از : الف باران
عنوان : رهبری جنبشی که اعتقادی به تشکیلات و احترامی به اهداف مردمی نداشته باشد به هیچ هدفی جز شکست آن جنبش نخواهد رسید.
اگر چه رهبری مجاهدین خلق ازسیاستها و مانورهای راستگرایانه و ناپسندانهای استفاده میکند ولی بهر صورت سازمانی است شناخته شده , مطرح در ایران و جوامع بین المللی که با انکار و کشتار از بین نمیروند و در حال و آینده سیاست ایران نیز نقش مهمی خواهند داشت.در طرف مقابل به غیر از حکومت،جبههٔای از لیبرال های مذهبی،حزب توده و چریکهای اکثریتی هستند که جز تمجید"دولت ضدّ امپر یالیستی" در گذشته و یا قسمتی از آن در حال حاضر ، برنامه و هدفی دیگری را از خود نداشته و ندارند ! انگار که بخت آنها را به "دولت ها" گره زده اند ! سازمان فدایی خلق،از فدایی خلق به"فدایی حکومت"تبدیل شده که وظیفهای جز بزرگنمایی جنبش سبز و رهبران معتقد به نظام و قانون اساسی آنرا ندارند ! رهبران جنبشی که خواستارهای قیام دموکراتیک مردم را به رنگ سبز و محتوی مذهبی تقلیل داده اند, جنبشی که در منصفانهترین حالت آن ، فاقد تشکیلات و نداشتن اعتقاد به آن میباشد. ضعف و میرا شدن جنبش سبز و ضربه پذیری آن علیرغم فداکاری و از جان گذشتگی طرفداران آن در همین فاکتورهای مبارزاتی و حذف خواستارهای بنیادین این جنبش بود و هست.رهبری جنبشی که اعتقادی به تشکیلات و احترامی به اهداف مردمی نداشته باشد به هیچ هدفی جز شکست آن جنبش نخواهد رسید.دیکتاتورها هم از جنبشهای بدون تشکیلات بیم و هراسی ندارند.حال چطور میشود آینده مردمی را به رهبری چنین جنبشی سپرد ؟ عدم حضور تشکیلات و استراتژی اصلاح طلبی در ایران همیشه با شکست روبرو بوده است ، ایران نه آفریقای جنوبی است و نه هندوستان و یا رویاهای تخیلی کشورهای اسکاندیناویایی ! ایرن با هیچ کشوری وجه تشابه ندارد و مونتاژ سیاستهای وارداتی را هم پذیرا نیست ! ایران ایران است , کشوری ثروتمند با حکومت هایی بسیار خشن و آدمکش ! مردم در مقابل حکومتی قرار دارند که خود را صاحب میلیاردها دلار ثروت و قدرتی مطلق بر بندگانی بنام امت میدانند.آیا با انتخابات آزاد و رای دادن،این حکومت حاضر به واگذاری هستی و حیات خود میباشد ؟
٣۹۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۰
|
از : (...)
عنوان : چه کسانی از تابانیدن حتی یک شعاع کوچک نور هم بر تاریکی می ترسند؟
کسانی که زمین و زمانشان در جان بولتون ها و آزنار ها خلاصه می شود، طبیعی است که در باره ی این مقاله بنویسند: «ٰعصبانیت از دست زمین وزمان».
کسی هم عمداً خودش را به نخواندن مقاله می زند و ندیدن این که نویسنده ی مقاله تا چه اندازه بر مسأله ی سلامت ساکنان اشرف تأکید داشت و دارد و حتی توضیح داده است که جناح دیگر امپریالیسم، که باتلر ها سخنگوی آن هستند، طرحی را ارائه می دهد که شبیه است به طرح گتو سازی نازی ها برای یهودیان به منظور هموار تر کردن راه قتل عامشان، بر مبنای وظیفه ی محول شده به خود چنین می نویسد: « به زعم خامنه ئی بهترین راه حل برای اشرف, کشتار تمامی ساکنان آن و بستن درب کمپ است تا هم خیال ,, نمایند ی خدا ,, روی زمین راحت شود و هم بندگان خدا مانند آقای اصفهانی!!!».
بسیار خوب، این همه به دست و پا افتادن ها نشان چیست؟ خوانندگان می توانند خودشان متوجه شوند.
در مورد این که به غیر از نئوکان ها و لابی های اسراییل، کسان دیگری هم به دلایل مختلف (از انسانی و شرافتمندانه گرفته تا غیر انسانی و غیر شرافتمندانه) از رهبری مجاهدین حمایت می کنند شکی نیست. اما در ارتباط با سرنوشت ایران، آن هایی را باید جدی گرفت که برای ویران کردن ایران طرح و نقشه دارند. یعنی همن نئوکان ها و لابی های اسراییلی، و همین جان بولتون که تصریح می کند که «تنها راه، حمله ی نظامی به ایران است».
قضیه، خیلی مشکل نیست. کسانی دوست دارند که کار هایشان را در تاریکی انجام بدهند، و چون خودشان می داننتد که مشغول چگونه کار هایی هستند، حتی از تابانیدن یک شعاع کوچک از نور هم واهمه دارند.
٣۹۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۰
|
از : ایران ایرانی
عنوان : هرکه بامش بیش برفش بیشتر
به زعم خامنه ئی بهترین راه حل برای اشرف, کشتار تمامی ساکنان آن و بستن درب کمپ است تا هم خیال ,, نمایند ی خدا ,, روی زمین راحت شود و هم بندگان خدا مانند آقای اصفهانی!!!
راه حل دیگر نیز مقاومت در مقابل این خواسته و دادن قیمت است. درخواست انحلال هر تشکل سیاسی, اجتماعی خواسته ی دیکتاتوری مذهبی است , با هر رنگ و لعابی که باشد. انحلال یک تشکل دانشحوئی, معلمی, کارگری , دانشجوئی محکوم است, چه رسد به یک جریان سیاسی نیرومندی مانند مجاهدین و اشرف.
در ثانی , نه جانم هیچکس در دستکاه , امپریالیست ها ,, بازی نمی کند. بلکه این دو بلوک هستند که دارند خود را به مردم ایران و منطقه تحمیل می کنند. بلوک بنیاد گرایان در راس آنها خامنه ئی و القاعده و بلوک دنیای آزاد در راس آنها ,, امپریالیسم ,, که شما نیز در کشورهای آنان زندگی میکنید. . حال اگر در دنیای واقعیت های موجود, آلترناتیو بهتری سراغ دارید, بدور از هرگونه جنجال و هوچی گری سیاسی, آن را به ما جماعت ,, مالیخولیائی و بی اطلاع ,, از اوضاع و احوال دنیا نیز نشان دهید تا تکلیف خودمان را بدانیم. این بلوک بندی چه بخواهیم و چه نخواهیم هم به مجاهدین وهم به شما که دست دوری بر آتش مبارزه دارید, تحمیل شده است. بقول معروف, هرکه بارش بیش, برفش بیشتر.
٣۹۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣۹۰
|