از : حق
عنوان : ارزیابی آپوزیسیون
آقای راستگو محترم، حال که این مقاله را با عنوان "چرائی عدم پاسخ مثبت مردم به شورای همبستگی راه سبز امید" مرقوم فرموده اید و ما هم استفاده کردیم، چرا یک مقاله با عنوان "چرائی عدم وجود یک آپوزیسیون قوی در خارج از کشور در ۳۲ سال اخیر" مرقوم نمی فرمایید تا ما دلائل عدم وجود یک آپوزیسیون قوی را در لحظاتی که رژیم در ضعیف ترین موقعیت خود قرار داشت و با یک تلنگر فرو می ریخت را بدانیم؟ ما باید آپوزیسیون را مجبور کنیم که به ما پاسخ بدهند تا ببینیم که واقعا اینها لایق آن هستند که نام خود را آپوزیسیون بگذارند و کارنامه مبارزه آنها چه بوده است. ما باید بدانیم که اینها بجز ظاهر شدن در رادیو و تلویزیون های بیگانه بعنوان منتقد و مفسر و تحلیلگر سیاسی چه اعمال سیاسی موفق و غیرموفق تا حالا انجام داده اند و چه روابطی با دیگر سازمانها و احزاب و شخصیت های سیاسی داشته و دارند و چه نتایجی بدست آورده اند. در ضمن باید بدانیم که آیا قهر سیاسی با این و آن بخش از آپوزیسیون بدلائل تفاوت هایشان سیاستی درست است و عملی دمکراتیک؟ لطفا بفرمایید کدامها با کدامها قهر سیاسی کرده اند و چرا؟ با تشکر
٣٨۵۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۰
|
از : نسترن شب خیزان
عنوان : براستی اینان کیستند؟
آقای راستگو بسیار آشکار و روشن راستگویی میکند و اینکار ضربان قلب بسیاری از مقلدان دایمی امام را به صد برابر میرساند. نگاه کنید به نوشته ی پاسخ گذار حرفه ای. در ردیف نوشته اقای راستگو باید اضافه کنم که این جناب مجهول الهویه که یدک مشاور ارشد موسوی را یدک میکشد در دفاع از موسوی در ارتباط با کشتار های وحشیانه اسلامی سال ۶۷ میگوید که موسوی از این جریان "بی خبر" بود. آیا مگر کسی چیز دیگری گفته بود؟ مگر قرار بود یک مقلد از هوش، عقل، چشم، گوش و زبان برخوردار باشد که از موسوی میخواهد که برخوردار باشد؟ مگر مقلدان اسلامی جز "صغیران" نیستند؟ مگر مقلدان تنها "تقلید" نمیکنند؟ چرا انتظار هست که آنها همانند انسان ها رفتار کنند؟
٣٨۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : به دل داماد
جناب راستگو،
درد دل شما البته قابل درک است ولی دردی را دوا نمیکند. همه میدانیم که وقتی بانوی " وجیهه " ای " دم بخت " است به دل داماد فراوان است. خیلی ها ساکتند ، بعضی شعر میخوانند ، بعضی میزنند و میرقصند ، بعضی در محله " بس" مینشینند ، بعضی داد و فریاد و بعضی هم عربده کشیده و تهدید میکنند. مشابها :
بعضی شورای همبستگی سبز درست میکنند ، بعضی در تورنتو حکومت خارج از ایران تشکیل داده و " استراتژی " تعیین مینمایند ، بعضی اسب تروا میسازند ، بعضی از " رهبر " تقاضای عفو و بخشش مینمایند ، بعضی روزه میگیرند ، بعضی روضه میخوانند و بعضی بر بامها الله اکبر میگویند.
نگران نباشید. اگر یار زیرک باشد در زمان خود خواهد گفت " که را خواهد و میلش به که باشد". اگر زیرک هم نبود سال پنجاه و هفت نمونه خوبیست.
٣٨۵۴٣ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : آنها میخواهند استخوان در درون زخم بماند تا ...
کار پزشک شناسایی عامل بیماری و درمان بیمار است ، وظیفه اپوزیسیون هم شناخت بیماریهای جامعه و درمان آنهاست.اگر بیماری جامعه پس از نسخه نویسی های اپوزیسیون درمان نشود مقصر اپوزیسیون است که میخواهد استخوان لای زخم بماند که منافع او قطع نشود . استخوان باید برداشته شود که زخم بهبود یابد،اگر در آمدی از این راه تامین نمیشود مقصر بیمار نیست ، سیاست منافع طلبانه پزشگ شیّاد است ، بیمار رنج میکشد ، بیمار آرامش و آسایش ندارد، حاضر است که داروهای تلخ را هم بخورد ، حاضر است در صورت لزوم جراحی هم بشود تا عامل فساد از پیکره او جدا شده و بهبود یابد.اپوزیسیون میگوید ما تصمیم گرفته ایم که باید بیمار همچنان بیمار بماند و بهبودی او هم در آینده نزدیکی میسّر نخواهد بود... "...جنبش سبز نشان داد که میتواند علیرغم شدت و وسعت مطالبات ، بدنبال دسترسی فوری به دموکراسی نباشد".(امیر ارجمند،۲۸ خرداد اخبار روز) دلهره جنبش سبز همان "شدت وسعت مطالبات" مردم است آنها نه با جنبشی موافق هستند و نه مبارزهای ، آنها میخواهند استخوان در درون زخم بماند تا ...
٣٨۵٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : پاسخ!
می پرسید " چرا این فراخوانها فراگیر و همگانی نمی شوند و با پاسخ منفی مردم مواجه می گردند؟ "
به چند دلیل بسیار ساده :
اول : این فراخوان ها اصلا به مردم نمی رسند!
دوم : هر برنامه ی سیاسی فقط در صورتی به عمل سیاسی ترجمه می شود که با شرایط عینی سازگار باشد. در روز بیست و دوم خرداد بسیاری از مردم (که ظاهرا باید بر اساس فراخوان ها در خیابان می بوده اند) با دیدن آنهم نیروی سرکوبگر می گفتند : "خوب شد این ها را دیدیم ... آها... امروز بیست و دوم خرداد است! یادمان رفته بود..."
سوم : بین "ما" در راه سبز امید برای حضور خیابانی " اتفاق نظر" وجود ندارد . با محبوس بودن رهبری جنبش سبز ، هماهنگ کننده ی مجاب کننده ای وجود ندارد.
چهارم : تماشای دعواهای درونی جریان اقتدارگرای حاکم به اندازه ی کافی هیجان انگیز و سرگرم کننده است !
پنجم : بسیاری از اهالی محترم لایه های بالایی طبقه ی متوسط شهری مشغول خرید و فروش سکه و ارز و امور مشابه اند! لایه های پایینی هم به رتق و فتق امور روزمره و "جان کندن" مشغولند!
ششم : فصل امتحانات است و آمادگی کنکور و...
هفتم : بسیاری از جوانان نسل سوم ، دوشنبه و سه شنبه درگیر نود عادل فردوسی پورند!(البته فعلا تعطیل شده)
بازهم بگویم ؟
٣٨۵٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۰
|