تاریخی آن" انقلاب کرده ایم و نه سیب و پرتغال ! در واقع استعمار یکی است با رنگهای متفاوت زمانی و مکانی دیگر، عامل پنهان شده همیشه ثروت و تضاد طبقاتی است ! باید مردم بدانند که رهبر مستضعفان در زیر پوشش مذهب ثروتی بیش از ۳۷ میلیارد دلار در مدت خلیفه بودن یا سلطنت خود اندوخته و بر قصرها و ثروتهای بیحساب تکیه داده است، نتیجه آن خواهد شد که مردمانی برای امرار معاش و به اجبار فقر اقتصادی به قطعات تن فروشی و یا تن فروشی کامل مجبور شوند، باید بدانند که پدری به خاطر سیر کردن فرزندان خود تن به دزدی و یا فروش مواد مخدر میپردازد، بسیار معقول خواهد بود که بدانند که مصیبت خانمان سوز از کجا سرچشمه گرفته و ریشه در ناهنجاریهای اقتصادی دارد و نه مذهب ! بدانند که ثروت و در آمد یک مملکت در پشت سدی بزرگی جمع شده و حکومت خود را تنها مالک و وارث آن میداند، آنگاه مردم محروم شده از امکانات زیستی میدانند که سهم آنان را چه کسانی ربوده و چرا اراذل و اوباش را به دفاع از خود اجیر کرده اند ! باید دانست که دزد دزد است و ربطی به مذهب، مسلک و مرام او ندارد...
٣۷۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۰
|