روح سلطانی ز زندانی بجست
-
مهندس مجید تولایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : peerooz
عنوان : که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
زمانی کسی اشتباهی میکند و سپس یا عذر میخواهد و یا ساکت میشود. جناب محمدرضا نسب عبداللهی در جواب منتقدین همچنان فلسفه میبافند. باید پرسید جناب, آیا شما هدی صابر را روز قبل و بعد از " مرگ " دیده اید که با چنین اطمینان قتل اورا انکار میکنید. ظاهرا جنازه را حتی به بستگان هم نشان نداده اند. آیا شما نتیجه کالبد شکافی بی طرف و قابل اعتماد را دیده اید؟ این اصرارو ابرام برای چیست؟ آیا تهدید شده اید و یا تطمیع که چنین بر جهل خود پا میفشارید و با آبروی خود بازی میکنید؟
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۱/۰۶/۱۲۳۳۹۴.php
٣٨٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : رسانههای حزبی و پروپاگاندا!
آدم گاهی از آنچه میشنود میخواهد شاخ در آورد.آقایی بنام محمدرضا نسب عبداللهی که ظاهرا در شیراز روزنامه نگارند در خبرنامه گویا فلسفه بافته اند که مرگ هدی صابری خود کشی ست نه قتل من جمله : " یک رسانه حزبی میتواند بگوید چون او مبارز بود پس مرگ ناشی از اعتصاب غذایش، کشتهشدن نام دارد، میتواند بگوید چون حکومت او را زندانی کرده و به اعتصاب غذایش بیتوجه بوده، پس نتیجه میگیریم او کشته شده است. همه این داوریها درباره چنین مرگی تنها از عهده رسانههای حزبی و پروپاگاندا بر میآید.".
من نمیدانم این فرد را مجبور و یا تطمیع کرده اند که چنین بگوید و یا شراب خلر تاثیر خود را کرده است. فرض کنیم که شهادت هم سلولی ها دروغ بود آیا نباید این جناب بپرسد که نتیجه کالبد شکافی چه بود و سپس قضاوت کند ؟ و اگر کالبد شکافی هم انجام میگرفت آیا او یافته های این رژیم را باور میکرد؟
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۱/۰۶/۱۲۳۲۹۱.php
٣٨٣۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : یعنی چه ؟
جناب تولایی،
یعنی چه " روح سلطانی ز زندانی بجست " ؟ یعنی ایشان دلبخواه از زندان به بهشت پریدند؟ اینجا مساله قتل و کشتار است.
هم سلولها کتبا شهادت داده اند که آدم روزه داری را در بهداری چنان مضروب کرده اند که بی حال به سلول برگشته و تصمیم به شکایت داشته که باز مجبور شده اند اورا به بهداری ببرند.
حد اقل کاری که میشد باید کالبد شکافی انجام گرفته و علت مرگ معلوم میگردید.
این رژیم به پایان راه خود رسیده و راه برگشت ندارد. تعجب از این خونخوران که روی مغل را سفید کرده اند نیست. تعجب از بزرگان قوم و روحانیان! مرد خداست که چنان سر در آخور کرده اند که حتی نفسی هم نمیکشند و خواهان حفظ نظام به هر قیمت اند. تمام اینها از صدر تا ذیل با سکوت خود در قتل شریکند.
٣٨٣۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۰
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|