از : شهرام الف
عنوان : چرا کاستر از بن لادن دفاع میکند؟
کاسترو خود تماینده و رهبر یک رژیم بغایت دیکتاتوری به همراه هزاران زندانی سیاسی است.او خود تحصیل کرده امریکا و پرورش یافته در جامعه امریکا است. اخرین باری که او بعد از انقلاب کوبا به امریکا رفت مورد بی مهری رئیس جمهور وقت امریکا قرار گرفت که در برگشت سر بی مهری را با امریکائی ها گذاشت و تا قضیه خلیج خوکها این مسائل را شدت بخشید. بن لادن نماینده یک طرز فکر در عربستان امروز است که انها بغایت مرتجع و عقب افتاده هستد . تقسیر انها زا اسلام تفسیر ۱۴۰۰ سال پیش میباشد . ترور و ادمکشی که بن لادن و همفکرانش بوجود اوردند باعث شد میلیونها مسلمان بیگناه بناحق تروریست خوانده شوند. وزندگی بر انها سخت شوند. جنایاتی که بن لادن انجام داد باعث شد فضای همزیستی مسالمت امیزی که لرزان بعد از اتمام جنگ دوم بوجود امده بود به چالش کشیده شود و نهایتا خراب شود. بن لادن و یارانش باعث شدند که فضائی مناسبی برای رشد بزرگترین ویروس تروریست پرور یعنی جمهوری اسلامی بوجود اید و ودر پشت انها سنگر بگیرد و مقاصد خود را به پیش برد. براستی که القاعده و رژیم اسلامی متحدان قوی یکدیگرند.بن لادن باعث شد تمام انرژی که میشد صرف سرنگونی رژیم اسلامی شود بابت انها به هدر رود.دفاع کاسترو ار بن لادن حاکی از یک شبکه بهم پیوسته است که بخوبی از هم دفاع میکنند و نان قرض هم میدهند. بی شک موضع گیری رژیم اسلامی و کاسترو در مورد بن لادن یکی است. به این دلیل احماقانه کاسترو باید خندید که چرا یک مرد زن بچه دا را در منزل بدون اسلحه کشتید. واقعا که . کوبا خود یک زندان بزرگ از مردمانی است که دمکراسی و ازادی میخواهند. ایا میدانید مردم کوبا معنی رای دادن را نمی داند .. چرا که تا بحال رائی ندا ده اند.
٣۷۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : محمد
عنوان : بن لادن باید از بین میرفت
من فکر میکنم فیدل کاسترو تا به حال خوشحال بود که یه مترسکی که امریکا و دیگر قدرتها را بترساند وجود داشته و حالا دیگر نیست.چون خودش دیگه نه جانش را داره نه توانش را .به هرحال از نظر من که با تمام وجود با حکم مرگ مخالف هستم با مرگ بن لادن موافق هستم .چون به هرشکل اگر زنده میماند ومحاکمه میشد وغیره فقط باعث رشد بیشتر تروریسم وخشونت در جهان میشد .تازه هوادارانش در این ور واونور دنیا قد علم میکردند.همین امروز شنیدم در بی بی سی که طالبان هم از ترس امریکا و احیانا دستگیری وکشته شدن همه شان فراری شده اند.اینها مثبت هست .
٣۷۶۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : هدیه از امل
عنوان : بحث بر سر اختیارات رئیس جمهوری امریکا نیست بحث بر سر قوانین حقوق بشر سازمان ملل است
رئیس جمهوری امریکا زمان جرج بوش البته از اختیاراتش استفاده کرد و مردم افغانستان و عراق را بخاک و خون کشید گرچه حمله به عراق که بر پایه دروغ بود و سازمان ملل نیز با ان مخالفت کرده بود. بخاک و خون کشیدن مردم ویتنام هم با دستور و اختیارات رئیس جمهور وقت امریکا بود که البته تمام این جنایات بر اساس قدرت ریس جمهوری امریکا و قوانین امریکا بود. اما برای طرفداران حقوق بشر و منزلت انسان در جهان معیار اختیارات و قوانین امریکا نیست بلکه معیار حقوق بشر سازمان ملل است که کشتن انسان بدون سلاح را جنایت میشمارد. اگر هررئیس جمهوری در جهان بر اساس اختیارات خودش مثل دزدان وارد کشور دیگری شوند و مخالفین خودشان را بکشند انوقت ما نباید گلایه ای از حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران داشته باشیم که با اختیارات ریس جمهوری وقت و رهبری خامنه ای در کشورهای مختلف ایرانیان را ترور میکردند که ترور بختیار و رهبران کرد در رستوران میکونس تنها نمونه ای از ان هستند
٣۷۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : م برزین
عنوان : واقعا که!
اکًر میخواهید بدانید که چرا چپ هر روز بیش از روز دیگر موقعییت پیشرو بودن و اگاه کننده خود را از دست میدهد لازم به کار خیلی دشوار تحقیقاتی نیست، همین مقاله اقای چامسکی به خوبی پاسخگو است!
٣۷۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : م برزین
عنوان : مجازات یا انتقام!
اگر بخواهیم خیلی کلی صحبت کنیم،بین انتقام گیری و مجازات فرق اساسی وجود دارد.
،مجازات در چهارچوب قانون صورت میگیرد. حتی اگر شما با ان قانون مخالف یاشید هنوز انچه در چهارچوب قانون صورت میگیرد مجازات خوانده میشود. بعنوان مثال، ممکن است که شما با اعدام مخلف باشید، ولی قانون با ان موافق باشد، انوقت اعدام کردن از مقوله مجازات میشود زیرا در چهارچوب قانون صورت میگیرد. انتقام موقعی است که در مجازات بطور غیر قانونی غلو شود، ویا اساسا در خارج از چهارچوبه قانون صورت بگیرد.
در چهارچوب قوانین موجود در امریکا و اینکه مجازات اعدام در تعدادی از ایالات قانونی است،،و اینکه دستور کشتن و یا دستیگری بن لادن بعنوان یک حکم که در چهارچوب اختیارات رییس جمهور است صادر شده بود، بسیار دشوار است که قتل بن لادن را غیر قانونی بخوانیم. از جنبه اخلاقی بسیار مضحک بنظر مبرسد که کشتن کسی را که بطور حرفه ای در حال برنامه ریزی کشتار دستجمعی مردم در مقوله اخلاق بگنجانیم!
٣۷۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : کٌفیشه
عنوان : سلام بر عارفان باشرف
وآم چامسکی: واکنش من به مرگ اسامه بن لادن
نوشتهی نوآم چامسکی
ترجمهی میثم پورافضل
بیشتر و بیشتر مشخص میشود که عملیات کشتن بن لادن تروری برنامهریزیشده بوده که از جهات گوناگون نقضکنندهی اصول اولیهی قوانین بینالمللی است. ظاهرا، برای دستگیر کردن «قربانی غیرمسلح» هیچ تلاشی نشده است و احتمالا آن هشتاد کماندو توان دستگیری او را داشتهاند چرا که هیچ مقاومتی مقابلشان نبوده، هر چند ادعا شده که زن بن لادن مقاومت نشان داده است. در جوامعی که برای قانون احترامی قائلاند، مظنون دستگیر و به دادگاهی بیطرف فرستاده میشود. دقت کنید، بر کلمهی «مظنون» تاکید میکنم. در آوریل ۲۰۰۲، رابرت مولر، رئیس افبیآی، به جراید گفت که پس از بزرگترین عملیات تجسس در تاریخ، افبیآی صرفا بر این «باور» است که نقشهی عملیات [یازده سپتامبر] در افغانستان طراحی شده و با این حال، در امارات متحده و آلمان به اجرا درآمده است. در آوریل ۲۰۰۲، آنها صرفا «باور» داشتند که داستان بدین صورت بوده و هشت ماه پیش از آن، حتی همین را هم نمیدانستند؛ یعنی، زمانی که طالبان پیشنهاد داده بود که بن لادن را تحویل دهد به این شرط که [دربارهی دست داشتن او در یازده سپتامبر] شواهد و مدارک ارائه کند. واشنگتن این پیشنهاد را رد کرد و کمی بعد هم معلوم شد که واشنگتن هیچ مدرک و شاهد دیگری در دست نداشته است. (معلوم نشد که پیشنهاد طالبان چقدر کارگشا بود زیرا در جا رد شد.) بنابراین، اوباما در سخنرانی کاخ سفید، وقتی عنوان کرد: «ما به سرعت فهمیدیم که مسبب حملههای یازده سپتامبر القاعده است.»، کاملا دروغ میگفت.
از آن زمان تا کنون، هیچ مدرک محکمی به دست نیامده است. دربارهی «اعتراف» بن لادن خیلی حرف زدهاند اما آن اعتراف مثل این است که من اعتراف کنم در مسابقهی ماراتن بوستون قهرمان شدهام. او یازده سپتامبر را یک پیروزی بزرگ میدانست و به آن پز میداد.
همچنین، در رسانهها، دربارهی عصبانیت واشنگتن از پاکستان بحثهای بسیاری راه افتاد، این که چرا پاکستان بن لادن را تحویل نداد، در حالی که بیشک، برخی نظامیان و نیروهای امنیتیاش میدانستند که او در ابیتآباد ساکن است. اما هیچ حرفی دربارهی خشم پاکستان در میان نیست، خشم از این که ایالات متحده برای اجرای یک ترور سیاسی به سرزمین آنان تجاوز کرده است. پیش از این، تب ضدآمریکایی در پاکستان شدت گرفته بود و این اتفاقها تشدیدکنندهی آن است. علاوه بر این، به دریا انداختن جسد بن لادن سبب خشم و همچنین شک بسیاری از مسلمانان شده است.
باید از خود بپرسیم که واکنشمان چه خواهد بود اگر کماندوهای عراقی در مزرعهی جرج بوش پیاده شوند، او را ترور کنند و جسدش را در اقیانوس اطلس بیاندازند. مسلما، جنایتهای او بسیار بیشتر از بن لادن است و بر خلاف بن لادن، بوش «مظنون» نیست، بلکه بیشک «تصمیمگیرنده» و آمر جنایتی بزرگ است: «جنایتی بزرگ و بینالمللی که فرقش با دیگر جنایتهای جنگی در این بود که تمامی فجایع آنان را یکجا در خود داشت» (به نقل از دادگاه نورمبرگ دربارهی جنایات نازیها). جنایتکاران نازی به سبب چنان فجایعی اعدام شدند؛ یعنی به بار آوردن، صدها هزار کشته، میلیونها آواره، ویرانی کامل کشور و درگیریهای تلخ فرقهای که اکنون در آن منطقه گسترش یافته است.
اورلاندو بوش[۱] را به خاطر بیاورید، کسی که در خطوط هوایی کوبا بمبگذاری کرد. او به تازگی (۲۷ آپریل ۲۰۱۱)، در فلوریدا و در آرامش، چشم از جهان فروبست. مطابق «دکترین بوش»، کشورهایی که تروریستها را پناه میدهند، به قدر خود تروریستها مجرماند و میبایست به همان شکل تنبیه شوند. انگار هیچ کس متوجه نبود که سخن بوش در واقع، به معنی تقاضا برای حمله به آمریکا و کشتن رئیس جمهور جنایتکار آن است.
نام عملیات کشتن بن لادن نیز جالب است: عملیات جِرونیمو[۲]. ظاهرا تفکر امپریالیستی چنان در کشورهای غربی ریشه دوانده که متوجه نیستند در حال ستایش بن لادناند چرا که او را شخصی معرفی میکنند که [مانند جِرونیمو] مقابل متجاوزان آدمکش شجاعانه ایستاد. همانطور که پیش از این، نام قربانیان جنایتهامان را بر سلاحهای کشتارمان نهادیم: آپاچی، تاماهاوک[۳]... تصور کنید که لوفتوافه[۴] هواپیماهای جنگیاش را «یهودی» یا «جیپسی» نام مینهاد.
در این باره حرف بسیار است اما همین واقعیتهای واضح و ابتدایی نیز کافی است که ما را به فکر بیاندازد.
نوآم چامسکی، ۲۰۱۱
منبع:
http://www.guernicamag.com/blog/۲۶۵۲/noam_chomsky_my_reaction_to_os/
٣۷۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : فرنگیس
عنوان : ترور انسان بی سلاح محکوم است خواه از سوی القاعده باشد و یا ازسوی امریکا وجمهوری اسلامی و اسرائیل
حتما اگر از زابان نتانیاهو یا جرج بوش اعلام میشد اشکالی نداشت.اینکه نمیشود که حتما کسانی را پیدا کنیم که پاک وپاک باشند تا از نقص حقوق بشر حرف بزنند چون اگر اینطور باشد مقامات امریکائی که بقول احمدی نژاد غلط میکنند در رابطه با حقوق بشر حرف میزنند چون خودشان دستشان بخون مردم عراق و افغانستان و پاکستان و قدیمتر هم بخون مردم ویتنام اغشته است. ویتنام و افغانستان و عراق قصه نیستند زندگی ادمهاست که بویژه در عراق وافغانستان و پاکستان بخاطر ان ۲۵۰۰ نفر امریکائی که کشته شدند صدها هزار نفر از طرف امریکائیها کشته شدند. خوب بریتانیا و فرانسه هم که دستشان بخون مردم افریقا و هند وچین اغشته است. رهبران دیگر اروپا هم هریک بشکلی در بخاک و خون کشیدن مردم عراق و افغانستان و یوگسلاوی سابق دست داشته اند و احتمالا روسیه و چین هم مورد نظر نیستند چون در انجاها هم حقوق انسانی زیر پا گذاشته میشود خوب ایران وعربستان و مصر برمه ومالزی هم وضعشان معلوم است. خوب دیگر کسی نمیماند که ترور را محکوم کند
خوب است که ما زنده ایم و در عصری زندگی میکنیم که سیاستهای امریکا را در کشورهای در حال توسعه دیده ایم وکیست که نداند که جورج بوش و نتانیاهو که بعضی از هموطنان پشتشان صف کشیده اند هزاران برابر بیش از کاسترو حقوق ملتها را زیر پا گذاشته و جنایاتشان هم بعد از هیتلر بی نظیر است
٣۷۶۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : گلی در مرداب!
اگرفیدل کاسترو و انگشت شماری دیگر، که دیگر نیستند،نبودند، می شد با خیال راحت و قطعیت به این نتیجه کلی دست یافت که :" سیاست" در طول تاریخ چیزی فراتر از دروغ و بی شرافتی نبوده است.
چندی پیش ، مجری" تفسیر خبر "صدای آمریکا، جمشید چارلنگی ، جانشینی رائول به جای برادرش را با اعمال دوستان و دست نشاندگان سابق آمریکا چون مبارک و غیره مقایسه می کرد.
اگر نگاهی به انقلاب کوبا بیندازید خواهید دید که رائول کاسترو از ابتدا یکی از ارکان قدرت در کوبای پس از انقلاب بوده است.
در خود آمریکا خاندان بوش ، کندی و اینک کلینتون ،البته به چشم مجریان صدای آمریکا ، حق خدادادی استفاده از مزایای سیاسی را دارند.
٣۷۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : مرتضی صادقی
عنوان : پیام کاسترو
شاید بیانیه کاسترو بتواند گشایش بحثی باشد در مورد اینکه آیا انسان غیر مسلح را میتوان کشت یا نه.
به نظر من موضوع با گناه یا بی گناه بودن بن لادن نیست. موضوع این است که آیا یک انسانی چون بن لادن با همه جرائمش را میتوان وقتی مسلح نیست از پای در آورد.من فکر می کنم نه . بن لادن باید در یک دادگاه عادلانه محاکمه می شد ، حالا آمریکا فکر می کرد که بن لادن از موقعیت دادگاه سوء استفاده می کند، می توانست مانند گذشته او را تحت نظر قرار دهد نه به این آشکاری نقض قانون نماید
٣۷۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : چاغی پور حسن
عنوان : تعجب!
آرزو می کنم که این محکومیت کشتن کسی که نه به دولتها وارتشها بلکه تمام غیر سلفی ها ی دنیا،تا کودکان شیرخواره،اعلام جنگ داده وآن را اجرا هم کرده،لااقل از زبان کسی بیان میشد که خود رهبر یک حکومت ناقض حقوق بشر،به تمام معنی،نبود.حکومت کوبا امسال هم با محکومیت جمهوری اسلامی در شورای حقوق بشر سازمان ملل مخالفت کرد وبا اعزام هییت به زندانها هم مخالفت کرد وهر سال همین بوده است،وحتی در سال ۱۳۶۷هم بعد از قتل عام هزاران زندانی سیاسی،که بسیاری از آنان کمونیست بودند نیز،برای نفت ارزان،در کمیسیون حقوق بشربا محکومیت جمهوری اسلامی مخالفت کرد.همین چند سال پیش تعدادی که موقع فرار از کوبا دستگیر شدند،اعدام شدند ومسافرت به خارج، که حتی در جمهوری اسلامی برای اکثریت مردم آزاد بوده، در کوبا بعد از ۶۰ سال تازه قرار است آزاد شود و....این
مرد چه حقی برای انتقاد از کشتن بن لادن دارد...که خبر آن را بالای صفحه هم چاپ کنید، مگر برای کسانی که با این اعمال،فقط اگر برسر مخالفان آمریکا بیاید مساله دارند!
٣۷۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۰
|