سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از شب هنوز مانده دو دانگی! - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نفیسه زارعی

عنوان : دیدم امید به ناامیدی خود داشت
به یاد روانشاد حمید مصدق شاعر آزاده ای که وکیل هم بود و من شناخت وی را مدیون آقای قراگوزلو هستم که در یک جمع روشنفکری من را به ایشان معرفی کرد. بله به یاد روانشاد حمید مصدق و دو منظومه اش از نویسنده عزیزمان میپرسم که چرا در پایان هر مقاله نوشته و مقاله بعدی خود را مشروط به " اگر عمری بود" و اگر " امکانی و مجالی " بود و " اگر دست اجل امکان دهد " موکول میکنند؟ تا آنجا که من و دوستان محفل شعر و نقد ادبی فرهنگی بامدادان خبر داریم آقای قراگوزلو که از همیشه سرحال تر و سرزنده تر هستند و اگر چه بدلائل محدودیت هائی که دولت ایجاد کرده کمتر در محافل فرهنگی ظاهر میشوند اما سال گذشته که در مراسم بزرگداشت احمد شاملو آمده بودند قبراق تر از همیشه بودند. پس چرا ایشان:
امید به ناامیدی خود دارند؟
چرا گاه با لحن سوگوارانه سخن میگویند؟
باور کنید با این لحن دل دوستداران ایشان میگیرد. امید هم خود دریچه ای بسوی آینده روشن فرداست.
٣٨۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : ثریا ش

عنوان : انقلاب اکتبر و جنبش کارگری
اشاره کوتاه محمد قراگوزلو به انقلاب اکتبر جالب است و البته ناقص . انتظار داریم ایشان با همین صراحت که از مواضع تدافعی جنبش کارگری تحلیلی واقعی و مادی و عینی بدست می دهد در مقاله آینده خود به این مسئله مهم بپردازد که چرا در انقلاب اکتبر بلشویسم بخش انتگره اعتراضات کارگری بود و این پروسه دیگر تکرار نشد و جای خود را به ناسیونالیسم و رفرمیسم بورژوائی داد.
با توجه به توان تئوریک محمد قراگوزلو از او انتظار داریم که دائره این بحث را تا عمیق ترین حد ممکن با تحلیل چپ سنتی ایران بگشاید.
٣٨۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : رامین آقاخانی

عنوان : بایدها . نبایدها
مهم ترین جنبه مقالات محمد قراگوزلو این است که از صدور دستور و بخشنامه برای کارگران و زحمتکشان خودداری میکند و به تحکم های باید و نباید نمی افتد. برخلاف روشنفکران که همیشه از موضع برتر و آقا بالا سر با مردم حرف می زنند ایشان خیلی صمیمی و بی ادعا نتیجه مطالعات و تحقیقات خود را که سالها برای آن زحمت کشده در اختیار همگان میگزارد. شاید اگر دانشجوئی مانند من در جای این استاد ارجمند بود تا حالا در یک دانشگاه پول پرداز قوی غربی مشغول به کار میشد. مانند خیلی ها که حالا کشور را رها کرده و در دانشگاه های غربی درس میدهند و برای خود زندگی راحت و مرفهی فراهم کرده اند. تا اینجا به نظرم مهم نیست و امری شخصی و تصمیمی فردی تلقی میشود اما زمانی که همین آقایان از پشت کرسیهای دانشگاه ییل و استنفورد برای مردم ایران نقشه میکشند و در کتابخانه " پرزیدنت بوش " مثلا " کار تحقیقاتی " می کنند انسان دچار شرمساری میشود و نمی داند که با چه زبانی از انسانهای شریفی مانند دکتر قراگوزلو تقدیر کند. به همین خاطر نیز من با اینکه با ایشان در مورد جنبش سبز اختلاف دارم اما به صداقت و شرافت ایشان شک ندارم و از سال ۳ که با مقالات متنوع و کتاب های اشان آشنما شده ام به حضور او در کشورم افتخار میکنم و دلگرم هستم. هر چند تا کنون ایشان را ندیده ام.
لطفا این مواضع را به حساب نقد بگذارید . من و امثال من منافعی در تمجید از استاد نداریم. که او بی نیاز است ...
٣٨۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : جمله معترضه و ضروری
قبل از آنکه ایراد گرفته شود که رطب خورده منع رطب چون کند باید بگویم که من تایپ فارسی ندارم و از گوگل ترنس لیتریشن استفاده میکنم و اگر غفلت کنم شیرین عبادی ، شیرین آبادی میشود. اگر اشکال دیگران در نوشتن گذاردن و گزاردن اینست از قضاوت زود رس خود صمیمانه عذر میخواهم.
٣٨۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : معلم پیمانی
سرکار خانم شهلا،
از نامهایی نخبگانی که بخاطر میآید ظاهرا ملک الشعرای بهارهم سالها "استاد" (معلم ) پیمانی دانشگاه بود
و این امر در ایران تازگی ندارد و فکر نمیکنم ربطی به نئولیبرالیسم داشته باشد. هنر همیشه نزد ایرانیان بوده است و بس. با این تفاوت که در این رژیم ، همچون سایر پیشرفت ها ، این روند صد برابر شده و عمومیت یافته است.
اما در باره پارک لاله و هاله ، با همه ارادتی که به هاله قربانی دارم و زشت ترین لغتی را که بنظر رسید نثار قاتلین کردم با شما هم عقیده نیستم و کامنتی در قسمت اخبار در باره خانم شیرین آبادی نوشته ام که انشاالله منتشر شود.
٣٨۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : شهلا لام

عنوان : واقعا تاسف آور است
ابتدا باید شهادت هاله سحابی را به همه آزاد اندیشان تسلیت بگویم و از همه بخواهم که به پیشنهاد خانم شیرین عبادی از این به بعد پارک لاله تهران را پارک هاله بخوانند.
من البته به سبب همکاری و نزدیکی شغلی با مشکلات جناب قراگوزلو در حوزه های مختلف آشنا بوده و با این که مدتهاست که از ایشان بیخبرم اما می دانم که چند کتاب شان توقیف شده چند کتاب دیگرشان اجازه نشر نگرفته و به دلایل مختلف تحت فشارهای اقتصادی هستند. ولی با این اوصاف گذشت ایشان نسبت به یک مورد که من در جریان هستم واقعا تحسین ب انگیز بود و هست. از طرف دیگر واقعا متاسفم که روشنفگران کشور ما در بدترین شرایط مالی زندگی می کنند. فکر می کنم تا کنون از آقای قراگوزلو ۱۶ جلد کتاب تحقیقاتی در زمینه نقد فرهنگ سیاسی و فلسفی منتشر شده است اما با این حال وی باید در دانشگاه قرار دادی کار کند تا هرگاه آقای جاسبی و شرکا اراده کردند او را اخراج کنند. در سوئد شنیدم که بهترین مکان زندگی به روشنفکران کشورشانتعلق دارد و در آلمان دیدم که به نویسندگان خود چگونه احترام میگذارند اما در ایران آخر نویسندگی می شود اول گدائی به قول روانشاد ساعدی.
واقعا متاسفم. بخش آخر مقاله تاسف آور بود. در کشوری که روشنفکر و متفکرش اینگونه رنج مادی و غیره می برد و در مقابل حاجی بازاریش در ناز نعمت است باید خون گریست برای کارگرانش.
٣٨۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : باکم از ترکان تیر انداز نیست - طعنه تیر آورانم میکشد
سرکار خانم مهری شاعر و ادیب،
بیگانه نیستی تو و بیگانه نیستم. ادیب هم نیستم که آنها را آنان بنویسم. آنقدر هم ادب دارم که اگر کسی ایرادی به نوشته جناب قرا گوزلو گرفت اورا " اگر انسان نیستید ادب داشته باشید " خطاب نکنم و بعد عذری هم نخواهم.
خانم عزیز یکبار دیگر کامنت خود راجع به از شکست نخوردگان را بخوانید تا بفهمید "کی به شما گفت که وارد این معرکه که ربطی به جنابت ندارد شوی؟ ". جناب " محمد جان " احتیاجی به این تیر آوران ندارند. لطفا کنار بروید تا باد دانش بوزد و چیزی دستگیر ما بشود. شما بجای بحث ، مطلب را به " معرکه " شکست نخوردگان تبدیل کرده اید.
٣٨۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : روش برخورد به جنبش های خرده بورژوایی
برای کسانی که مایل به دانستن برخورد مارکسیستی به جنبش های خرده بورژوایی هستند توصیه میشه این نامه انگلس رو بخونن. برخورد کلیشه وار با جنبش به اصطلاح سبز که به نظر من پشتش نیتی نه چندان صادقانه خوابیده - بدون اینکه بخوام هر نقدی رو زیر سوال ببرم - راه بجایی نمیبره.
http://marxists.org/archive/marx/works/۱۸۹۰/letters/۹۰_۰۶_۰۵.htm
٣٨۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : آه از این جنبش شکست نخوردگان
گویا آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری. گویا صدها شهید جنبش چپ از روزهای اول پس قیام ۵۷ - حالا قبلش پیشکش - از رفیق فدایی ونداد ایمانی که در اسفند ۵۷ کشته شد تا کشتگان نبرد سنندج، ترکمن صحرا، انزلی ووو همه به این جنبش شکست نخوردگان تعلق داشته و ما نمی دانستیم.
بله جنبش شکست نخوردگان توفان در فنجانی است که فکر می کند ماکزیمالیسم و اولتراچپ گرایی و تنزه طلبی - که در این اخری هم بسیار شکست خورده است او را بر قله ها خواهد نشاند و آن طور که روانشاد حکمت به حواریونش وعده میداد باعث خواهد شد تا فرش ها قرمز را جلوی آن ها پهن کنند. جنبش شکست نخوردگان جنبشی است که هوچیگرانه فراخوان هخایی را آکسیون سوسیالیستی می خواند، جنبشی است که در اختناق میخواهد ادای باز و شفاف بودن در بیاورد آن طور که همین امروز می توانید حق عضویت حزبی را بپردازید و کارت عضویت دریافت دارید اما هرگز گستره اش از ده پانزده نفر در هر کشور تجاوز نکرده است و به قول علی جوادی از سران سابقش کل اعضایش در دنیا چیزی نزدیک هزار تاست. جنبش شکست نخوردگان همان جنبش فرقه ای است که هر تلاش دمکراتیک را انگ می زند و دفاع از اسالو و زندانیان دانشجو و جنبش زنان را مثل فرنی اوقات بیماری به زور قورت می دهد. جنبش شکست خوردگان جنبشی است که مارکس لقلقه زبان و ترجیع بند گفتارش است اما بیشتر به جنبش سوسیالیست های تخیلی سده هیجده می ماند. جنبش شکست نخوردگان همان است که مجموع آثار تئوریک رهبرانش از نوشته های کی دو صفحه ای یا مصاحبه های پیاده شده با این و آن رادیو تجاوز نمی کند. جنبش شسکت نخوردگان همان است که رهبرش روانشاد حکمت مجاهدوار قول داد کنگره چهارم حزبش را در تهران برگزار کند. این جنبش شکست خوردگان ملغمه پرووکاسیون، آنارشیسم، مدرنیسم بورژوایی و هیستری ضد مذهبی بدون تلاش برای شناخت روندهای جامعه است. و در کل جنبش شکست نخوردگان طنزی کشدار شده است.
٣٨۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : علی مسگری

عنوان : ارزان سازی نیروی کار
همانطور که خود استاد قراگوزلو هم نوشته ارزان سازی نیروی کار مهمترین دلیل منفرد شدن و تشتت جنبش کارگری در سطح ایران و جهان است. این ارزان سازی به آنجا رسیده که استثمار کارگر چینی دودش به چشم کارگر ایرانی هم می رود.
به عنوان یک زحمتکش بیشترین درود خود را نثار نویسنده می کنم که علیرغم تمام مشکلات در کنار کارگران کشور خود مانده اند و در درد آنها مشترکند.
٣٨۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست