یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تکرار افتضاح تهران، اینبار در ارومیه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حببیی م. تلنگر

عنوان : عمر تو در کشورت بر باد رفت --- آخر عمری عجب نا شاد رفت!
تقدیم به خانعلی جان عزیز و همه زحمتکشان دردمند ِ میهن

"مهربانی"

... و مهربانی
مرده است و
ما
شعارش را دهیم هر روز
و در می کنیم غمپز
که: ما اهل فلانیم،
چنینیم و چنانیم
ولی خود خوب می دانیم:
نه اینیم و نه آنیم.
یکی چندگانه جانیم.
دویی در ما
روان است
خلوصی نیست
نقشی ننگین است نمایش.
و گاه
حتی
سخت
دروغین است
نیایش.
تو گویی
همه چیز در چَه آز سرنگون است؛
مگر این زندگی نامش جنون است!؟

گفتم با هاواری تلخ:
گرچه من ایستاده چون کوهم
آه ...! و صد آه...!
خسته از باران اندوهم.

او صدایم را شنید و گفت: ناشنیدستم! - زیرا گفتن این حرف دشوار است
که بگوید: من "مسئولی" جیب خود پُر کن؛ دروغزن، و سخت نامردمی هستم.
٣۷۵۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست