عنوان : مواضع شما
آقای گنچ بخش مقاله و موضع گیری سیاسی به زمانش بستگی دارد و یک موضع که میتواند امروز درست باشد یک روز دیگر منفی است. شما زمانی که خظر حمله نظامی به ایران در دستور بود میرفتید و در تلویزیون میگفتید که ایران میخواهد بمب بسازد و باید جلوش را گرفت معنای این حرف در انزمان روشن بود. البته اتحاد موضع شما را تایید نکرد و گویا همین موضوع مورد اختلاف شما ها شده.
ولی سوال من روشن است اگر به قول شما توده ایها/اکثریتیها و بوروکراتهای فدایی نگذاشتند مواضع شما پیش برود اکثر قاطع اعضا هیات سیاسی آنروز که امروز با شما هستند کدامشان توده ای اکثریتی یا بوروکرات فدایی بودند.
البته شماها همه شانس آوردید که اتحاد مواضع مسئولانه گرفت و موضع شما را قبول نکرد وگرنه مهری روی پیشانیتان خورده بود که به این آسانی پاک نمیشد
٣۹۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۰       

عنوان : فاش گویی برنامه هسته ای
آقای مرادی،

با خیال راحت به اتحاد برگردید. دوستانتان کنترل کامل دارند. مطمئن باشید زیاده روی‌هایی‌ همچون فاش گویی برنامهٔ اتمی‌ به عنوان برنامهٔ ضدّ ملی‌ که من در صدای آمریکا، و رسانه‌های دیگر طرح می‌کردم و باعث ناراحتی‌ دوستانتان و شما میشد، دیگر مطرح نخواهد شد.

در مورد چکیده حرفهایم لطفا به ۲ مقاله زیررجو ع کنید. با دقت بخوانید. نقدی داشتید بنویسید
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۰۷۵۱

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۱۱۷۰
٣۹۰۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

عنوان : تاسف
من از کسانی هستم که در همایش اول و دوم اتحاد جمهوریخواهان شرکت داشتم و بعد هم بدلیل عدم واکنش مسئولان این جریان به سخنان حداقل غیر مسئولانه آقای گنج بخش در تلویزیون آمریکا در دوره جرج بوش و امکان حمله آمریکا به ایران آنرا ترک کردم ولی در آنزمان اسامی تعدادی از هیات سیاسی شما که در سایتتان درج شد تا آنجا که یادم میاید عبارت بودند از شما دو نفر شریعتمداری، براتی، امینی، ملک محمدی، چرندابی. یعنی اکثریت قاطع هیات سیاسی به همفکران شما تعلق داشتند. حالا کدام اینها به آن گروهی که ذکر کردید تعلق داشتند. در همان همایش تصمیم گیری با اکثریت آرا تصویب شد و شما ها اکثریت داشتید و بقول خودتان کارهای غلطی کرده اید و بعد به کسان دیگری حمله میکنید. این گونه حرف زدن در مورد مساله ای که همه آنها که به این سازمان علاقه داشتند و یا دارند (که بخصوص از آقای مشایخی بعید بود) هر اعتمادی به بقیه حرف های شما را از بین میبرد و خیلی ها مثل من فکر میکنند تمام حرفهای شما برای نشستن در کنار شهریار آهی در لندن در جلسه سازمان یافته توسط نوری زاده و با تامین مالی اعلام نشده است.
٣۹۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

عنوان : انتخابات آزاد دمکراسی نیست
۱. گسترش نهادها و جنبش مدنی عاملی اساسی در گذار به دمکراسی است. این نکته صدها بار نوشته شده است. نویسندگان مقاله با اضافه کردن اصطلاح «محاصره مدنی» که تقلیدی از محاصره شهرهای مائو است، ادعای طرح استراتژی جدیدی دارند. اما این به اصطلاح استراتژی، که بیشتر جنبه سمبولیک دارد تا رهنمود واقعی، هیچ کمکی به افزایش نقش نهادها و جنبش مدنی نمی کند. این درست مانند این است که کسی بخواهد با تغییر کوچکی در نقاشی مونالیزا آن را بنام خودش ثبت کند.
۲. ظاهراً نویسندگان مقاله نمی دانند که انتخابات آزاد معادل دمکراسی نیست. در چارچوب ولایت فقیه هم می توان انتخابات آزاد داشت. این همان مشروطه ای است که برخی از اصلاح طلبان مبلغ آن هستند
۳. نویسندگان تصور می کنند با قرار دادن یک شعار که هر کس از ظن خود یار آن شده می توان در میان جنبش وحدت بوجود آورد. اما خود آنها اساس کار خود را در حمله به اصلاح طلبان و رادیکالها قرار داده اند. آیا خود این مقاله نشان نمی دهد که این ستاره قطبی قلابی نمی تواند بین دوسر طیف جنبش سبز وحدت بوجود آورد؟
٣٨۹۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

عنوان : ‫امروز ‫جنبش سبز راهی جز انقلاب و هدفی جز استقرار دموکراسی ندارد!‫
‫انقلاب ترجمه revolution است و مفهوم اصلی آن تغییر ساختار حکومت است. بستگی به فرهنگ و صف آرایی نیروهای درگیر این تغییر میتواند یا قهرآمیز و خشن و یا صلح آمیز و نرم بدست آید. ویژگی اصلی انقلاب غیرقانونی بودن آن از طرف هیئت حاکمه و سریع بودن کنش ها و واکنشهای مردم به اعمال و ساختار‫ دستگاه حکومت وقت جهت تغییر ساختاری و یا سرنگونی آن میباشد. برعکس انقلاب، evolution و یا تکامل است که از راه اصلاحات تدریجی همراه با صبر و حوصله فراوان ‫و سطح فرهنگ ‫و تمدن متقابل دوطرف بدست میآید. ویژه گی اصلی اوولوشن و یا اصلاحات تکاملی، هم قانونی بودن آن و هم شکل تغییرات صلح آمیز غیر ساختارشکنانه آن است که معمولاً از درون هیئت حاکمه منشعب میشود و بشکلی مجزا توسعه میابد.

درایران، همانند بسیاری کشورهای اسلامی، بعلت نفوذ اندیشه های بنیادی استبداد دینی در مخیله و ذهن کلیه نیروها، هیچوقت در هیچ دوره ای جنبش های ‫اصلاحاتی موفق و پیروز نشدند. بنابراین به ظن بسیار قوی اینبار نیز انقلابی دیگر اجتناب ناپذیر است، انقلابی بمراتب سخت تر و مشکلتر از ‫انقلاب سلطنت برانداز ۵۷.

‫مهم این نیست چگونه انقلابی « قهرآمیز و یا صلح آمیز» باید در پیش داشت. درست همانند سال ۵۷ ، ابتدا باید بساط جمهوری اسلامی را برچید. اگر آنروز در سال ۵۷ همه و یا اکثریت مردم درست و یا غلط رفتن ‫یک شخص، یعنی شاه را، میخواستند، امروز باید بدرستی رفتن تمام اعضاء و عناصر نظام و کلیت هیئت حاکمه دینی را بحق و بدرستی بخواهند.

‫امروز ‫جنبش سبز راهی جز انقلاب و هدفی جز استقرار دموکراسی ندارد!‫‫
‫
٣٨۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

عنوان : واقعیت ها را ببینید
امروز جنبش سبزبه طور نسبی در جهت آن ظرفیت فراگیر در حرکت است و می‌تواند با شعار انتخابات آزاد که خصلتی دائمی و بهم‌پیوسته دارد حاکمان را در برابر دو راهی تمکین و یا فروپاشی نظام قرار دهد.
اجمله فوق از نویسندگان مقاله است.
توگوئی جنبش سبز یک جنبش همگانی مشخص و یک دست است که هدف آن هم چیزی جز انتخابات آزاد نیست تا به آن منتهی شود. نه هموطنان محترم یک سر جنبش سبز امیر ارجمند ها و دوستانشان هستند که هدفی جز تغییر رفتار خامنه ای به نفع خودشان ندارند و شعار جامعه مدنی و انتخابات آزاد آنان هدفی جز عوامفریبی ندارد و طرف دیگر جنبش سبز بقول شما سرنگون طلبان هستند که اخیراً آقا واحدی به آنها پیوسته است. در ضمن هیچ رژیمی در طول تاریخ بدون مبارزه همگانی و پیگیر مردم نه به خواستهای مردم تمکین کرده است و نه فروپاشیده شده است. واقعیت را ببینید مشکل جنبش سبز و افت آن دقیقاً بخاطر آنست که فراگیر نیست و باید فکر کرد اگر مجداً مردم برخاستند چگونه باید جنبش را همگانی و فراگیر کنیم نه اینکه بر اساس توهمات خود تز بدهیم. تز شما بر اساس اندیشه نیست چون وقتی اندیشه به بن بست می رسد ذهن شروع به تخیل می کند و برای خود توهومات می سازد. بعلاوه شما عامداً تعریف انقلاب را تحریف می کنید و انقلاب را مساوی با خشونت قرار می دهید. در صورتیکه انقلاب یک حرکت است خشونت یک روش است و این روش را آنانی بکار می برند که قصد کسب و یا حفظ قدرت را دارند تا رقبای خود را از صحنه بدر کنند. مثال می زنم مگر بعد از انتخابات ۸۸ مردم قصد انقلاب داشتند که حاکمین شعار دهندگان رای من کو را به گلوله بستند؟ دوستان تعاریف پدیده ها در طول تاریخ متحول میشوند. امروز حتی اگر با تغییر قانون اساسی در کشوری رژیم و نظام آن کشور عوض شود به آن انقلاب می گویند. آقای مهرداد مشایخی که جامعه شناس است بیشتر این مطالب را خوانده است و می داند تعاریف در طول تاریخ عوض میشوند.پس تعریف انقلاب، امروز در سطح جهان بعد از انقلاب ۵۷ تغییر پیدا کرده است. اما وقتی کسی واقعیت ها را نبیند به خودش می گوید من نه اصلاح طلب هستم نه انقلابی و حالا باید انتخابات آزاد راه حال باشد. نه جانم مسئله ایران با انتخابات چه آزاد و چه غیر آزاد حل نمی شود راهی جز تغییر رژیم از طریق جنبش همگانی مردم نمانده است این را عمده تظاهر کنندگان ایرانی در زمانهای مختلف با شعار استقلال- آزادی -جمهوری ایرانی و دیگر شعار های صد نظام ولایت فقیه و شخص خامنه ای به علن بیان کرد ه اند. مردم ایران در سال ۵۷ و مردم لهستان و اکثر قریب به اتفاق کشورها یبلوک شرق و اخیراً مردم تونس و مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه به اثبات رساندن که دیکتاتور با تصیحت و گفتگو و انتخابات آزاد نمی رود. اما آنانی که اصالت را نه آزادی که به قدرت و کسب آن می دهند و قصد دارند تا شاید از طریق انتخابات آزاد قدرت را بین خود توزیع کنند غافلند قدرت تقسیم پذیر و توزیع پذیر نیست. آنانی که به دنبال قدرتند هیچگاه در نوشته های خود از مردم و حقوقشان بحثی در میان نمی آورند و نمی گویند جاکمیت از آن مردم است و مردم خود حق انتخاب سرنوشت خود را دارند تا سرنوشت شان را تعیین کنند که همواره در مقالات شما این مسائل مفقود است.
موفق باشید: راستگو
٣٨۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰