یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گسترش حمایت های دانشجویی از اعتصاب سراسری ۲۵ اردیبهشت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف باران

عنوان : بر سیه پرده امروز چه بایست نوشت...
....مشتی اراذل و اوباش، مشتی دزد و دغل، مشتی به سر سیاه ، به دل‌ سیاه و به روزگار هم سیاه، به مردم ، به میهنم ، با دشنه و تازیانه، وحشیانه تاختند. هر چه داشتیم ، هر چه بر ما بود ، بردند.کتابها را سوزانیدند،مساجد جمعه را به دانشگاه‌ها بردند.دانشگاه‌ها زندان شدند و زندان‌ها دانشگاه با قصاب‌هایی بنام اساتید!چراغ‌های دانش را خاموش کردند، روزنامه‌ها همه تعطیل ، نویسندگان و روزنامه نگاران به بند در زندان ها ، تا سیاهی شب را بر دزدی دزدان بگسترانند . دیوار سیاه حجاب اجباری را بلند تر و بلندتر تا هویت زنان را از جامعه بزدایند ، زندانها را بزرگ و بزرگتر تا آنجا که کشوری به نام ایران زندان شد ، تا آنجا که وطنی به نام میهنم ویران . جوانان ما را کشتند، به دار، شکنجه و اعدام،به سوزاندن‌های پنهان...هزاران بیگناه مبارز را با رگبار‌های نیمه شب ، از پشت دیوارهای بلند شهر من،شهر تو،اوین‌ها و گوهر دشت‌ ها و دشت‌های بیکران دیگر این سر زمین مهر،فرو ریختند...آری این کاروان توحش،این کاروان ظلم و ستم ،بر آشیانه،خانه،شهر و روستا همه تاختند. بیگانگان نبودند، قوم توحش ولایت فقیه بود وهست... حال،آرام تر بخواب ‌ای ترانه من ، ما تا سپیده کنار تو ایستاده‌ایم ، قول میدهیم...
٣۷۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست