از : الف باران
عنوان : مبارزه برای دموکراسی ربطی به داشتن عقاید شخصی مردم ندارد !
فقر فرهنگی آنقدر دامن گیر دست به قلمها شده است که اگر "الف" بنویسی میخوانند"انف"و بر سر آن هم هیاهو دارند.با چه زبانی باید گفت و نوشت که دین در حکومت مصیبت است و گرنه داشتن آن از حقوق شخصی و طبیعی انسان هاست. مبارزه با دین ارتجایی و فاشیستی است در صورتیکه مبارزهٔ با حکومت دینی آزادی خواهی است! همین تبلیغات در سطح جهانی آنقدر ابزار سؤ استفادههای سیاسی قرار گرفته که هر کس هر اعمال تروریستی انجام میدهد تمام انگشتها و قلمها اول بطرف مسلمانان نشانه میرود. این عمل، روحیه ناسیونالیستی را در دیگر کشورها آنقدر شعله ور ساخته است که امنیت خارجیان و پناهندگان را نیز به خطر انداخته است.مبارزه با دین و آنهم فقط اسلام مقاسد دیگری را هدف دارد "اسلام" برای آنها هدف نیست فقط وسیله است ! حمله به دین اسلام حمله به پیروان آنها هم به دنبال خواهید داشت ! فاشیسم که شاخ و دم لازم ندارد ! اگر هدف حمایت از مردم است که باید برای زندگی بهتر آنها باشد، به کسی چه مربوط مردم چه دینی دارند و یا ندارند ؟ با این افکار ایران و کشورهای اسلامی حق داشتن دموکراسی را نباید داشته باشند ؟ مبارزه برای دموکراسی ربطی به داشتن عقاید شخصی مردم ندارد.
٣۹۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۰
|
از : ایرج رشتی
عنوان : رهبران اسلامی در تهران و فاشیستها با هم فرقی ندارند
آقا یا خانم الف باران, شما در نوشته قبلی آقای نجومی به سئوال شان جوابی ندادید و جا خالی کردید. شاید منافع ای در کار باشد که بعضی ها همه را در کمنت هایشان می ترسانند و از بیضه اسلام دفاع می کنند.بگذریم شما اینحانوشتید.
"در دنیایی که تمام دست راستیها ،ملی گرایان افراطی،فاشیست ها و نژاد پرستان همه و همه در کنار ضدّ مسلمانان ایستاده اند راهی برای دموکراسی و احترام به عقاید دیگران نمیماند "
کدام دنیا؟ احمدی نژاد اوایل صدارتش به کمک فاشیست ها شتافت و هو لا کاست را نفی کرد و همان موقع بود که فاشیستها را در کنگره ای در تهران دعوت کرد. . در همان زمان دولت آلمان اجازه نداد هورست مالر فاشیست آلمانی (عضو ن پ د) به ایران سفر کرده و در کنفرانس تهران شرکت کند. اگر تاریخ را بدقت مطالعه کنیم , می بینیم که فاشیست ها آلمان مسلمان های شمال آفریقاو بالکان و روسیه را در واحد های مسلحه در سال ها ی۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ سازمان داده بودند.مفتی فلسطین در برلین بود و نازی ها هم رادیو در اختیارش گذاشتند و تمام مخارج تبلیغاتی اش را به عهده گرفتند. بنا بر این رابطه بین فاشیستها و بخشی از مسلمان ها را نمیشه انکار کرد.
٣۹۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : دین اگر در حکومت نباشد الزامی به داشتن و یا نداشتن آن نخواهد بود.
تبلیغات ضدّ مذهبی که تلاش نویسنده مقاله صرفا تبلیغات ضدّ اسلامی را هدف گرفته است در مردم معتقد و مسلمان ایران نفرت از دگر اندیشان وبی دینان را ترویج میکند ! در دنیایی که تمام دست راستیها ،ملی گرایان افراطی،فاشیست ها و نژاد پرستان همه و همه در کنار ضدّ مسلمانان ایستاده اند راهی برای دموکراسی و احترام به عقاید دیگران نمیماند .با این افکار و ترویج سیاستهای ضدّ اسلامی واکنشی از مسلمانان جز دفاع از باورهای خود و نفرت از بی باوران نمیماند.به باورها و عقاید دیگران باید احترام گذاشت اگر معتقدیم که انسان حد اقل موجودیست اجتمایی...
٣۹۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۰
|
از : بنده خدا
عنوان : در مورد خدا اشتباه می کنید
دوست گرامی آقای نجومی
خداوند هیچکس را صرفاً به خاطر طرز تفکرش مورد مواخذه قرار نمی دهد بلکه این اعمال ماست که ملاک ارزیابی خداست. اعمالی که باعث نابودی سایر مخلوقات او می شود طبیعی است که از نظر عدالت باید مورد مواخذه واقع شود خواه با ظلم به سایر انسانها یا با تخریب محیط زیست ناشی از زیاده خواهی و اسراف...
موید باشید.
٣۹۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : کدام دین؟
جناب سالاری
من از آن دینی سخن میگویم که فرمانفرمایی در ذات ش نهفته است و هیچ نخواهد جز فرمانروایی. بدرستی نمیدانم که آقای گنجی از کدام دین سخن میراند؟ ایشان اگر از منبر فرود آید و شمشیر را نیز به غلاف بکشد میتواند از هم اکنون تا آخرالزمان از شریعت دفاع نمایند و روضه شهادت بخوانند. مسئله ی آقای گنجی آزادی نیست بلکه فرمانروایی ست چون نهایتا به دینی اعتقاد دارد که فرمانفرما ست.
٣۹۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : فیروز نجومی
عنوان : دین اسلام، دین شمشیر است
جناب بنده خدا
شما درست میگویید، آنها نیز دموکراسی را باید از الله آموخته باشند، خداوند یکتا و یگانه ای که "بنده " و فرمانبر را به بهشت میفرستد و آنکه به یکتایی و یگانگی ش "شک و تردید" بخود راه دهد به دوزخ رهسپار میکند که تا ابد در دوزخ آتشین ش بسوزد و زنده شود تا بار دیگر خاکستر شود. نه یکبار بلکه هزاران هزار بار. یعنی که آن فرمانروایانی که شما از آنها نام برده اید با یک دست بیعت میکردند و با دستی دیگر شمشیر میزدند.
جناب بنده ی خدا
چنانچه نیک بنگری، دین اسلام، دین شمشیر است و فرا خوانی بسوی تسلیم و اطاعت.
٣۹۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : ایرج رشتی
عنوان : مقایسه اشتباه است
آقای سالاری در کمنت شان نوشتند.
"خمینی به اضمحلال سریعتر دین خود بسیار بیشتر کمک کرد تا محاکمه کنندگان دین او. محاکمه دین در شوروی توسط استالین میل به بازسازی دین کهنه و پوسیده روسیه را افزایش داد."
این دو جمله شعار گونه است و با واقعیت جامعه ایران و بد تر مقایسه اش با روسیه ربطی ندارد. چرا؟
در روسیه ("شوروی/ شورائی") سیاست لنین و استالین همان سیاست تزار در رابطه با ۴۰ میلیون مسلمانان روسیه بوده.(کشت و کشتار مردم فقیر مسلمان نشین ) . تولستوی بعنوان کادت با تا تار ها مسلمان جنگید ( با اسلحه و نه مجازی در دوران انترنت). بلشویک ها و استالین هم مساجد و کلیسا ها را به انباری و طویله مورد استفاده قرار دادند. بخاطر جلوگیری از نفوذ اس اس ها دوران جنگ( هیتلر) دوباره آزادی بیشتری به مسلمان ها دادند و مساجد را آزاد گذاشتند و هم حج رفتن را. ختنه کردن هم که بدون اجازه از بالا ادامه داشت. بنا بر این چیزی در روسیه باز سازی نشده . این مبارزه ای که آقای نجومی انجام می دهد در روسیه اصلن شروع نشده بود. بلشویک ها فقط به همان جمله مارکس قناعت کردند. " دین تریاک خلق است" تمام.
مقایسه روسیه باا ایران غلط است.دولت بوروکراتیک "شوروی" در دست مسلمان ها نبوده.
این جمله هم شعاری بیش نیست که کم کم به یک ایدیو لوژی تبدیل شده و با واقعیت در تضاد است . "خمینی به اضمحلال سریعتر دین خود بسیار بیشتر کمک کرد تا محاکمه کنندگان دین او."
نخیر اینطور نیست. در ایران حکومت اشغالگر با ایدو لوژی اسلامی تمام منابع و ثروت کشور را کنترل و مکتب قم (تبلیغ اسلام) میلیاردها تومان بودجه در اختیار دارد. این پدیده ای منحصر به ایران است و باند خمینی توانست با زور از اضمحلال سریع دین خود بکاهد. در این دنیای مدرن شما هنوز در ایران سنگسار...دارید.و شتر برای ازدواج داشته باشی بهتر است.
٣۹۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : بنگر سکولاریزم دینی را در میان دینداران!
جناب نجومی لطفاً به این نوشته از یک نواندیش دینی، اکبر گنجی توجه کنید، البته امیدوارم به طرفداری از گنجی متهم نگردم!!!
« آیا به عنوان یک "مسلمان شیعه" حق دارم درباره ی نگاه خود به دینم سخن بگویم؟ یا کسانی بر این باورند که به عنوان یک "مسلمان شیعه" حق ندارم از دینی که بدان ایمان دارم حرف بزنم؟ اگر حق دارم، به عنوان یک "مسلمان شیعه" به دین خود چگونه می نگرم؟ پیش فرض های این نگاه چیست؟ از کدام منظر به دین و ایمانم می نگرم؟ آیا حق دارم روایت دیگری از دین و ایمانم ارائه نمایم یا باید فقط و فقط به آنچه دیگران درباره ی دین و ایمانم گفته اند وفادار باشم و همان ها را بیان و تکرار نمایم؟ اگر همان ها را تکرار نمایم، بهترین انسان هایم، اگر چیز دیگری بگویم، بدترین و مغضوب ترین. آیا دگراندیشی دینی مجاز و رواست یا دین مالکانی دارد که آنها اختیاردارند و تعیین می کنند تا چه حد و میزانی می توان پیش رفت؟ .......
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/۲۰۱۱/august/۰۳/article/-۹۴۵f۶۹۳ce۰.html
»
٣۹۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : بنده خدا
عنوان : آیا به این واقعیتها هم توجه کرده اید؟
جناب آقای نجومی
۱-همین پیامبری که قرار است آیینش را محاکمه فرمایید، در زمانیکه نامی از دموکراسی نبود جهت حکومتش از مردم بیعت گرفت. یعنی به نوعی رأی اعتماد.
۲-باز همین پیامبر در آخر عمرش جانشینش را به مردم فقط معرفی کرد و به عنوان رهبر جامعه از دادن حکم کتبی به او خودداری کرد تا مردم مجبور نباشند کسی را که او معرفی کرده به حکومتگری انتخاب کنند و بتوانند آزادانه هر کسی را می خواهند انتخاب کنند.
۳-اولین پیشوای این آیینی که شما مبلغینش را مرتجع می خوانید پس از فوت پیامبر وقتی با انتخاب مردم که بر خلاف توصیهی پیامبر بود مواجه گردید نه تنها کوچکترین اعتراضی نکرد بلکه با سه جانشین پیامبر فقط به علت اینکه منتخب مردم بودند کمال همکاری را ابراز نمود.و زمانی حکومت را قبول کرد که مردم از او در خواست تشکیل حکومت نمودند.
۴-دومین پیشوای این آیین وقتی دید مردم برای حکومت با دشمن پدرش بیعت کرده اند به احترام رأی مردم با او پیمان صلح امضاء کرد.
۵-سومین پیشوای این مذهب وقتی نامهی مردم کوفه را که از او برای به دست گرفتن حکومت دعوت کرده بودند، دریافت نمود مراسم حجش را نیمه تمام گذاشت و باتفاق خانواده و یارانش برای اجابت دعوت مردم راهی شهر کوفه شد. در بین راه در ناحیهی کربلا به او خبر دادند که مردم کوفه از رأیشان عدول کرده اند و سفیر او را(مسلم بن عقیل) هم به قتل رسانده اند.
او بلافاصله وقتی دید مردم دیگر او را به هر دلیلی نمی خواهند تصمیم به بازگشت گرفت ولی عمال حکومتی به او اجبار کردند که با حکومت وقت بیعت نماید. در اینجا بود که او برای مبارزه با تحمیل عقیده ایستاد و جان خودش و خانواده اش فدای این مطلب کرد.
فیروز عزیز:
هنگام محاکمهی دین به موارد بالا نیز توجه داشته باشید..پایدار باشید.
٣۹۵۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۰
|
از : سیامک عزمی
عنوان : گر گرفتگی
داداش ما هم تو ایرانیم ویک جوان ولی این چیزهایی که شما نوشتید نه در دانشگاه به این شکل دیدیم نه در جامعه شما انگار مثل برادر حسین فرمان را کندید انداختید بیرون
٣۹۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۰
|