یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سایه دیرپا - عفت ماهباز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : عفتی

عنوان : بهانه اوردند که تقابلی بود با مجاهدین خلق این بهانه و دروغ هنوز نیز تکرار میشود
تابستان مرگ ، تابستان اعدام و خاوران را بهانه اوردند که قابلی بود با مجاهدین خلق ایران. این بهانه و دروغ هنوز نیز تکرار میشود. اکنون در تداوم س و دوسال کشتار و حکومت نظامی در کردستان بمباران خانه های روستائیان و کشتار کرد را به نام حظ مرزها و تقابل با سازمان پژاک بهانه می اورند. من این جنایت را محکوم میکنم و انرا جنایت لیه بشریت میخوانم. شما چی؟
٣۹۴٣۰ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۰       

    از : armin armin

عنوان : عشق همه ی تمنا نبود!
خاطراتی خسته تر از تاریخ

در گودنای تجربه

و

بوتیماری مغموم.


ستارگانی جوانتر از مرگ

در بیضه گاه شب

در شبی مشکوک .


و عشق همه ی تمنا نبود

با خفتِگانی به خاک مرموزی ، مدفون .


اینجا ، مرگ را تفسیر ، دگرگونه نیازیست

با بیلی بدست و شامه ی سگی تازی

http://ebiyan.blogfa.com/post-۱.aspx
.
٣۹۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : پوزش و اصلاح: «با صورت های خیس» درست است.
.........
و اینک ما
ترا در آسمان خیال می بینیم
و به تماشای ماهبازی آفتاب می نشینیم
با صورت های خیس
در این زمین کم آفتاب و مهر
و پر از لک و پیس.
...........
٣۹٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : همدرد شما و همه ی سوختگانم؛ آتش به نهانم ...
سلام بانوی مبارز

آفتاب ماهباز

تو آفتابی بودی چنان تابنده؛ غریب
که هنوز بعد سال ها
غروب نمی شناسد خاطره ات
پس
همچنان و همیشه می تابی
ماهبازانه بر او
و می شکفی
در هر سال گرد و گفتگو.
و اینک ما
ترا در آسمان خیال می بینیم
و به تماشای ماهبازی آفتاب می نشینیم
با صورت های خویس
در این زمین کم آفتاب و مهر
و پر از لک و پیس.
تو هنوز می تابی
تو هنوز بیتابی
بخاطر کودکان کار
بخاطر مردمان فقیر بیکار؛ و پیر زنان بی کس و کار
به خاطر کارگری که شرمنده با دستان تهی به خانه می رود
بخاطر دهقانی که مزرع اش سوخته است
بخاطر دلهای سوخته ی پینه بسته
بخاطر چهره های شکسته و خسته
بخاطر جام امیدی که دیگر ریخته
بخاطر شادمانی از زندگی گریخته
بخاطر پسری که در اوج جوانی یک کلیه اش را می فروشد
تا جشن عروسی مختصری بگیرد
بخاطر دختران بیکار فقیری که بتوانند نان بخرند، کلیه می فروشند
تو خود را فراموش می کنی
وقتی می بینی
در فریب یک طلوع
گلهای آرزو مچاله شدند
و روح انسان ها
چون زمینی بمب خورده
چاله چاله شدند.
آری، ارزش والای تو در همین است:
وقتی که صدای قمری جان را گوش می کنی
بخاطر زندگی دیگران خود را فراموش می کنی- در هوشیاری خود را فراموش می کنی
وقتی که در خانه ی آرزو ها می نشینی
و در خیال، خوشبختی انسان را می بینی
ناخورده مست می شوی
آنگاه
برای همیشه ی تاریخ
جاودانه، هست می شوی.
و اینک ما سالهاست که در سالگرد و هر گفتگو
به تماشای ماهبازی آفتاب۱ می نشینیم
و ترا درخشنده و خندان، در عفت ِ خاطره ها می بینیم!

۱ - بسیاری آفتابی را با آفتاب به اشتباه می گیرند. آفتابی آسمان بی ابر است که آفتاب یا خور(هور) یا مهر در آن می تابد. آفتاب اما نام دیگر خورشید است. اصل این واژه آو تاو = آب تاب، است. یعنی همان تابنده ای که بر آب وقتی می تابد درخششی ویژه دارد؛ که نیاکان ما آن را آو تاو = آب تاب، نامیدند. پس آبتاب = آو تاو = آفتاب؛ یعنی درخشنده بر آب.
٣۹٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۰       

    از : وهاب انصاری

عنوان : یادش گرامی
سلام عفت عزیز! یاد آن عزیز و همه عزیزانی که در راه آرمانهای نیکشان جان باختند، گرامی باد.
٣۹٣۹۰ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۰       

    از : عفت ماهباز

عنوان : دلیل اطمینان شما
آقای روزبه
شما نوشتید :«در اینجا باید تصحیح کرد که در سال ۱۳۶۷، هیچ کس تیرباران نشد. همه آن دلاوران را به دار کشیدند.»
می خواهم بپرسم شما از کجا با اطمینان می گوئید آنها تیرباران نشدند. جالب است هر بار به نامی زیر نوشته های من که به این موضوع پرداخته می شود که چنین نیست و یا روز ۵ مرداد را زیر سوال می برد .
من شاید دو درصدی تردید کنم که چنین نیست اما شما را رجوع می دهم به کتاب «فراموشم مکن» در مورد این روز و این صدا که ان موقع من زندان بودم را دقیق نوشته ام
اما اگر کسی از مسولان وقت بیاید و به من بگوید چنین نبوده است در ان موقع با درخواست نشانه ها ، با اطمینان خواهم گفت شما حق دارید.
در غیر این صورت خوب است اینگونه مطلق نظر ندهیم
باسپاس از شما
عhttp://efatmahbaz.com/فت ماهباز
٣۹٣٨۶ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۰       

    از : کاربر ه

عنوان : تاسف
خانم ما هباز بسیار متاسفم که رشته الفت و دوستی دو انسان اینگونه به دست نا پاکترین ها گسیخته شده است متاسفم
٣۹٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۰       

    از : روزبه

عنوان : یک اشتباه
با سلام به خانم ماهباز و یاد همه جانفشانان راه آزادی و عدالت، در اینجا باید تصحیح کرد که در سال ۱۳۶۷، هیچ کس تیتباران نشد. همه آن دلاوران را به دار کشیدند. در نتیجه هیچ صدای رگبار و بعد تک تیری نبود، اصولا این اعدام ها در خفا صورت گرفت. و به همین دلیل هم با دار زدن انجام می دادند. واقعیت را باید در حقیقت گفت.
تا سال ۱۳۶۲، تیرباران کاملا رایج بود و بعد از آن کمتر صورت می گرفت و صرفا زندانیان را به دار می کشیدند.
٣۹٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست