سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پنج‌ره - شکوفه ‌تقی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : یاغی یاغی

عنوان : با سلام
بسیار زیبا ست........با ترنم های شعرت حال یاغی را بساز.....درد را فریاد کن با شعر............گفتاری که نیست.
٣۹۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : سلام شاعر
شعر چهارم شما غوغایی در دل های حساس می اندازد.
تصمیم نهایی گرفته شده. عکس دیگر در کنار رود زندگی پاره شده. و ریخته شده به رود. اما لبخندی که بر آن بود به ریشه ای گیر کرده.
این گیر کردن می تواند از دو سو باشد. می تواند در ذهن پاره کننده ی عکس باشد. ولی از همه زیباتر این است که عکس پاره شده دارد با لبخند خود هنوز مقاومت می کند برای نرفتن.
عکس پاره شده، گویی دارد از قول حافظ شیراز به خود می گوید:

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

و اینک بین عکس پاره شده؛ جریان آب؛ و گذر زمان؛ و حس ماندن؛ و نگاه پاره کننده ی تماشاگر؛ جنگی در گرفته که مهر، یعنی ضد خشم می زاید. خنثی کننده ی خشم لحظات پیش است. و دلسوزی بر می انگیزد. حسی که هنوز ممکن است به برگشت، به ماندن رای دهد. یعنی جنگ و یا تضادی که بجای خون ریزی؛ ارمغان صلح را در خود دارد.

براستی، مرز بین عشق و نفرت چنان ظریف است که بسیار گاه به لبخندی و یا اخمی بسته است.

و نکته ی دیگر زیبای این شعر شما این است که عکس نه در خانه، بیابان، یا در گوی و خیابان؛ بلکه کنار رود پاره می شود. و این خیال، این کُنش؛ دلهره ی حادثه را به اوج می رساند. یعنی حضور اخطار دهنده ی رود است که ستون آن زیبا سرود است.
دست مریزاد
٣۹۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست