از : الف باران
عنوان : دشمن اصلی مردم ایران این حکومت است و اسلام نیست !
فرض کنیم تمام نویسندگان ، روشنفکران ، سازمانها ، احزاب و ملی گرایانه دو آتشه، همه و همه جمع شوند قلم و تلاش خود را بر علیه مذهب آنهم اسلام هدف گیرند . چون اگر عقاید آقای نجومی درست باشد چه بهتر که فراگیر هم بشود ! آنوقت چه خواهد شد ؟... آنوقت سلسله جبال ولایت فقیه که در دور افتاده ترین روستایی حد عقل یک ملای مفت خور دارد، تبلیغ خواهند کرد که ;ای مردم بدانید، ببینید و آگاه باشید که مخالفین ما همه مخالف اسلامند ! این تبلیغات میتواند کشتار هزاران هزار از مخالفین حکومت را در روز توجیه کند و کسی هم به عنوان اعتراض نتواند جیکی از خود در بیاورد ! تازه میلیونها داوطلب دیگر هم برای کشتار "مخالفان اسلام" صعف خواهند کشید ! حتی میلیونها مسلمان از دیگر کشورهای اسلامی جهت جهاد علیه کفر به ایران سرازیر میشوند ! این تبلیغات نه فقط کوچکترین تاثیر منفی برای حکومت ندارد بلکه معجزهای برای نجات این حکومت خواهد بود ! آقای مهندس مهدی بازرگان بخاطر غیر انسانی خطاب کردن "قانون قصاص" از طرف خمینی تکفیر شد ، نهضت آزادی و سازمانهای دیگر نتوانستند اعتراضات خود را بصورت تظاهرات در خیابان ها نشان دهند و اگر تظاهراتی هم انجام میگرفت کشتار فراوانی را بجای می گذاشت. هیچ قدرتی در جهان نمیتواند بر علیه مذهب حرفی بزند، اگر روسای جمهور کشور های اورپایی و یا آمریکایی و یا هر کشور دیگر، فقط یک کلمه به مذهب آن کشور توهین کنند , اگر جان خود را از دست ندهند ، مقام خود را از دست خواهند داد. مذهب و خرافات فقط با دانش علم لرزان و افتان میشوند آنهم در دراز مدت به درازای یک یا چندین نسل و اجباری هم برای آن مجاز نیست ! برای کسانیکه در جامعه ایران نیستند و کوچکترین درکی از آن را هم ندارند، حرف زدن و قلم بدست گرفتن و نوشتن آسان خواهد بود ولی جامعه آن را نمیپذیرد ! و هر آنچه را که جامعه نپذیرد انحرافی است و نتیجهای منفی خواهد داشت ! هرکس این باور را نمی پذیرد به جامعه میان مردم رود و افکار خود را تبلیغ کند ! حتی به تبلیغ کردن هم نمیرسند، کافی است که مردم یک روستا ،یک کارخانه،یا موسسه بدانند که فلان شخص دین ندارد ! کسی که دین ندارد "نجس است و کشتن او واجب" ! در قبرستانها هم او را نمیپذیرند ، شبانه نبش قبر میکنند و جسد او را یا در زبالهها میاندازند و یا پشت در خانه پدر مادریاش پرت میکنند (معمولاً به دفن او در حیاط خانه پایان مییافت) ! این اتفاقات بعد از انقلاب کم نبودند ! حال هدف و چاره چیست ؟ دشمن اصلی مردم ایران این حکومت است و اسلام نیست ! جمهوری اسلامی را با مبارزات مردمی میتوان به گور کشانید ولی اسلام و مذهب را نمیتوان و مبارزه با آن انحرافی است، فقط به دوام و استحکام این حکومت میانجامد. حضور دین در حکومت اسارت ملی است ولی در افراد یک وراثت فکری و انتخابی، که داشته و یا نداشته باشند !
٣۹۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : منظور نقد عدم تطابق اندیشه با نوشته بود و بس!
ببینید جناب نجومی، شما نوشته تان با منظورتان تطابق حقوقی ندارد! شما مسلماً نظرتان چیز دیگری است ولی نوشته تان
« اگر ما شاهد افزایش روز افزون قتل و جنایت، فحشا و اعتیاد هستیم و افزایش ضریب حس بدبختی و بیگانگی و نیز خشم و خشونت و انتقام جویی، همه را باید ناشی از رابطه مردم با دین دانست........... اگر رهایی و آزادی را خواهانیم باید دین را به دادگاه بکشانیم.»
این نوشته براحتی میتواند اینگونه هم تعبیر و القا شود که یعنی بقول شما پس باید برویم دین (همه مردم دیندار ) را به محاکمه بکشیم، درست؟ و چون دین فقط در وجود یک فرد معنی و مفهوم وجودی و حقوقی پیدا میکند، پس یعنی اینکه عملاً چاره ای نداریم جزاینکه تمام مردم (دیندار )را محاکمه کنیم.
از اینها گذشته، شما لازم نیست دین را محاکمه کنید − فقط آنرا کنار بگذارید! همین! دین در خانه و عرصه خصوصی بماند! در سیاست و دولت و حکومت دخالت نکند! دولت و ملت سکولار دموکراتیک!
٣۹۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۰
|
از : باخته
عنوان : منظورشان سمبلیک است
به محاکمه کشیدن و یا دادگاهی کردن دین منظور آقای نجومی سمبلیک است. من این طور درک کردم. وگرنه کسی نگفته میلیون ها ایرانی را بخاطر دینشان باید دادگاهی کرد. این بر داشت غلط از نوشته آقای نجومی است. سرو صدا برای هیچ.
این تجربه ای که الان در میان زنان ایران وجود دارد در دوران رضا خان میر پنج وجود نداشت. شما عکس های دوران قاجار را نگاه کنید,بیشتر مردان در ملا عام حضور دارند و زنان در اندرون بودند. الان موقعیت و هوشیاری زنان ایران با وجود تحقیر مضاعف صد برابر بیشتر است تا در دوران های گذشته.ذهنت دینی دوران شاهنشاهی وحشتناک بود ,و گرنه ما خمینی نداشتیم.
البته هر ایرانی باید حق داشته باشد با هر نوع خرافاتی( که مذهب هم جزوش است) بدون ترس بر خورد و نقد کند . این فقط در یک حکومت سکولار که ادیان دخالتی در امور مملکت ندارند امکان پذیر و شکوفا خواهد شد.
٣۹۴٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : نحوه ی کار بحث شما ست نه من
جناب سالاری
بحث شما بر سر "نحوه کار " است نه بحث من. حرف من بیان حقیقت است که دینی که بر ما حاکم است مسئول تقلیل انسان است به حیوان. این ذلت و خواری که نسیب ما شده است، اتهام دین است و بهمین دلیل جایگاه محاکمه تنها افکار عمومی ست.
٣۹۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : قضاوت در باره دین حق مسلم انسان است
جناب سالاری
محاکمه ی دین یعنی به قضاوت نشستن در باره ی نقشی که دین در جامعه ی ما و در تصمیم گیریها و برنامه ریزیهایی قدرتمداران، بازی میکند. محاکمه دین برگرفتن حجاب از سر کسی با چوب و چماق نیست، بلکه آزاد ساختن اراده ی زن است در برگزیدن حجاب. جدا سازی دین، آزادی در پرستش و رهایی دین از قدرت، تنها از طریق محاکمه دین است که میسر میشود. آنچه محاکمه دین را ضروری ساخته است آن است که دین با قدرت یکی و غیر قابل تشخیص از یکدیگر شده اند. تنها با محاکمه یعنی دین را بدادگاه کشیدن و مورد قضاوت قرار دادن است که میتوانیم به شناسایی مسئول در این کشور پهناور دست یابیم. محاکمه دین تنها میتواند در حضور افکار عمومی عملی شود و بس، حقی که شمشیر شریعت، ما ایرانیان را از آن محروم داشته، چه آن زمان که در پشت شاهان پنهان بوده است و چه در سه دهه ی اخیر که بر منبر قدرت حضور یافته است.
٣۹۴۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : نقد دروغ حق و درست، ولی محاکمه ذهن و باور زیانبخش!
باسپاس از شین میم از راهنمایی به سایت خویش
جناب نجومی
پاسخ به پرسش کلی شما « آیا زبوین برازنده ی انسان است؟ » مسلماً منفی است. همینطور پاسخ به « اگر من نگویم امروز از حکومت دین، نسل آینده از کجا بداند که بر نسل ما چه رفته است؟ وانگهی کدام یک مهم است، گفتن حقیقت و یا محاسبه سود و زیان؟ » مسلماً مثبت است و الی آخر.
بحث سر نحوه کار است؟ مگر برداشتن حجاب کاری مثبت در جهت دین زدایی و خرافات زدایی نبود و یا اکنون نیست؟ مگر قرار نبود مسئله خرافات و حجاب زنان بعد از دستور بمحاکمه کشیدن و برداشتن حجاب اجباری توسط رضاخان، برای این ملت متشکل ازصدها فرهنگ و باور و عرف متفاوت، برای ابد حل میشد و به تاریخ می پیوست؟
پس چه شد که نه تنها اینطور نشد، اوضاع خرابتر از قبل هم شد! چادر و حجاب و تحقیر زنان ایران بعد از نیم قرن بسیار شدیدتر برگشت. بسیار تحقیرآمیزتر، زبون گرانه تر، بدوی تر و وحشیانه تر و آبروریزانه تر! چرا؟
این همان بحث منست! نمیتوان باورهای صرف ذهن افراد بشررا از پیش بدون هیچگونه ارتکاب جرمی چه قانونی چه اخلاقی به محاکمه کشید، اگر چه میتوان آنها را براحتی و بدرستی و به حق نقد کرد. به نوشته و نقد ایرادی نیست، به عمل اجرایی محاکمه ایراد گرفته شد!
نقد دروغ و خرافات و ایدئولوژی حق و درست، ولی صرف دین ستیزی و محاکمه عملی ذهن و باور دینی به محاکمه مردم بخاطر افکارشان نه اعمالشان میانجامد!
٣۹۴۲۷ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۰
|
از : شین میم شین
عنوان : نقد نظرات دکتر فیروز نجومی
نظرات دکتر نجومی در تارنمای دایره المعارف روشنگری مورد تحلیل قرار می گیرند.
اگر سایت اخبار روز علاقه مند بودند می توانند به بازانتشار آنها اقدام کنند و اگر خواننده ای مایل به تصحیح نظرات ما بود می تواند به
لینک زیر مراجعه فرماید:
http://hadgarie.blogspot.com/
خیلی ممنون
٣۹۴۲۲ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : آیا زبوین برازنده ی انسان است؟
جناب سالاری
اگر من نگویم امروز از حکومت دین، نسل آینده از کجا بداند که بر نسل ما چه رفته است؟ وانگهی کدام یک مهم است، گفتن حقیقت و یا محاسبه سود و زیان؟ من فکر میکنم انسان از حقیقت هرگز خسارت نمی بیند، از دروغ های بزرگ است که انسان تمام صدمه ها را دیده است. پرستش موهومات است که هراس در دل انسان میاندازد و او را بزدل و ترسو ببار میآورد. از رو در رو شدن با حقیقت چنان وحشت برش میدارد که هرچه شدیدتر بدامن دروغ پناه میبرد. آیا زبونی برازنده ی انسان است؟
٣۹۴۲۱ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : مقام و پایگاه و جایگاه انسان و انسانیت
جنگ هفتاد و دو ملت همه جنگ برتری ایدئولوژی است!
ولی میافتد مشکل ها درست وقتی که هردو تبدیل به ایدئولوژی میشوند، چه دین پرستی و چه دین ستیزی! باید روشنگری و نقد دین روا باشد، ولی ستیز با دین، جز دستاوردی منفی و ظهور و رشد رادیکالیسم، ثمر دیگری ندارد! از طرف دیگر بخاطر مصلحت و از ترس دادن پوئن و امکان سوء استفاده به نئولیبرال های نفتخوار هم نبایستی زبان در کام فرو بلعیم و خاموش بمانیم و از نقد دین و مذهب سیاسی ارتجاعی بگذریم! ایده و باور خود بتنهایی مشکلی نمیآفریند. مشکل وقتی است که ایده سیاسی میشود و رشد میکند تا به شکل ایدئولوژی دربیاید تا حتی در همان بستر دموکراسی ضد دموکراسی بیافریند. نمونه ها فراوانند. آتشفشان سیاسی نازیها برهبری هیتلر از دل همان دموکراسی آلمان زبانه کشید! هم در نروژ و هم درسایر بلاد غرب و شرق مستبد و غیرمستبد و مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیرمسیحی، درواقع اندیشه رادیکالیسم ایدئولوژی پرست است است که به دنبال نوعی قدرت از طریق حذف دیگران است! بخش و نوع و قسمت رادیکال دین و ایدئولوژی است که همواره در پی بدست گرفتن قدرت سیاسی است، و برای این منظور مرتب ایدئولوژی میپروراند و میپرستاند و میپرستد تا بتواند دگراندیش را حذف کند و از پیش پایش بردارد! انگیزه اصلی تروریسم سیاسی ایجاد و یا افزایش قدرت سیاسی برای به کرسی نشاندن ایدئولوژی و باورهای شخص و یا سازمان و حزب تروریست کننده است! بدنبال نوعی برنده شدن و برتری سیاسی است!
تروریست تحت یک پروسه و روند رشد گرایانه طولانی از ایدئولوژی و فکر رادیکال به عمل گرایی می رسد! علیرغم تفاوتهای فرهنگی و تاریخی فاحش، تروریست نروژی بعنوان عضوی از اعضاء دست راستی فاشیستی مسیحی کشور خود به همان راه حلی میرسد که ما سالهاست از همفکران مسلمان رادیکال او در جبهه ارتجاعی اسلامی از امثال القاعده، طالبان و سرداران و حجت الاسلام های ولایت خود میبینیم! چرا؟
علت واضح است، در تمامی این جنگها بواسطه وجود این ایدئولوژیهای تجربه شده در سراسر تاریخ هستی بشر، همواره این ایدئولوژی بوده، چه دینی و چه ضد دینی، که در بالا و یا ماورای انسان و انسانیت و جان شیرین و عزیزش قرار گذاشته شده و به آن فضیلت قدیسی داده شده! تا این شیوه تفکر و عمل هست جان انسان هم ارزشی نخواهد داشت. محاکمه دین هم اگر ارج و ارزشی در جهت تعالی مقام و پایگاه و جایگاه انسان و انسانیت در جامعه به ارمغان نیاورد، آیا زیانش از سودش بیشتر نخواهد بود؟!
٣۹۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : کمدی شیطانی...
بادی وزید و در امتداد دوران آن گردباد سهمگینی پدید آمد. آنگاه مردمانی را که بدین خدا و رسول خدا ایمان آورده ، سجدهٔ کرده و مسلمان شده بودند به کام خود در غلتانیده و به آسمانها کشانید . شیاطین همه جمع شدند و آدمیان مسلمان شده را با صابون و پودر رخت شویی حسابی مغز شویی کردند . تا آنجا که هیچ ذرهای از دودههای ۱۴۰۰ ساله نبوّت و امامت در چاله چولههای سر مبارک آنها نماند ، پاک و پاکیزه شده بودند دیگر جایشان در حمام آسمانها نبود، بزمین فرود آمدند و به یکدیگر نگریستند ! صدایی از دورهای دور توجه مردم پاک شده را بخود جلب نمود ، آری او یک پیامبر بود یک پیامبر ناب ناب دموکراسی ! فرشتههای فراوانی چون سیارههای کوچک و بزرگ در مدارهای دور و نزدیک بدور او غلط میزدند ! کتابی بنام "قانون حقوق بشر" بدست گرفته بود ! سراسیمه به استقبال او دویدند، پریدند،نشستند،خزیدند، سجدهٔ کردند و ...از او خواستند تا پیامبر آنها باشد و آنها را به راه راست هدایت کنند! آن پیامبر بزرگ و بزرگوار لبخندی زدند و فرمودند ؛ از دیدار مجدد شما خوشحالیم ...
...با خود "نفت" آورده اید...؟!
٣۹۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۰
|